
آذریها: ۲۷ مارس سالروز درگذشت ریچارد فرای، استاد نامدار ایرانشناسی و مطالعات آسیای مرکزی است. فرای پس از نیمقرن مطالعات پژوهشی ارزنده و خدمت به فرهنگ ایرانی، در ۷ فروردین ۱۳۹۳ درگذشت. وی به واسطه مهر ژرفی که به ایران داشت وصیت کرده بود که پیکرش را در اصفهان در حاشیه زایندهرود دفن کنند. اما با وجود مخالفت تعدادی عناصر تندرو که چندان دلبستگی به فرهنگ و تاریخ ایران ندارند، با این خواسته فرای مخالفت شد. مخالفان با طرح ادعاهای جعلی و خیالی، این ایرانشناس بزرگ را به حکومت آمریکا وابسته میخواندند. چنین فعلی نه تنها به دور از انصاف و اخلاق بود، بلکه در تضاد آشکار با فرهنگ قدرشناسی و ارجگذاری ایرانیان بود. ریچارد فرای، با آنکه ایرانی نبود، بیش از بسیاری از پژوهشگران و استادان ایرانی به مطالعات تاریخ و فرهنگ ایرانی خدمت کرد و ما را با جنبههای مهمی از فرهنگ خود آشنا کرد. نام او همواره در دل فرهنگ ایرانی زنده خواهد بود.
بهمن زبردست: ریچارد نلسون فرای، زبانشناس و ایرانشناس نامی، زادهی دهم ژانویهی ۱۹۲۰ در بیرمنگام آلاباما، با خواندن کتابهای هارولد لمب، دلبستهی خاورزمین و در پی آن ایران شد. این دلبستگی تا بدانجا رسید که علی اکبر دهخدا بر او نام ایراندوست را گذاشت و او خود با این استدلال که بسیاری از ایرانیان، تنها به دلیل تولد در ایران، ایرانی شدهاند، اما او آگاهانه به ایران دلبسته شده و زندگی حرفه ایاش هم بر همین بنیاد شکل گرفته، خود را ایرانیتر از این گونه ایرانیان میدانست. دلبستگیهای فرای، گسترهای بیش از ایران و زبان فارسی را شامل می شد. او که با زبانهای روسی، ترکی و عربی، و همچنین فرهنگ اقوامی که به این زبانها سخن میگفتند نیز آشنا بود، حتی زمانی به سفارش فیلیپ حتی، استاد مارونیاش، آیاتی از قران را هم حفظ کرد که به گفتهی خودش بعدها در خاورزمین بسیار به دردش خورد. او احتمالاً تنها شخصی بود که در سه کشور حوزهی فرهنگی زبان فارسی، یعنی ایران، افغانستان و تاجیکستان سالها زندگی و دروسی مختلفی را از دبیرستان تا دانشگاه تدریس کرد.
پدر فرای، هفده سال پیش از تولد پسر، در سال ۱۹۰۳، از سوئد به امریکا مهاجرت کرد و در سال ۱۹۱۰ شهروند این کشور شد، اما او که با لیلی هاگلمن از موتالای سوئد ازدواج کرده بود، چنان از همشهریان و بستگانش دل کنده بود که هرگز در خانه به زبان سوئدی سخن نمیگفت و تمایلی نداشت که از خاطرات زادگاهش سخنی به میان آورد. پدر فرای در طول زندگی مشاغل مختلفی از حسابدار تا مدیر سینما را پیشهی خود کرد، و از همین روی، هرازچندی همراه خانوادهاش ناچار به جابجایی و اقامت در جایی تازه میشد. جابجاییهایی که قرار بود آغاز یک سلسله جابجاییها و سفرهای پسرش ریچارد به نقاط دوردست دنیا شود.
فرای در سن پنج سال و نیمی وارد دبستان شد و چند سالی را هم به صورت جهشی خواند، چنانکه به دلیل تفاوت سن با همکلاسان، همواره خود را جدا از آنان احساس می کرد. در سالهای جوانی، دست تصادف و جنگ جهانی اول او را به کشورهای خاورزمین برد و تا پایان عمر ارتباطش را با این گوشه از گیتی نگسست.
او در تابستان ۱۹۳۸، وارد مدرسهی تابستانی دانشگاه پرینستون شد و عربی را تحت نظر فیلیپ حتی، و ترکی را به راهنمایی والتر رایت آموخت. او تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی رشتهی تاریخ دانشگاه ایلینویز در نوزده سالگی به پایان رساند و در ادامه، مدرک کارشناسی ارشد خود را در سال ۱۹۴۱ میلادی (۱۳۲۰ خورشیدی) در رشتهی تاریخ (شاخه ی مطالعه زبانهای سامی) از دانشگاه هاروارد دریافت کرد و وارد گروه تاریخ آن دانشگاه شد.
