برخی استادان قلابی علوم اجتماعی و فیلسوفان خودخوانده و مزدبگیران سرویسهای امنیتی میگویند ایران کشوری جدیدالتاسیس است، بدون گذشته تاریخی، که پس از مشروطه ساخته شده. این گروه از هیچ چیز به اندازه تاریخ بیگانه و بیزار نیستند، چراکه تاریخ ایران همچون حقیقی استوار و برهانی قاطع در برابر اینان میایستد و زبان کذابان را کوتاه میکند.
در متون و منابع مختلف تاریخی، نه تنها از ایران با ذکر حدود سرزمینی و پیوستگی تاریخی و هویت یگانه و متشخص مردم آن مکرر یاد شده است، بلکه در منابع مختلف از شکوه و آبادانی و تمایز آن سخن گفتهاند.
فرض کنید استادکها و یاوهگویان کذاب و جاعل را به هزار سال قبل، به قرن دهم میلادی برده، یک گشتی در سراسر ایرانزمین بزنیم و آخر آنها را به نزد صاحب نظر و جغرافیدان و نقشهنگاری بزرگی به نام ابواسحاق ابراهیم ابن محمد فارسی استخری، نویسنده کتاب ارجمند مسالک و ممالک ببریم و از ایشان نشانی سرزمینی به نام ایران را بگیریم تا او پاسخ دهد:
«هیچ ملک آبادانتر و تمامتر و خوشتر از ممالکِ ایرانشهر نیست، و قطبِ این اقلیم بابل بود و آن مملکت پارس است، و حدِ این مملکت در روزگارِ پارسیان معلوم بود».(۱)
و اگر دست این قافله بیخاصیت را گرفته به سوی مصر بروید تا علی بن حسین مسعودی جغرافیدان و تاریخنگار شهیر را ملاقات کنند و از او درباره حدود کشور ایران و زبان ایرانیان بپرسند، خواهد گفت که:
قلمرو کشور ایران «دیار جبل بود از ماهات و غیره و آذربایجان تا مجاور ارمنیه و اران و بیلقان تا دربند که باب و ابواب است و ری و طبرستان و مسقط و شابران و گرگان و ابرشهر که نیشابور است و هرات و مرو و دیگر ولایتهای خراسان و سیستان و کرمان و فارس و اهواز با دیگر سرزمین عجمان که در وقت حاضر به این ولایتها پیوسته است، همه این ولایتها یک مملکت بود، پادشاهش یکی بود و زبانش یکی بود، فقط در بعضی کلمات تفاوت داشتند، زیرا وقتی حروفی که زبان را بدان مینویسند یکی باشد و ترکیب کلمات یکی باشد زبان یکی است و گرچه در چیزهای دیگر تفاوت داشته باشد چون پهلوی و دری و آذری و دیگر زبانهای پارسی [=ایرانی]» (۲).
بعد از آن گشتی در تمام تاریخ ایران بزنید و وقایع و گزارشها را مرور کرده به زمان حال بازگردید. اگر فکر میکنید میخ آهنین حقیقت به سنگ جهالت و ایرانستیزی آنان میرود اشتباه میکنید. آنها وقیحتر و بیمایهتر از آن هستند که حقایق تاریخی را بپذیرند.
۱-ابواسحق ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، باهتمام ایرج افشار، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص ۵
۲- ابولحسن علی بن حسین مسعودی، التنبیه و الاشراف، انتشارات علمی و فرهنگی، ص ۷۳ و ۷۴