گلیگور رادیچیچ در مقالهای انتقادی در پولیتیکو از توافق اخیر اتحادیه اروپا و حکومت باکو برای صدور گاز به اروپا پرداخته است.
اتحادیه اروپا برای خلاصی از وابستگی به گاز روسیه، یکی از اقداماتی که انجام داده امضای تفاهمنامه برای واردات دوبرابر گاز از باکو به اتحادیه بوده است. سندی که میان اورسولا فن در لیین و الهام علیف امضاء شد.
بنا به این سند، تا سال ۲۰۲۷، جمهوری نفتخیز حاشیه دریای مازندران دستکم ۲۰ میلیون متر مکعب گاز به صورت سالانه از طریق دالان جنوبی (SGC) به اتحادیه صادر میکند.
اما این تفاهمنامه آشکارا در تعارض با اهداف اقلیمی اتحادیه اروپا و استانداردهای حقوق بشر آن است.
همانطور که گروههای جامعه مدنی پیشتر گفتهاند، حمایت از افزایش استخراج گاز در باکو تنها موجب ثروتمندتر شدن رژیم خودکامه باکو که مشهور به فساد فراگیر و سرکوب تمام عقاید مخالف در کشور است، میشود.
نکته دیگری که کمتر مورد بحث قرار میگیرد زیربنای مورد نیاز برای استخراج و ترابری گاز از دریای مازندران به اتحادیه اروپاست که توسط شرکت لوکویل انجام میشود ــ غول نفتی روسیه که با حکومت پوتین پیوند نزدیکی دارد و مالیات چشمگیری از محل درآمدهای خود به حکومت مسکو میپردازد.
لوکویل که از ۱۹۹۴ آغاز به کار کرده، از سالهای آغازین دهه ۲۰۰۰ شروع به سرمایهگذاری در میدان گازی شاه دنیز در باکو کرده است و اکنون پس از پریتیش پترولیوم، دومین سهامدار بزرگ در این میدان گازی است. جدای از این، این شرکت در حوزههای دیگر در خاک باکو نیز سرمایهگذاری و فعالیت دارد. لوکویل سهامدار در خط لوله گاز قفقاز جنوبی است و نزدیک به ۱۶ درصد سهم کمپانی تأمین گاز جمهوری آذربایجان را در مالکیت دارد.
حال اتحادیه اروپا تحت فشار نهادهای مردمی قرار گرفته که چرا برای کاهش وابستگی به گاز روسیه، قرارداد واردات گاز با رژیمی خودکامه و فاسد منعقد میکند که مواهب مالی آن از جمله به جیب یکی از غولهای نفتی وابسته به حکومت روسیه میرود که علاوه بر میدان گازی شاه دنیز، در بسیاری از دیگر پروژههای بزرگ باکو سرمایهگذاری کرده است و بنابراین، پولی که اتحادیه اروپا برای واردات گاز از باکو میپردازد، علاوه بر قدرتمندکردن حکومت فاسد باکو، به طور مستقیم و غیرمستقیم موجب کسب درآمد روسیه میشود. با این حال، مسئول امضاء کننده اتحادیه اروپا، معتقد است که باکو «شریک مطمئن و حیاتی برای تأمین نیاز اتحادیه اروپاست».
در پایان، باید گفت که این توافق، در واقع، کمک چندانی به کمبود سوخت فعلی در اتحادیه اروپا نمیکند. افزایش تولید گاز و ظرفیت انتقال آن تا پنج سال آینده از نظر فنی ناممکن است. از سوی دیگر، بر اساس اهداف اقلیمی اتحادیه اروپا، لازم است که این اتحادیه تقاضای خود برای سوختهای فسیلی را به نحو چشمگیری کاهش دهد.