مدیریت بومی، منافع محلی و عوامفریبی چگونه سرپوشی برای غارت منابع ملّی شده است؟ مصاحبه سمیه رفیعی رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی که گوشهای از تخلفات، حیف و میلها و فقدان دانش در مدیریت محلی احیاء دریاچه ارومیه را نشان میدهد، درواقع پرده از مفاسدی برمیدارد که سالهاست عدهای زیر شعارهایی مثل «بومیگزینی» و «مدیریت بومی» پنهان میکنند.
«سمیه رفیعی» در گفتوگو با خبرنگار ایلنا با اشاره به وضعیت نامناسب دریاچه ارومیه اظهار کرد: هزینههای زیادی برای احیای دریاچه ارومیه صورت گرفته که بعضی از اسناد آن موجود و برخی دیگر ناموجود است، اما این هزینهها نتیجهای مطلوب را در پی نداشتند.
رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی افزود: عمده هزینهها صرف مطالعات تکراری و بیحاصل شد و در عمل آنچه میبایست رخ میداد، رخ نداد.
رفیعی بیان کرد: به گفته رئیس پیشین ستاد احیای دریاچه ارومیه ۸۵ درصد از دلایل وضعیت کنونی دریاچه ارومیه مربوط به دخالتهای انسانی بوده و تنها ۱۵ درصد آن ناشی از تغییر اقلیم بوده است.
وی تأکید کرد: قبل از احیای این دریاچه میبایست برنامهای جامع برای حفاظت اتخاذ میکردیم، اما نه تنها حفاظتی رخ نداد بلکه تخریبها بیشتر شد و تصمیمگیریهای غلطی شامل برداشتهای غیرمجاز برای توسعه کشاورزی و تغییر نوع کشت رخ داد.
این نماینده مجلس بیان کرد: از سوی دیگر ایجاد برخی تاسیسات مرتبط با دریاچه مانند پل میانگذری که در داخل دریاچه احداث کردند و با فقدان استانداردهای لازم مانع از چرخش هیدرولوژیک آب شدند و با دو نیم کردن دریاچه، مرگ دریاچه را تسریع بخشیدند.
رفیعی یادآور شد: تصمیمات اشتباهی که وضعیت این دریاچه را به وخامت امروز انداخته است، مربوط به امروز و دیروز و یک دولت و دو دولت نیست بلکه در یک فرایند زمانی و با یک انفعال نظارتی از سوی سازمان محیط زیست و سایر دستگاههای نظارتی این وضعیت رخ داده است.
وی ادامه داد: اصولا برای دریاچه ارومیه نخست باید برنامه جامع حفاظت طراحی می شد و بعد به دنبال احیای آن میبودیم و این نکته مهمی است. اصول و استانداردهای لازم در برنامه حفاظت و برنامه احیا تفاوتهایی دارند که مورد توجه قرار نگرفت. نظرات کارشناسان سرشناس محیط زیست هم در مورد پروژههای احیا تفاوتهایی داشت.
رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی در ادامه با بیان اینکه شعارها و وعدههای زیادی برای احیای دریاچه سر داده شد، گفت: تحقیق و تفحص در رابطه با دریاچه ارومیه از این منظر است که ببینیم با شعار احیای این دریاچه و تشکیلاتی که ایجاد شد با صرف هزینههای قابل توجه، چند درصد از اهداف تعریف شده محقق شد.
وی همچنین با تأکید بر اینکه در امر حفاظت از محیط زیست نگاه جامع اکوسیستمی و زیست بومی وجود ندارد، گفت: نبود این نگاه یک مشکل است و موجب میشود که تصمیمات ما پازل گونه و تکه تکه باشد. باید مدیریت و نگاه ما جامع و اکوسیستمی باشد تا تمامی زیست بوم را در نظر بگیریم.
این نماینده مجلس همچنین با بیان اینکه گزارشهای مرتبی از سوی دیوان محاسبات در رابطه با هزینههای انجام شده برای احیای دریاچه ارومیه انجام شده است، گفت: این گزارشها به صورت مرتب به ما ارسال شده است و در حال بررسی آنها هستیم.
رفیعی همچنین در رابطه با تأثیرات اجتماعی وضعیت کنونی و آینده دریاچه ارومیه نیز اظهار کرد: تمام اکوسیستمهایی که با تخریب یا نابودی آن مواجه بودند، تبعات اجتماعی مختلفی داشتند، الان یکی از مهمترین مسائل ما در کشور و سایر نقاط جهان، مهاجرتهای اقلیمی است. این بدین معنی است که زیست، کسب و کار و .. مردم در اثر تخریب محیط زیست یا تغییر اقلیم به خطر افتاده و یا از بین رفته و به ناچار به جای دیگری کوچ میکنند. مهاجرت بدیهی ترین اثر اجتماعی است که در اثر تغییر اقلیم رخ خواهد داد؛ علاوه بر آن مشکلات و آسیبهای دیگری نیز به مردم وارد خواهد شد.
نکته قابل توجه در این میان این است که آنچه در ستاد محلی احیاء دریاچه ارومیه رخ داده مصداق بارز مدیریت بومی بوده، اما باز هم مانع ایجاد تضاد منافع نشده است. برای مثال یکی از نمایندگان مجلس که از اهالی ارومیه است، به همان میزان از بومیگرایی هم رضایت نمیداد و با شعار تشکیل «اتاق فکری از مدیران بومی» درصدد حواله دادن مشکلات به تهران و دمیدن بیشتر در آتش بومیگرایی بود. برخی ناظران معتقدند چنین اظهاراتی حاکی از وجود منازعات و اختلاف منافع جدی میان مقامات و مدیران بومی در این سالها بوده است.