یکی از بهانه های نفرت پراکنان قومی علیه هم میهنان ارمنی، کرد و آشوری ما مسئله جیلولوق است که در حقیقت از سوی قبایل کرد و آشوری تابع عثمانی (حکاری) صورت گرفت. اسماعیل آقا سیمقتو از اشرار منطقه که در یک برهه زمانی مهم از حمایت دولت عثمانی برخوردار بود و جهت فرار از پیگرد نیروهای دولتی ایران آزادانه به آن سوی مرزهای عثمانی می گریخت و همین طور یکی از قبایل آشوری طی سال های 1296 تا 1297 خورشیدی رفتار وحشیانه ای با مردم این منطقه (اعم از ارمنی، آذری و کرد) داشتند.
نفرت پراکنان قومی به بهانه مسیحی بودن آشوری ها سعی دارند با خلط دو تیره آشوری و ارمنی ، ارامنه را نیز در این جنایات سهیم کرده و به نیابت از ترکیه قتل عام های فجیعی این که علیه ارامنه در عثمانی صورت گرفته را پنهان نمایند.
مقاله زیربه برخی شبهات در خصوص واقعه جیلوقوق پاسخ می دهد:
درباره حوادثی که در اوایل قرن بیستم میلادی در آذربایجان ایران رخ داد و به ” جیلولوق ” موسوم است ٬ نقش ارمنیان به عمد از سوی پان ترکیست ها به صورت تحریف شده ای ارائه شده است و این تحریف عمدتا ناشی از کمبود منابع و اطلاعات صحیح تاریخی بوده است .
پان ترکیست ها عمدا ( برای مقابله با شناسایی جهانی نژادکشی ارمنیان توسط ترکیه عثمانی در سال های ١٩١۵ تا ١٩٢٣ میلادی و نیز به منظور ایجاد تنفر و تفرقه قومی در میان اقوام ایرانی ) ارمنیان را مقصر حوادثی می دانند که توسط ” جیلو ” های مسیحی آشوری به رهبری ” مارشیمون ” و گروهی از کردها به رهبری “سیمیتقو ” در ارومیه،خوی و سلماس رخ دادند . این در حالی است که ارمنیان ٬ همانند آذربایجانی ها ٬ در این حوادث دچار خسارات و تلفات شدند .
در اینجا برای روشن نمودن جوانب مختلف این حوادث ٬ نمونه هایی از انعکاس آن در نشریه ” آیگ ” – چاپ تبریز – آورده شده است :
– نشریه ” آیگ “-چاپ تبریز – ١١ فوریه ١٩١٨ میلادی ( ١٢٩۶ شمسی ) – شماره ٧ :
” خوی – بیستم ژانویه – مردم در تاریخ شانزدهم ژانویه به قصد خلع سلاح ٬ به گروه مسلح آشوری ها که کمی دورتر از شهر ( خوی ) خیمه زده بودند ٬ یورش بردند . ” جیلو ” های آشوری ( که در اصل ساکن ایالت ” حکاری ” در عثمانی بودند و قسمتی از آن ها در دوران جنگ جهانی اول ٬ به رهبری ” مارشیمون ” به ایران مهاجرت کردند ) ابتدا سعی در دفاع داشتند که چندان طول نکشید و با به جا گذاشتن شش کشته و هفت مجروح ٬ مجبور به فرار شدند .
در این میان به ارمنیان هیچ خسارتی وارد نشد و حتی قاضی شهر ارمنیان را گرد آورد و به آنان گفت : ” ما با شما کاری نداریم . شما تبعه ما هستید و برای ما آذربایجانی و ارمنی یکسان است . اگر احدی به شما توهینی بکند ٬ فورا به من اطلاع دهید ” .
رابطه ما (ارمنیان) با آذربایجانی ها حسنه است …”
– ١٨ فوریه ١٩١٨( ١٢٩۶ شمسی ) – شماره ٨ :
” سرمقاله – دولت ما ( ایران ) بر تصمیم خود مبنی بر خلع سلاح کلیه گروه های مسلح غیر دولتی مصرانه تاکید می ورزد .
