در پی هجوم رسانهای و تبلیغاتی اخیر علیه زبان فارسی، ضیاء موحد، شاعر و پژوهشگر ادبی و منطقدان در گفتوگو با ایسنا درخصوص اظهارنظرهایی مبنی بر مانع دانستن زبان فارسی برای زبانهای قومی و بحثهایی که در این زمینه ایجاد میشود، اظهار کرد: زبان در رشد عقلانی و عاطفی چنان نقش مهمی دارد که تبعیض قائل شدن و زبانی را برتر از زبان دیگر دانستن، دیگر از بحثهای بسیار ابتدایی است. مسلم است که زبانهای مادری همچون ترکی، کردی و… هیچ فرقی ندارند و همه اینها باید حضور داشته باشند و هر کدام از آنها گنجینهای از معارف و مفاهیمی هستند که بعضی از آنها منحصربهفرد و مخصوص به خودشان است. کمااینکه ساختار نحوی آنها نیز ممکن است متفاوت باشد و همه اینها بر روی بیان عاطفی تاثیر میگذارد و حیف است که ما خودمان را از اینها مجزا کنیم.
او در عین حال گفت: بسیاری از کسانی که مثلا به زبان ترکی یا آذری صحبت میکنند، سهم بزرگی در ادبیات فارسی داشتهاند یا حتی نسبت به زبان فارسی علاقه بیشتری نشان میدادند تا زبان مادریشان. در این زمینه میتوانم از آقای محمدامین ریاحی و آقای زریاب خویی نام ببرم که نسبت به زبان فارسی تعصب داشتند؛ البته زبان خودشان را هم داشتند.
موحد در ادامه این بحثها را از لحاظ سیاسی نیز موجب تفرقه دانست و بیان کرد: به نظر من، همه زبانها باید به رسمیت شناخته شوند و اگر برخی زبانها تحت تاثیر زبان مرجع یا زبان مسلط از بین بروند، باعث تاسف است. این بحثها را معمولا کسانی مطرح میکنند که خیلی تعصب دارند. من اعتقاد دارم همه زبانها را به نسبتی که خودشان جدی میگیرند، ما هم باید جدی بگیریم.
این سعدیشناس همچنین در پاسخ به پرسشی درباره آسیب موجهایی همچون آنچه در روزهای اخیر ایجاد شده، برای زبان فارسی و همچنین زبانهای بومی و محلی گفت: هیچکدام خطری نیستند؛ این زبانها هر طوری که تا حالا بودند، بعدا هم همانطور خواهند ماند. این حرفهایی که میزنند خارج از حوزه زبان است و میخواهند زبانی را بر زبان دیگر ترجیح بدهند، بحثهای انحرافی است. البته بر روی بعضی زبانها کار شده، کتاب نوشته شده، روزنامه دارند و درخصوص بعضی زبانها هم چنین نبوده. این همت خودشان است. اگر رسانهای پیدا کردند که حرفشان را بزنند هم متاسفانه با تعصب زدند.
ضیاء موحد سپس به تجربههای شخصی خود اشاره و بیان کرد: کارهای من به زبان عربی هم ترجمه شده و من از این قضیه خیلی خوشحال هستم. حتی مقالاتم به کردی ترجمه شده و این باعث خوشحالی من میشود. آنهایی که زبانهای خودشان را جدی گرفته و بر رویشان کار کردهاند، ارزشمند است. به چه مناسبت، چه حقی داریم تبعیض قائل شویم و بگوییم زبانی بهتر از زبان دیگری است؟ این حرف عقبافتادهای است. مسئله این است که بر روی یک زبان کار شده باشد یا نشده باشد. درمورد بعضی زبانها کمهمتی کردند یا سیاستهای دولتی مانع شدند اما هیچکدام از اینها نتوانستند کاری از پیش ببرند. مثلا درمورد زبان ارمنی، در زمان رضاشاه که تدریس زبان ارمنی قدغن شده بود اینطور که من شنیدم، شبها بامبهبام میرفتند و زبان ارمنی را یاد میگرفتند و اینگونه مقابله کردند. در حال حاضر زبان ارمنی روزنامه و رسانههای خودش را دارد. من از ارامنه نشنیدهام که از این مسئله دلخور باشند یا شکایت کرده باشند، همان مقدار که بر روی آن کار کردهاند، پرورش پیدا کرده است. اگر این زبانها را کنار بگذاریم، یک میراث را کنار گذاشتهایم.