در حالی این روزها بیشتر استانهای کشور و بهخصوص تهران با بحران ریزگردها تا آخر هفته جاری دستوپنجه نرم میکنند که به اذعان بسیاری از کارشناسان این معضل با منشأ خارجی و مشخصات توفانهای شن از کشورهای همسایه مانند عراق، متأثر از اقدامات مخرب ترکیه با محوریت اجرائیکردن ابرپروژههای سدسازی دولت اردوغان بر روی آبراههای مشترک است. با وجود این و بر اساس معاهدات بینالمللی، هیچ کشوری اجازه ندارد منابع آبی رودخانههای بینالمللی و مشترک بین همسایگان را به کنترل خود دربیاورد. این مهم بهطور صریح، روشن و مشخص در معاهدات سازمان ملل، لاهه، پاریس، ژنو، بارسلون، مادرید و… هم مورد تأکید قرار گرفته است. این در حالی است که از یک طرف عدم اعتنای آنکارا به این معاهدات با هدف حفظ حقابه کشورهای همسایه و در سوی دیگر اغماض بغداد، دمشق و تهران در کنار انفعال ایران برای پیگیری «دیپلماسی آب» به تشدید بحران کمآبی، محیطزیستی و سلامت کشور دامن زده است؛ روندی که اگر فکری برای اصلاح آن وجود نداشته باشد، بیشک در کنار پارامترهای کلیدی مانند تغییر اقلیم و خشکسالی به دلیل کمبارشی بیسابقه در سالهای اخیر، بحران جاری را به اوج خواهد رساند. از این منظر، «شرق» در گفتوگو با کارشناسان و دیپلماتها به بررسی طرح دقیقتر نقش مخرب ترکیه در ایجاد بحران کمآبی و محیطزیستی کشور پرداخته و در ادامه تلاش بر این بوده است که علاوه بر تبیین اهداف آنکارا، به راهکارهای برونرفت از این وضعیت پرداخته شود که در ادامه میخوانید.
خوانش قومی – مذهبی ترکیه از حقابه کشورهای همسایه
محمدصالح صدقیان، رئیس مرکز عربی مطالعات ایران و کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه تحلیل خود را با تمرکز بر وقوع جنگ آب آغاز و بیان کرد: اگرچه ما همواره در خاورمیانه شاهد وقوع جنگهای خونین، درگیریها، کودتاها و … بودهایم و کماکان هم این معضل در غرب آسیا ادامه دارد، اما به نظر میرسد در سالها و دهههای آتی مهمترین جنگ در منطقه، «جنگ آب» خواهد بود؛ چنانکه بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران معتقدند جنگ آینده در جهان، جنگ آب خواهد بود. برای مثال کافی است به معضلات و تنشهای سیاسی و مرزی بین سه کشور سودان، اتیوپی و مصر در افتتاح و آبگیری سد النهضه بنگریم. اکنون بحران در روابط این سه کشور با محوریت این سد که میتواند بحران آبی را بهخصوص برای مصر و کشاورزی این کشور ایجاد کند تا جایی پیش رفته است که عبدالفتاح سیسی، رئیسجمهور مصر حتی تهدید به بمباران این سد کرده است. این نکته به خوبی نشان میدهد که سایه بحران آب و وقوع جنگ آب تا چه اندازه جدی و نزدیک است. در چنین شرایطی هر کدام از کشورها برای حفظ منافع ملی خود و در عین حال فشار به دیگر کشورهای منطقه در راستای اهدافشان سعی دارند از تمام ابزارهای در اختیار نهایت استفاده را ببرند. در این راستا شک نداشته باشید نفوذ ژئوپلیتیک در سایه برخورداری از منابع آبی بهترین ابزار برای برتریجویی و سلطه بر منطقه خواهد بود. مصداق بارز این رفتار را در کشوری مانند ترکیه میتوان به وضوح دید. متأسفانه ابرپروژههای سدسازی دولت اردوغان در یک دهه گذشته، نهتنها به بحران کمآبی در کشورهایی مانند سوریه و عراق و به دنبالش ایران دامن زده، بلکه شاهد تشدید معضلات محیطزیستی ناشی از بحران کمآبی نیز هستیم. این رفتار عمدی آنکارا در سایه تحولات منطقه به خوبی نشان میدهد که دولت اردوغان سعی دارد از ابرپروژههای سدسازی خود به عنوان یک اهرم سیاسی و دیپلماتیک برای ترسیم نقشه منطقه در چارچوب راهبردهای کلان استفاده کند. تحلیلگر مسائل عراق با یک نگاه تاریخی به اقدامات ترکیه چنین بیان کرد که آنکارا از سالهای دهه ۷۰ میلادی با افتتاح و آبگیری ۱۵ سد روی دجله و فرات عملا کشاورزی عراق را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است، اما به دلیل آنکه