طبیعتا اولین حربه باید بر آشوری های کوهستانی ( ” جیلو ” ها ) وارد آید که اگرچه از اقوام ایران نبوده و به صورت موقت مهمان کشورمان هستند ولی تنها نیروی سازمان یافته در منطقه محسوب می شوند .”
– ١٨ مارس ١٩١٨ ( ١٢٩٧ شمسی ) – شماره ١٢ :
” سرمقاله – در زنجان حادثه دلخراشی رخ داده است . چهار خانواده ارمنی در یک شهر بزرگ و بدون امکان ارتباط با جهان پیرامون ٬ به غیر انسانی ترین وجه ممکن کشته شده اند .
قتل ” مارشیمون ” – بر اساس اخبار به دست آمده ” مارشیمون ” که به تازگی با هفتصد نفر و دو توپخانه به سلماس رفته و در قریه ” خسروا ” سکنی گزیده بود ٬ به دعوت ” سیمیتقو ” به ضیافت ناهار رفته و به دست او در دوم مارس کشته شده است . هم اینک درگیری میان کردها و “جیلو ” ها برقرار است . اهالی منطقه متحمل خسارات شدیدی شده اند .
آخرین اخبار – دومین هیات نمایندگان آذربایجانی اطلاع می دهد که به بهانه قتل ” مارشیمون ” ٬ ” جیلو ” ها حملات شدیدی علیه ارومیه و اطراف آن شروع کرده اند . درگیری های شدیدی در شهر و اطراف آن درحال روی دادن است . ”
– ٢۵ مارس – شماره ١٣ :
” سرمقاله – افراد مسلح نامسؤول به جان هم افتاده اند و اموال و جان مردم بی دفاع را به خطر انداخته اند …
معلوم نیست چرا و برای چه دهقانان آذربایجانی ارومیه تاکنون دوبار به دست ” جیلو ” های مسلح از دم تیغ گذشته و تاراج شده اند ؟
چنین جنگ بی معنایی هم اکنون در سلماس درحال روی دادن است . راهزنان کرد این بار با قتل ” مارشیمون ” فرصت مناسبی فراهم کردند …”
– اول آوریل – شماره ١۴ :
” مراغه – حوادث اخیر ارومیه تاثیر زیادی بر شهر داشته است … به علت نبودن اخبار صحیح ٬ حوادث با هر رنگی تفسیر می شوند . عوامل توطئه گر و ناشناس فعال شده اند و هیچ تفاوتی بین مرتکبان و مسؤولان حوادث ارومیه و اهالی بی گناه بومی قایل نیستند . از دیدگاه آنان چون ” جیلو ” ها مسیحی هستند ٬ دیگر مهم نیست که چه کسانی هستند و از کجا آمده اند (!!) بنابر این با فرستادن طومارهای بی امضاء به عدلیه و دادگاه اعلام می کنند که : ” تا دیر نشده باید حسابمان را با ارمنیان پاک کنیم ” (!!)
در چنین شرایطی باید افرادی که نام ” مجاهد ” دارند ٬ به میدان بیایند و انقلابی گری واقعی خود را ثابت کنند و نگذارند تا زندگی آرام دو خلق همسایه به هم بخورد و به سوی حوادث تلخ جدید سوق داده شود .
سلماس – ٢۴ مارس – درگیری خونین میان ” سیمیتقو ” و آشوری ها دو روز ادامه داشت .
٢۶ مارس – وضعیت در سلماس کماکان تغییری نکرده است . تقریبا تمام نیروهای آشوری از سلماس به ارومیه عقب نشینی کرده اند . در ارومیه باز هم جنگ در گرفته است . آشوری ها در تلاش هستند تا نیروهای خود را از منطقه جمع آوری کنند و در ارومیه متمرکز سازند .
٢٧ مارس – تقریبا تمام نیروهای آشوری از سلماس عقب نشینی کرده اند . گروهی ناچیز ٬ حدود چهل – پنجاه نفر از آنان ٬مردم منطقه را به تنگ آورده اند .آشوری ها از مردم سلماس خواسته اند تا طی پنج روز سلاح های خود را تحویل دهند .”
