
اران از مناطق تاریخی و جغرافیایی مهم قفقاز به شمار میرود که حدود آن در دورههای مختلف تا اندازهای متغیر بودهاست و نام آن را جغرافینگاران به شکلهای گوناگون آوردهاند؛ سرزمینی که با تحمیل عهدنامههای گلستان و ترکمانچای بر دولت قاجاریه از ایران جدا شد.
اران یا آلبانیای قفقاز در آثار مولفان باستان و سده های میانه معرفی شده است. نام این سرزمین از طرف مولفان و جغرافینگاران به شکل های متفاوت آمده است. این سرزمین در شمال رود ارس واقع شده که بعد از جنگهای طولانی میان روسیه تزاری و ایران و با تحمیل عهدنامه های گلستان و ترکمانچای بر دولت قاجاریه از ایران جدا شد. در نوشته های مولفان یونانی و رومی عهد باستان و سده های میانه، نام این سرزمین به صورت آلبانیا و نام مردم آن «آلبانوی» و «آریانوی» ذکر شده است. در زبان گرجی این نام به صورت «رنی» و در متون ارمنی، «آلوانک، آلوان، آغوانک و آغوان» نوشته شده است(۱)
مقدسی میگوید اران همچون جزیره ای در میان دریاچه و رود «ارس» و رود «مک» آنرا از درازا میشکافد. قصبه آن «برذعه» است از شهرهایش میتوان تفلیس، قلعه، ختان، شمکور (شامخور)، جنزه، بردیج، شمارخیه، شروان، باکو، شابران، باب الابواب آبخاز، قبله، شکی، ملاذگرد و تبلا را نام برد.
وجه تسمیه
میرزا جمال جوانشیر موًلف «تاریخ قراباغ» درباره وجه تسمیه اران چنین نوشته است: «چون در زمان نوح پیغمبر که طوفان شد و بعد از مدتی که از طوفان گذشته بود یکی از اولاد و احفاد نوح پیامبر، در این ولایتها که میان رود کر و ارس واقعاند و عبارت باشد از شهر تفلیس، گنجه، ایروان، نخجوان، اردوباد، بردع و بیلقان که در خاک قرباغاند و الحال هر دو خراب هستند، در این ولایتها و خاکها حکمران شده و آباد نموده، همه را نام خود گذاشته موسوم به اسم اران کرد، چون که نام خود او اران بوده است.»(۲)
احمد کسروی درباره اران چنین مینویسد: «نام سرزمین بزرگی است که در کتابهای عربی و فارسی همیشه با نام آذربایجان توأم به کار میرفته و همان جاست که اکنون «آذربایجان قفقاز» نامیده میشود. این سرزمین که موغان نیز بخشی از آن شمرده میشده، چون هوایش گرم است و چمن ها و چراگاههای فراوان دارد از این رو از بهترین زمستانگاه ها (قشلاقها) شناخته شده به ویژه در زمان پادشاهی مغول که چون در آذربایجان مینشستهاند و همه ساله زمستان را با سپاهیان و درباریان خود به اران و موقان میکوچیدهاند، از این رو نام «اران» و زمستانگاه بودن آنجا بسیار شناخته و زبانزد مردم بوده و بی گمان نام اران در آن زمانها شناختهتر از نام تهران این زمان بوده. گویا از همان هنگام یا زمانهای پیش از آن بوده که کلمه اران در زبان های آذربایجان و ارمنستان و همچنین در زبان خود اران به معنی گرمسیر و خود از این رو بوده که آن سرزمین گرم را با این نام خواندهاند اما ما در جستجوهای خود جز این را یافته و اران را که رومیان، آلبانیا و ارمنیان؛ آغوان (الوان) خواندهاند، پیدا شده از کلمه «آر» که نام دیگر نژاد «ایر» بوده میشماریم و به هر حال از نخست به معنی گرمسیر بودن آن راه دشوار میپنداریم.»(۳)
عنایت الله رضا در خصوص شکلهای مختلف تلفظ واژه «اران» اطلاعات قابل توجهی ارایه داده است. به گمان وی، اران و آلبانیا، ۲ تلفظ جدا از نامی واحد هستند. نام اران جز در قفقاز در دیگر نواحی ایران نیز به کار رفته است هم اکنون ناحیهای در کاشان به همین نام؛ یعنی ارّان خوانده میشود. شاید اران شکل تلفظ پارسی نام «آلبانیا» باشد. آنچه این گمان را تا اندازه ای قوت بخشیده است، وجود سنگ نبشتههایی در سرزمین مورد نظر است که به صورت آلبانیا آمده است. در روستای «بیوک دکن» واقع در بخش نوخای قفقاز نوشتهای به خط و زبان یونانی باستان به دست آمده که گمان می رود، متعلق به سده دوم میلادی است که در این نوشته «آلبانیا» آورده شده است. (۴)
بارتولد دانشمند روسی نیز مثابه همین عقیده را ابراز داشته و چنین نوشته است: اران که بیشتر به وسیله تازیان به صورت «الران» آمده، نامی است که تازیان به سرزمین آلبانیای باستان داده اند. این نام در زبان ارمنی به صورت «آلوانک» آمده است(۵). همچنین وی بر این عقیده است که مولفان یونانی، بعدها نام آلبانیا را به صورت «آریانی» و نام مردم این سرزمین را که در روزگاران کهن «آلبانوی» خوانده میشد، به صورت «آریانوی» آورده اند(۶)