صدام حسین در دهه ۸۰ میلادی جنگ با ایران را آغاز کرد و به همین دلیل بغداد نیاز جدی به آنکارا داشت، در خصوص این پروژههای سدسازی ترکیه بر روی دجله و فرات از خود انفعال و خویشتنداری نشان داد. در ادامه و در سالهای دهه ۹۰ میلادی، حمله به کویت، اشغال این کشور و بعد از آن اعمال تحریمهای گسترده علیه عراق شرایطی را شکل داد که باز هم بغداد نتوانست واکنش قاطعی در برابر سدسازیهای ترکیه از خود نشان دهد. با آغاز هزاره جدید و بعد از سقوط صدام حسین شاهد تشکیل دولت در عراق بودیم. ولی متأسفانه به دلیل اختلافات میان جریانها، احزاب و شخصیتهای سیاسی این کشور و به تبعش نبود یک ساختار سیاسی قدرتمند، عملا عراق باز هم نمیتواند واکنش قاطعی در برابر سدسازیهای ترکیه و آثار مخرب آن بر کشاورزی و تشدید بحران محیطزیستی در این کشور از خود نشان دهد. بنابراین عراق در چهار دهه اخیر به دلایل متعدد نتوانست سدی در برابر پروژه سدسازی ترکیه بر روی دجله و فرات ایجاد کند و چون ایران از نظر ژئوپلیتیک به واسطه عراق و بهطور غیرمستقیم از سدسازیهای ترکیه بر روی دجله و فرات آسیب میبیند، نتوانست اهرم فشار مستقیمی بر ترکیه برای توقف سدسازیها روی این دو رودخانه مهم داشته باشد. این در حالی است که بخش گستردهای از بحران کمآبی و همچنین بحران محیطزیستی استانهای جنوب غرب ایران و مشخصا استان خوزستان مستقیما متأثر از همین ابرپروژههای سدسازی ترکیه است. لذا باید گفت ایران هم به دلیل ناتوانی عراق برای تقابل با پروژههای سدسازی ترکیه، با معضلات و بحرانی جدی دستوپنجه نرم میکند. رئیس مرکز عربی مطالعات ایران در ادامه به شکل جدیتری بر سوءاستفاده ترکیه از کشورهای همسایه بهخصوص عراق و ایران تأکید کرد و ارزیابی خود را اینگونه ادامه داد: دولت اردوغان به شکلی جدی به دنبال بهرهبرداری از منابع نفتی، گازی و اقتصادی عراق و بهخصوص اقلیم کردستان در جهت منافع خود است؛ یعنی ترکیه علاوه بر آنکه با ابرپروژههای سدسازی خود باعث تشدید بحران کمآبی و چالشهای محیطزیستی برای عراق، سوریه و همچنین ایران شده است، در یک گام رو به جلو و نگاه زیادهخواهانه، منابع کشورهای همسایه را هم به تاراج برده است. در این بین، باید این نکته مهم و کلیدی را هم خاطرنشان کرد که متأسفانه ترکیه نگاه قومی – مذهبی به مسئله آب در قبال عراق و سوریه دارد که این نگاه غلط آنکارا بهطور غیرمستقیم در قبال ایران هم صدق میکند؛ یعنی خوانش قومی و دینی متأثر از مکتب نئوعثمانیگری ترکها و مشخصا دولت اردوغان، سبب شده است سوریه، عراق و ایران از حقابه خود به دلیل ابرپروژههای گسترده و متعدد ترکیه بر روی دجله و فرات محروم باشند و این کشورها امروز با بحرانهای گسترده از بحران کمآبی تا بحران محیط زیست و به تبع آن با معضلاتی نظیر تشدید ریزگردها، نابودی کشاورزی و دامداری، از بین رفتن پوشش گیاهی و… مواجه شوند.
ترکیه، نه «متهم ردیف اول» بلکه «مجرم درجه یک» است
مرتضی موسویخلخالی، دیپلمات پیشین کشور و تحلیلگر ارشد مسائل منطقه، مشخصا به سیاستهای مخرب ترکیه در دهههای گذشته بر کشورهای همسایه و بهخصوص ایران اشاره کرد و در این زمینه اذعان کرد: آنکارا در چند دهه گذشته به دنبال تعریف نظم خاص منطقهای متناسب با اهداف و منافع خود است. در این زمینه ترکیه علاوه بر تجاوز زمینی به خاک سوریه و همچنین اقلیم کردستان عراق و ایجاد پایگاههای نظامی در خاک هر دو کشور، عملا منابع معدنی، نفتی و گازی آنها را هم برای خود مصادره کرده است. در کنار آن ترکیه با علم بر اینکه منطقه غرب آسیا روزبهروز با بحران کمآبی و بیآبی دستوپنجه نرم خواهد کرد، سعی دارد با توسعه و گسترش ابرپروژههای سدسازی خود بر روی آبراههای مشترک خود با کشورهای منطقه و بهخصوص عراق، سوریه و در ادامه ایران، شرایطی را رقم بزند که مکمل پازل تجاوز به خاک کشورهای همسایه و تاراج منابع آنان باشد.