در سال ۱۹۴۶ با ترجمهی کتاب تاریخ بخارا، بورسیهی دانشگاه هاروارد شد و در دانشکده مطالعات مشرقزمین و آفریقا در لندن به تحصیل زبان سغدی و پهلوی پرداخت. پس از بازگشت به هاروارد شروع به تدریس انسانشناسی و تاریخ و مذاهب خاورمیانه کرد و همزمان زبان ارمنی را آموخت، و بعدها به سبب تلاش برای ایجاد کرسی تدریس زبان ارمنی و ارمنیشناسی در دانشگاه هاروارد، لقب ارمنی افتخاری را دریافت کرد.
فرای به عنوان محقق در تاریخ و زبان پیش از اسلام ایران، یکی از اولین مقالات پژوهشیاش را به نام ابومسلم در شورش عباسی ارائه کرد. او در سال۱۹۴۸/ ۱۳۲۷ سفری به ایران کرد، و در برگشت به امریکا، با ایجاد کرسی رشتهی ایرانشناسی در دانشگاه کلمبیا و بهعنوان اولین استاد این رشته منصوب شد، ولی بعد از مراجعت به دانشگاه هاروارد، احسان یارشاطر را جایگزین خود کرد. در دانشگاه هاروارد، صدرالدین آقاخان دانشجوی فرای در رشتهی تاریخ ایران بود. فرای نامهای به پدر او که رهبر اسماعیلیه بود، نوشت و آقاخان در پاسخ موافقت کرد هزینهی تاسیس کرسی تدریس ایران شناسی در هاروارد را بپردازد. همچنین یکی از برجستهترین کارهای فرای در هاروارد تأسیس مرکز مطالعات خاورمیانه بود. این ایرانشناس پُرکار دربارهی دورههای گوناگون تاریخ ایران، از جمله تاریخ هخامنشیان، پارتیان، ساسانیان، سامانیان و تیموریان کتابها و مقالاتی نوشته، و همچنین دربارهی ادیان ایرانیِ میترایی، زروانی، زردشتی، مانوی و مزدکی پژوهش کرده و نقدهایی نوشته است. او در پژوهشهای خود به انواع منابع تاریخی ایران، از سنگ نوشتهها و سکهها گرفته تا متون اوستایی و پهلوی، توجه داشته است.
از میان کتابهای بسیاری که فرای درباره تمدن ایران و ایرانیان نوشته است میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد:
۱. ترجمهی تاریخ بخارا
۲. میراث باستانی ایران
۳. عصر زرین فرهنگ ایران
۴. تاریخ باستانی ایران
۵. ویراستاری جلد چهارم از کتاب تاریخ ایران کمبریج (از یورش اعراب تا زمان سلجوقیان)
۶. سفری دور و دراز در ایران بزرگ
فرای پس از جدایی از همسر نخستش که امریکایی بود با همسری ایرانی-آشوری به نام «عدن نبی» از اهالی ارومیه ازدواج کرد. وی در ۹۱ سالگی و در مرداد ۱۳۸۹ (ژوئیه ۲۰۱۰) از سوی رییس جمهور وقت ایران قول خانهای تاریخی در اصفهان برای زندگی در ایران تا پایان عمرش را دریافت کرد، اما در عمل وعده تحقق نیافت.
ریچارد فرای در مراسمی که به منظور اهدای منزل مسکونی به وی از طرف استانداری اصفهان برگزار شده بود گفت: «برای من مایهی افتخار است که امروز در میان شما حاضر شده، در شهر زیبا و تاریخی شهر اصفهان حضور یافتم. باید به امریکاییها بگویم که ایرانیان عرب نیستند و اکنون هر کسی به خوبی میداند که ایران فرهنگ و تمدن دارد و خیلی مهم است که در کشور امریکا بفهمند که مردم ایران یک شهر و فرهنگ قدیمی و تاریخی همچون شهر اصفهان را دارند. اکنون که خویش را در جمع شما میبینیم بسیار خوشحال هستم و همه باید بدانند که ایرانیان موسیقی، هنرهای زیبا و ویژهای برای خود دارند.»
وی با بیان اینکه سالهاست که خود را یک ایرانی میپنداشته و از سالها پیش به مردم، زبان، فرهنگ و تاریخ ایران علاقه داشته، گفت: «برای اینکه این نکته و علاقه خویش را به ایران ثابت کنم، به فکرم رسید که درخواست کنم پس از مرگ، جسدم را در کنار زایندهرود و در شهر زیبای اصفهان به خاک بسپارند.»
ریچارد نلسون فِرای روز پنجشنبه ۲۷ مارس ۲۰۱۴ برابر با هفتم فروردین ۱۳۹۳، در سن ۹۴ سالگی در شهر بوستون درگذشت.
فرای بخاطر زحمات و پژوهشهای شرقشناسی و ایران شناسی از مراکز مختلف جوایز متعددی دریافت نموده و در ایران نیز در چند مناسبت مورد تقدیر قرار گرفته است. وی در سال۱۳۸۳، سیزدهمین جایزهی ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار یزدی، را دریافت کرد و در نوزدهمین جشنواره خوارزمی در سال ۱۳۸۴ از وی به عنوان میهمان افتخاری جشنواره و به پاس تلاشهای وی در شناساندن هر چه بیشتر قلمرو فرهنگی و تاریخی ایران و ایرانیان تقدیر شد.