اقرار علی یف استاد ارانی در نوشتههای خود با عنوان «پیرامون مآخذ و منابع مربوط به تاریخ آلبانیای قفقاز در روزگار باستان» ضمن اشاره به نام آلبانیای قفقاز چنین نوشته است: «شرق قفقاز در مآخذ پارتی به صورت «اردان» و در منابع یونانی به شکل «آلبانیا» آمده است، گمان میرود، نام اردان که در سده سوم پیش از میلاد به سرزمین آلبانیای قفقاز داده شده، متعلق به همسایگان جنوبی آلبانیا باشد. این نام تاریخی بسیار کهن، با نام ارّان که جغرافی نگاران تازی به سرزمین آلبانیا دادهاند، بسیار نزدیک است(۷)
مینورسکی عنوان میکند که «اران» سریانی آلبانیا است که معادل ارمنی این نام «آغوانیک» یا «ران» است و در منابع اسلامی به صورتهای «الران» و «ارّان» درآمده است(۸)
به هر ترتیب ریشه نام اران شناخته شده نیست و درباره آن نظرات متفاوتی وجود دارد. شماری از مولفان نیز آن را با افسانههایی در آمیختهاند. موسی خورنی مورخ سده پنجم میلادی و نیز موسی کالان کاتواتسی مولف «تاریخ آلوانک»، اران را مردی از نوادگان یافث بن نوح دانسته اند که بر سرزمین آلوانک فرمان میراند. اران چون مردی شایسته بود، او را «آغو» یا «آلو» می نامیدند که در زبان ارمنی به معنای خلیق است از این رو سرزمین زیر فرمان او آغوانک یا آلوانک نام گرفت(۹)
محدوده جغرافیایی
استرابو مورخ و جغرافی نگار نامی درباره محدوده جغرافیایی آلبانیا (اران بعدی) مینویسد: «مرزهای سرزمین آنان در مشرق دریای کاسپین و در مغرب سرزمین ایبریاییهاست (گرجیها) مرزهای شمالی آنان را کوههای قفقاز پاسداری میکند … مرزهای جنوبی آنان را ارمنیه که در کنار آن است، فرا گرفته … آنچه باعث آبادانی و کیفیت والای زمین این کشور میشود، رود سیروس (کوروش- کر) است که از کشور آلبانی میگذرد و دیگر رودهایی که به آن میپیوندند.»(۱۰)
ابوعبدالله بشارتی مقدسی در کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم در شرح اران چنین نوشته است: «اران همچون جزیره ای در میان دریاچه و رود «ارس» و رود «مک» آنرا از درازا میشکافد. قصبه آن «برذعه» است از شهرهایش می توان تفلیس، قلعه، ختان، شمکور (شامخور)، جنزه، بردیج، شمارخیه، شروان، باکو، شابران، باب الابواب آبخاز، قبله، شکی، ملاذگرد و تبلا را نام برد.»(۱۱)
یاقوت حموی نیز در البلدان در خصوص اران و شهرهای آن مینویسد که «نام عجمی کشوری پهناور دارای شهرهای بسیار چون «جنزه» است که توده مردمش «گنجه» خوانند و برذعه، شکمور، بیلقان، میان آذربایجان و اران رودخانه ای است به نام الرس (ارس) هرچه در سوی باختر و شمال آن است از اران و هر چه در خاور آن است از آذربایجان است.»(۱۲)
بنابراین باید اشاره داشت که بسیاری از مورخان و جغرافی نگاران، سرزمین اران را از شمال و شمال غرب به آلان و سرزمین سرمتها، از غرب به ایبری (گرجستان) و ارمنستان، از شرق به دریای طبرستان و از جنوب به رودهای کر و ارس محدود دانسته اند.
منابع
۱- عنایت الله رضا، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، چاپ سوم، (تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، زمستان ۱۳۸۶). همچنین: یوزف ماکوارت، ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی، ترجمه مریم میراحمدی، (تهران:اطلاعات، ۱۳۷۳(
۲- میرزا جمال جوانشیر قرباغی، تاریخ قرباغ، تصحیح حسین احمدی، (تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۸۲)
۳- کاروند کسروی (مجموعه ۷۸ رساله و گفتار از احمد کسروی)، به کوشش یحی ذکا، (تهران: شرکت سهامی کتاب های جیبی با همکاری موسسه انتشارات فرانکلین، ۱۳۵۲(
۴- عنایت الله رضا، آذربایجان و اران، چاپ دوم (تهران: هزاره کرمان، ۱۳۸۶)
۵- رضا، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول.
۶- همان.
۷- همان.
۸- و. مینورسکی. تاریخ شروان و در بند. ترجمه محسن خادم، ویراسته عبدالحسین آذرنگ، (تهران: بنیاد دایره المعارف اسلامی، ۱۳۷۵(
۹- رضا، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول.
۱۰- استرابو، جغرافیای استرابو، ترجمه همایون صنعتی زاده، (تهران: بنیاد موقوفات انتشار، ۱۳۸۲)
۱۱- ابوعبدالله محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه دکتر علینقی منزوی، ج دوم، (تهران: موسسه پژوهش و انتشارات کومش، ۱۳۸۵ خورشیدی(
۱۲- ابوعبدالله بن عبدالله یاقوت حموی بغدادی، معجم البلدان، ج اول بخش نخست، ترجمه دکتر علینقی منزوی (تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور (پژوهشگاه) معاونت پژوهش، پژوهشکده باستان شناسی، ۱۳۸۰)