– ٨ آوریل – شماره ١۵ :
” اخبار ( به نقل از نشریه ” تجدد “) – اهالی قریه های ارمنی نشین اطراف خوی به شهر خوی منتقل شده اند . با ترتیباتی که قاضی خوی اتخاذ کرده است آنان از امنیت کامل برخوردار خواهند بود .
کردهای ” سیمیتقو ” در اطراف خوی به چپاول و تاراج قریه های ارمنی نشین و ترک نشین مشغول هستند . خبری دال بر حمله این افراد به قریه ارمنی ” سیداوار ” در دست است .”
– ١۵ آوریل – شماره ١۶ :
” اخبار ( به نقل از نشریه ” تجدد ” ) – از دهم آوریل٬ به مدت دو روز و دو شب درگیری آشوری ها و قوای ” امیر ارشدی ” در ” موغانجوق ” ادامه داشت … بالاخره آشوری ها با دادن تعداد زیادی کشته و زخمی ٬ مجبور به ترک مواضع خود و عقب نشینی شدند .
اعلامیه حزب ” دموکرات ” – در اعلامیه مورخ یازدهم آوریل ٬حزب ” دموکرات ” … بر دو عامل مهم و اصلی ٬ یعنی بحران نان و شورش آشوری ها تاکید کرده است …امید داریم که آشوری ها آگاه شوند و با مشاهده این اقدامات صریح و قاطع ٬ به شورش خاتمه دهند و برای منافع راستین خود سریعا دست از اعمال خونین بردارند .”
– ۶ مه – شماره ١٩ :
” خوی – ٢٨ آوریل – تمامی ارمنیان اطراف خوی مورد تارج قرار گرفته و با ترک خانه و کاشانه خود ٬ هم اکنون در شهر مستقر شده اند … همسایگان آذربایجانی نسبت به ارمنیان کمال مساعدت را نشان داده اند و به آنان پناه می دهند . این حسن رفتار از قاضی شهر ٬ ” کمال پاشا خان ” ٬نیز مشهود است .
درحال حاضر در شهر و اطراف خوی چند هزار کرد مسلح دیده می شوند . دیروز نیز تعداد زیادی از عثمانی ها وارد شهر شده اند. ( بر اساس یک منبع دیگر ٬ تعداد آن ها به هزار و دویست نفر می رسد )
اعلامیه شورای ملی ارمنیان تهران – “از تمام ارمنیان ایران می خواهیم که همچون گذشته ٬ دنباله روی سیاست های دولت ( ایران ) باشند و به مواضع بی طرفانه وفادار بمانند .” “
– ٢١ مه – شماره ٢١ :
“صلح با آشوری ها – هیات صلحی متشکل از نمایندگان آذربایجانی و ارمنی از راه ” شرفخانه ” به ارومیه رسیده است .
از تاریخ ششم ماه “مه ” هیات فعالیت خود را آغاز کرده و طی چند نشست٬ به نتایج مطلوب رسیده است . بدین ترتیب صلح با آشوری ها برقرار شده است . ” جیلو ” ها ( ی آشوری ) متعهد شدند که جنگ علیه ایرانیان را خاتمه دهند . ”
به این ترتیب٬ آشکارا دیده می شود که در این حوادث ٬ عملا ارمنیان آذربایجان ایران نیز همانند ترک زبانان ٬ مورد حمله و آسیب از سوی کرد های ” سیمیتقو” و آشوری های مسیحی ( و نه ارمنی ) از فرقه ” جیلو ” ( از اهالی عثمانی که به ایران مهاجرات نموده بودند و تحت رهبری ” مار شیمون ” بودند ) واقع شدند و ارمنیان در بروز این کشتارها نقشی نداشتند . اما پان ترکیست ها صرفا به خاطر ایجاد تفرقه میان اقوام مختلف ایرانی و ایجاد روحیه ارمنی ستیزی ٬ جنایات گروه خاصی از کردها و آشوری های عثمانی را به ارمنیان نسبت می دهند !!!