این تحلیلگر ارشد مسائل منطقه در ادامه بیان کرد: ترکیه برای پیشبرد بخشی از برنامهها و نقشه خود علاوه بر پیگیری ابرپروژههای سدسازی که به بحران کمآبی و محیطزیستی سوریه، عراق و ایران دامن زده است، به نام مبارزه با نیروهای کُرد، گیاهان، درختان و در کل پوششهای جنگلی این مناطق را بهطور وسیعی یا به آتش کشیده یا قطع کرده است. بنابراین این اقدامات ترکیه ناظر بر ابرپروژههای سدسازی و تأثیر آن بر بحران کمآبی کشورهای همسایه و نیز نابودکردن پوشش جنگلی و گیاهی در مرزهای مشترک با ایران، عراق و سوریه به نام مبارزه با نیروهای کُرد، بحران محیط زیست را به اوج رسانده است. پس ترکیه، نه بهعنوان متهم ردیف اول، بلکه در جایگاه مجرم درجهیک در ایجاد بحران کمآبی و محیطزیستی کشورهای همسایه خود و مشخصا ایران قرار میگیرد. بنابراین اگر در دو، سه روز اخیر تهران به آلودهترین شهر بدل شد و امروز مردم بیشتر استانها با پدیده ریزگردها دستوپنجه نرم میکنند و در کنارش نفس مردم کشور تنگ شده و به شماره افتاده است، باید انگشت اتهام را به سوی ترکیه چرخاند؛ هرچند در این بین نباید آثار و عواقب مخرب برخی اقدامات و سیاستهای غلط کشور در حوزه کشاورزی، دامداری، صنعت و همچنین استفاده بیرویه از منابع آبی بهخصوص منابع زیرزمینی بر تشدید بحران کمآبی و محیطزیستی در کشور را هم فراموش کرد.
دیپلمات پیشین کشور در وزندهی به اقدامات مخرب همسایگان ایران در تشدید بحران کمآبی و محیطزیستی کشور به دو همسایه شرقی و غربی ایران یعنی افغانستان و ترکیه اشاره و در این زمینه عنوان کرد: اگر بخواهیم به نقش کشورهای همسایه بپردازیم، قطعا همانگونه که افغانستان در دهههای گذشته باعث بحران محیطزیستی و بیآبی در سیستانوبلوچستان ذیل سدسازیهای گسترده بر روی هیرمند و هریرود شده و متأسفانه امروز تالاب هامون به بیابانی خشک و برهوت تبدیل شده است، باید مشابه چنین نقش مخربی را برای ترکیه در سوریه، عراق و بخشهای شمال غرب، غرب و جنوب غرب ایران متصور بود.
صدالبته که دامنه تبعات مخرب محیطزیستی ترکیه به مراتب بیشتر از افغانستان است؛ چون افغانستان تنها به بحران محیطزیستی در یک استان یعنی سیستانوبلوچستان دامن زده است، اما ترکیه نهتنها به خشککردن تالابها و کمآبی در استان خوزستان که به حوادث تلخ سال گذشته در اهواز منجر شد، دامن زده است، بلکه از ایلام گرفته تا کرمانشاه، کردستان، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل هم به شکل مستقیمی از اقدامات مخرب و پیگیری ابرپروژههای سدسازی ترکیه بر روی آبراههای مشترک تأثیر پذیرفتهاند.
این تحلیلگر ارشد مسائل منطقه تشریح کرد: دامنه اقدامات مخرب ترکیه بر محیط زیست ایران، نهتنها به شکل مستقیم بروز و ظهور پیدا کرده است، بلکه آثار مخرب سدسازی و نابودکردن پوشش گیاهی سوریه و عراق سبب شده که بهطور غیرمستقیم محیط زیست و سلامت مردم ایران تحتالشعاع قرار گیرد. چون توفانهای شن و ریزگردهایی که از عراق به سمت ایران میآیند و بیشتر یا کل کشور را مانند دو، سه روز گذشته درگیر میکنند، مستقیم به ترکیه بازمیگردد. این در حالی است که افغانستان در دهههای گذشته با احداث و آبگیری سدهایی چون «کمالخان» و «پاشدان» و در ادامه خشککردن تالابهایی مانند هامون، توفان شن را فقط برای استان سیستانوبلوچستان ایجاد کرده است. اگرچه این اقدام افغانستان نیز غیرقابل توجیه و برخلاف توافق «هویدا – شفیع» است.