شادروان فریدون مشیری از شاعران طراز اول معاصر بود. با آنکه شهرت او بیشتر به واسطه اشعار عاشقانه او و شناختهشدهترین آنها شعر «کوچه» است، او اشعار بسیار زیبا و محکمی با مضامین میهنپرستانه سروده مانند «ریشه در خاک» یا «امیر کبیر» یا دو شعر زیبا در سوگ خرمشهر.
زمانی که در یورش عراق به خوزستان، بندر خرمشهر به اشغال دشمن درآمد، مشیری دو قطعه شیر بسیار جانگداز به مناسبت این وهن ملّی سرود که در زیر میخوانیم.
(۱)
دردا که بر بالینِ خرمشهر، اینک
از همرهانِ آشنا دیگر کسی نیست
در آسمانش زان همه خورشیدِ تابان
دیگر بجز بالِ سیاهِ کرکسی نیست…
ای هر کجایِ این خراب افتادهای یک روز آباد
ای پاوه، ای سقز، مریوان، ای مهاباد
ای مشهد و شیراز و تبریز و صفاهان
فرداست میبینی که خیلِ دادخواهان
از جای برخیزند و بستیزند، چالاک
در انتقامِ خونِ پاکِ بیگناهان*
(۲)
ای خشم به جان تاخته توفان شرر شو
ای بغض گل انداخته فریاد خطر شو
ای روی برافروخته، خود پرچم ره باش
ای مشت برافراخته، افراختهتر شو
ای حافظ جان وطن از خانه برون آی
از خانه برون چیست که از خویش به در شو
گر شعله فرو ریزد، بشتاب و میندیش
ور تیغ فرو بارد، ای سینه سپر شو
خاک پدران است که دست دگران است
هان ای پسرم، خانه نگهدار پدر شو
دیوار مصیبتکدهی حوصله بشکن
شرم آیدم از این همه صبر تو، ظفر شو
تا خود جگر روبهکان را بدرانی
چون شیر درین بیشه سراپای جگر شو
مسپار وطن را به قضا و قدر ای دوست
خود بر سرِ این تن به قضا داده، قدر شو
فریاد به فریاد بیفزای، که وقت است
در یک نفس تازه اثرهاست، اثر شو
ایرانی آزاده! جهان چشم به راه است
ایران کهن در خطر افتاده، خبر شو
مشتی خس و خارند، به یک شعله بسوزان
بر ظلمت این شام سیه فام سحر شو**
* ایران و با پنج سخن سرا (سرودههایِ میهنی و ایران گرایانه شادروان فریدونِ مشیری)، چاپخشِ مهر و ابر، 1386 خورشیدی، صص 133 و 134.
** همان، ۶۷و۶۸