منبع : آرشیو نشریه ” آیگ ” – چاپ تبریز -آرشیو سال های ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ هجری شمسی در نزد روزنامه “آلیک ” – تهران – گرد آوری و ترجمه : دکتر ” کارن خانلری ” – نشریه ” پیمان ” – چاپ تهران – شماره ۳۳
http://www.paymanonline.com/article.aspx?id=DE7F8F8E-59C0-4E3E-8EDC-88BD996183F5
چند نکته تکمیلی درباره این حوادث :
– همانگونه که از نام این حوادث پیدا است ( ” جیلولوق ” ) عامل اصلی این حوادث ” جیلو ” ها ( طایفه ای از آشوری ها ) ( و گروهی از کردها ) بوده اند .
– در جریان این حوادث حملاتی از سوی گروهی از عشایر کرد به رهبری ” سیمیتقو ” به خوی ٬ سلماس و ارومیه رخ داد و وی با نقشه ای زیرکانه توانست ” مار شیمون ” ( رهبر ” جیلو ” ها ) را به قتل برساند .
حال معلوم نیست دراین گیر و دار چرا پان ترکیست ها ارمنیان را مقصر حوادثی می دانند که گروهی از کردها و “جیلو ” ها عامل اصلی آن بوده اند ؟
– وقوع چنین حوادثی در اقوام همسایه بسیاری دیده شده است . اگر قرار باشد پان ترکیست ها تاکید بیش از حدی روی ” جیلولوق ” داشته باشند٬ در این صورت آن ها قتل عام شمار زیادی از غیر نظامیان ( از جمله زنان و کودکان ) گرجی و ارمنی ( از جمله در شهر تفلیس ) توسط آغا محمد خان قاجار ترک زبان و سپاهیانش را ( که در کتاب های درسی تاریخ در خود ایران نیز به آن اشاره شده است ) نباید فراموش کنند.
– درپی نژادکشی یک و نیم میلیون نفر از ارمنیان توسط ترکیه از سال ١٩١۵ میلادی و به دنبال وقوع انقلاب اکتبر ١٩١٧ در روسیه و عقب نشینی نیروهای روس از مرزهای ایران و ترکیه عثمانی ٬ ارتش ترکیه با استفاده از فرصت پیش آمده تصمیم به حمله به قفقاز گرفت و از سوی دیگر نیروهای ترکیه عثمانی به رهبری ” علی احسان پاشا ” وارد منطقه شمال غربی ایران ٬ یعنی آذربایجان ایران شدند . به این ترتیب ترکیه درتلاش بود تا به نقشه پان ترکیستی خود برای الحاق مناطق ترک زبان به خاک کشورش جامه عمل بپوشاند و اقدام به تجزیه ایران نماید .
دراین میان عده ای از ارمنیان ساکن خوی و منطقه ” زمار ” قره داغ قتل عام شدند و ارتش ترکیه عثمانی که وارد تبریز نیز شد ٬ جمعی از ارمنیان و سایر ایرانیان ( از جمله شیخ محمد خیابانی ٬ آزادیخواه ایرانی ) را به اسارت خود درآورد.
گروه عظیمی از ارمنیان روستاهای مناطق تحت اشغال عثمانی در ایران( از جمله سلماس و ارومیه ) ٬ از بیم قتل عام ( یعنی همان بلایی که مدتی قبل بر سر هم زبانانشان در ارمنستان غربی ( شرق ترکیه ) رخ داده بود ) ناگزیر به مهاجرت به سایر مناطق شدند .
سرانجام ترکیه عثمانی با شکست در جنگ جهانی اول و تجزیه امپراتوری عثمانی ٬ نتوانست به رویای پان ترکیستی خود جامه عمل بپوشاند و ناگزیر به عقب نشینی نیروهایش از ایران و نیز قفقاز شد.
