در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ که ارتش مجهز عراق به ایران حمله کرد، نیروهای مسلح ایران به دلیل تصفیهها و تعطیلی پادگانها و ممانعت از جابجایی نیروهایشان، به شدت ضعیف شده بودند. صدام حسین که گمان میکرد با وجود ضعف ارتش ایران، چند روزه خوزستان را ضمیمه خاک خود میکند، ۱۲ لشکر مجهز خود را به سمت خرمشهر گسیل داشت و گروههای تجزیهطلب غرب ایران را که مورد حمایت او بودند، تحریک به شورش کرد.
اما همه معادلات و خیالات عراق را حدود سه هزار نفر نیروهای ارتش ایران و تعداد اندکی نیروهای داوطلب محلی در خرمشهر با پشتیبانی هوایی نیروی هوایی ایران برهمزدند. آنها ۳۴ روز در برابر ۱۲ لشکر مجهز و آماده عراق مقاومت کردند و با دفاع جانانه از خاک میهن، فرصتی هم فراهم کردند تا باقی نیروهای مسلح ایران بتوانند سروسامانی به وضع خود بدهند و آماده اداره جنگ شوند.
این واقعه را مقایسه کنید با جنگ اوکراین. روسیه از سالها قبل سایه تهدیدش را بر سر اوکراین انداخته بود. اوکراینیها به ویژه در تنشهای اخیر، میدانستند تهاجم روسیه هر لحظه امکانپذیر است. اما وقتی روسیه به خاک اوکراین حمله کرد، تنها طی یک روز بخش بزرگی از خاک اوکراین را به اشغال درآورد و تا همین لحظه، بنا به برخی گزارشها، پایتخت اوکراین سقوط کرده است.
این درست است که تکنولوژی جنگ و جنگافزارها طی چهل سال گذشته تحول یافته است، اما مقایسه این دو مورد که هر دو تهاجم یک نیروی به نسبت قدرتمندتر بود، نشان میدهد جنگیدن فقط به جنگافزار نیست. درست است که بدون جنگافزار پیشرفته نمیتوان جنگید، اما وجود هویت ملّی نیرومند و روحیه میهنپرستی مردم و نیروهای آموزشدیده وطنپرست اگر نباشد، بهترین جنگافزارها هم بیخاصیت خواهند بود.