– علت اینکه پان ترکیست ها در سال های اخیر در طرح مسئله ” جیلولوق ” فعال تر شده اند ٬ آن است که به دستور دولت های باکو و آنکارا سعی کنند معادلی برای نسل کشی ارامنه توسط ترکیه عثمانی بیابند و مطرح شدن قتل عام ارامنه در مجامع جهانی و کشورهای مختلف دنیا را خنثی کنند اما آن ها این موضوع را اقرار نمی کنند که بعد از وقوع حوادث موسوم به ” جیلولوق ” مردم ارومیه و سلماس دوباره این امکان را یافتند که در موطن اجدادی خود به زندگی ادامه دهند و آثار حوادث فوق الذکر را ترمیم کنند اما با نسل کشی ارامنه توسط ترکیه اکثریت قریب به اتفاق ارامنه از موطن اجدادی خود ٬ یعنی ارمنستان غربی ( شرق ترکیه کنونی ) رانده شدند و هرگز نتوانستند به خانه و کاشانه خود برگردند. از سوی دیگر ٬ اگر نسبت تعداد قربانیان حادثه ” جیلولوق ” را با کل جمعیت قوم مورد کشتار قرار گرفته در نظر بگیریم ٬ می بینیم که این رقم بسیار کمتر از نسبت تعداد ارامنه قربانی شده در نسل کشی ارامنه توسط ترکیه در مقایسه با کل جمعیت ارامنه در زمان این نسل کشی می باشد . ( به عبارت دیگر در نسل کشی ارامنه توسط ترکیه یک و نیم میلیون ارمنی از دو میلیون ارمنی ترکیه عثمانی ( و حدود چهار میلیون ارمنی کل دنیا در آن زمان ) در بخش عمده ای از موطن اجدادی ارامنه ( ارمنستان ) قتل عام شدند اما در جریان حادثه ” جیلولوق ” فقط درصد کمی از جمعیت قوم قربانی مورد کشتار قرار گرفت و آن ها در منطقه ای محدود از موطن قوم خود ( عمدتا در ارومیه و سلماس ) آسیب دیدند . )
– برای مطالعه بیشتر درباره این حوادث به کتاب ” آروسیاک ; بازمانده خوی ” – نوشته : خانم ” رزماری هارطونیان” – ترجمه: زهره باوندی – انتشارات: ” نشر افکار ” – 1388 شمسی – تهران مراجعه کنید.
از مشاهدات یکی از شاهدان قتل عام صورت گرفته علیه ارامنه ایران ( در آذربایجان ایران ) ( برگرفته از صفحات 74 و 75 کتاب فوق الذکر ) :
” یکی از روزها که در اتاق بودم ٬ صدای داد و فریاد از بیرون شنیدم . پنهانی از پشت پرده سرک کشیدم و نتوانستم آن چه را که می دیدم ٬ باور کنم . یک زن جوان حامله ( ارمنی ) را دیدم که موهای مشکی بسیار زیبا و بلندی داشت و نیمه برهنه وسط کوچه افتاده بود و به عساکر ( سربازان ) عثمانی که احاطه اش کرده بودند ٬ التماس می کرد که به بچه اش صدمه نزنند. عساکر دور او می رقصیدند و می خندیدند و فریاد می زدند . هر بار که دور او می چرخیدند ٬ تکه ای از لباسش را پاره می کردند . زن جوان در ماه آخر بارداری بود و احتمالا از مخفیگاه خود خارج شده بود تا از حکیم ” افتخار ” برای زایمان کمک بخواهد ٬ اما عساکر قبل از این که به خانه حکیم برسد ٬ او را یافته بودند . … سربازان ( ارتش ترکیه عثمانی ) به او لگد می زدند و یکی از آن ها شروع به بالا و پایین کردن روی شکم برجسته ی او ( زن ارمنی حامله ) کرد . آخرین کلمات زن جوان را شنیدم که می گفت به کودکش صدمه نزنند . در این موقع ٬ یکی از عساکر شمشیر خود را بیرون آورد و شکم زن باردار را از بالا به پایین درید . زن فقط فریاد کوتاهی کشید و ساکت شد. … یکی دیگر از عساکر دست خود را به درون شکم زن جوان برد و بچه ی کاملی را بیرون آورد و با شمشیر خود آن را به دو نیم کرد و با پوزخندی آن را به سمت مادرش پرتاب کرد. ”