ایساک یونانسیان : نزدیک به نیم قرن است که ادعاهای موهوم تاریخی در دستگاه تبلیغاتی جمهوری آذربایجان به منزله تثبیت آذربایجان بعنوان یک کشور تاریخی، در ادبیات رسمی ،کتاب های درسی و تاریخ به چشم می خورند،جهت این تبلیغات ابتدا بسوی ارمنستان و حال نیز به سمت ایران یعنی دو کشور باستانی با تاریخی چند هزار ساله نشانه گرفته است.
از این دست کتاب ها یکی “تاریخ معماری آذربایجان در دوره باستان و اوایل قرون وسطی” نوشته آخوندف است که به سفارش وزارت جهانگردی و دیگری کتابی با عنوان “نبرد علیه آذربایجان” نوشته کماله عمرانلی به سفارش وزارت امور خارجه می باشد که هردو خود جعل یک حقیقت است،زیرا آذربایجانی که در این کتابها مد نظر است و در شمال رود ارس جای گرفته،در دوران باستان یا اوایل قرون وسطی و حتی تا قرن نوزدهم وجود خارجی نداشته و نام آذربایجان متعلق به استانی در ایران بوده است.
این ادعا ها و جعل تاریخ به حدی بارز و نمایان است که نسل امروز آذربایجان آنها را باور کرده و معتقدند که ایرانیان و ارمنیان مهاجرین به منطقه بوده و سرزمینهایشان را غصب کرده اند. بعنوان مثال مقامات آذری مدعی هستند که آذربایجانی ها میراث داران ارانیان ،که خود مسیحی بودند،هستند تا بتوانند ادعا کنند که یادگارهای تاریخی مسیحی متعدد این منطقه به دیگر فرهنگ ها ،بالاخص ارمنیان تعلق نداشته و متعلق به ارانیان می باشد. تاریخ دانان و سیاستمدران این کشور تازه تاسیس شده پارا از این هم فراتر گذاشته و خود را صاحب آذربایجان تاریخی می خوانند و مدعی یادگارهای ایرانی اسلامی هستند که پس از حملات اعراب ،تاتارها و مغول ها به منطقه در این سرزمین ساخته شده اند.
پیشینه نام گذاری آذربایجان ایران:
با توجه به سوابق و مستندات تاریخی، نام آذربایجان، برگرفته از نام سردار ایرانی، آتروپاد، است که توانست با شجاعت و از خود گذشتگی در مقابل لشکر اسکندر مقدونی ایستادگی کند و منطقه را از تاخت و تاز بیگانگان مصون نگه دارد. از این رو، منطقۀ مزبور که در جنوب رودخانه ارس قرار گرفته، برای قدردانی از این سردار، آتروپاد نام گرفت و به مرور زمان آذرباد، آذربیگان و در نهایت آذربایجان نامیده شد. آریان، مورخ سدۀ دوم میلادی، به هنگام بحث پیرامون لشکرکشی اسکندر مقدونی به ایران، از آلبانیای قفقاز و آذربایجان جداگانه نام برده و آذربایجان را ماد آتروپاتن نامیده است.
در 1918م، سه کشور ارمنستان،گرجستان و آذربایجان به استقلال دست یافتند.ارمنستان و گرجستان با پیشینه چند هزار ساله و با نام تاریخی خود وجمهوری آذربایجان با یک نام غصبی.
سرزمین هایی که در غرب دریای خزر ،شمال رودخانه ارس و جنوب رشته کوه قفقاز قرار داشته (که از منظر تاریخی آلبانی قفقاز و به فارسی اران نامیده می شود) و اکنون نام جمهوری آذربایجان به خود گرفته زمانی شامل قبایل و اقلیت های بسیاری مانند تاتار ،ترک و تالش بود که مشخصا تاتارهای قفقاز خوانده می شدند.بدنبال استقلال کشورهای یاد شده در سال 1918م نخست قرار بود، این سرزمینها با نام ماورای قفقاز شرقی یا جنوبی نامیده شود، ولی نفوذ حزب ملی گرای مساوات به ریاست محمد امین رسول زاده و تحریکات ترکهای جوان درحزب اتحاد و ترقی ترکیه ، باعث تغییر نام، به آذربایجان و مردمان آن به “آذربایجانی” یا “آذری” گردید. و بدین سان نامی که به مدت بیش از دو هزار سال و به حق به منطقه ی تاریخی جنوب رودخانه ارس در داخل سرزمین ایران تعلق داشت برای تعریف هویت کشوری که تازه در شمال همان رود متولد شده بود بکار رفت.
مرحوم دکتر عنایت الله رضا در کتاب “آذربایجان و اران” خود در خصوص علت این نامگذاری می نویسد:
گمان میرود گذاردن نام آذربایجان بر اران و شیروان در قفقاز از آنجا ناشی می شده که ترکان چند بار به آذربایجان ایران حمله برده بودند و با وجود کشتار فراوان همواره مقاومت شدید مردم آذربایجان را در برابر خود مشاهده کرده بودند و نتوانسته بودند از راههای مستقیم مردم آذربایجان را به خود متمایل گردانند. از این رو در صدد بر آمدند نخست قفقاز و آذربایجان را زیر نام واحد ,آذربایجان، متحد گردانند و پس آن گاه دو سرزمین نام برده را ضمیمۀ خاک خود کنند.
همچنین در خصوص ادعای تعلق این سرزمینها به ترکها می گوید:
بنابر اسناد و مدارک و نوشته های مورخان چینی، ایرانی، رومی، ارمنی و تازی معلوم و روشن است که کوچ ترکان به سرزمینهای بسیار دوردست آسیای میانه در سدۀ ششم میلادی و در روزگار شاهنشاهی ساسانیان آغاز شد. با این همه ترکان حتی در نخستین سده های اسلامی نیز آسیای میانه را در اختیار نداشتند. بدین روال ادعای مورخان ترک و عثمانی، مبنی بر ترک بودن اقوام آسیای میانه در روزگار باستان، فاقد هر گونه دلیل ومدرک است.
دکتر عنایت الله رضا در اثبات ترک نبودن مردم ساکن سرزمین های آسیای میانه در روزگار باستان به نام های جغرافیایی هم استناد میکند: نامهای شهرها، کوهها و رودها همه از زبان مردم ساکن سرزمینها پدید آمده اند، نگاهی گذرا به اسم مکانها و نواحی مسکونی آسیای میانه نشان میدهد که مردم این سرزمین از نژاد ترکان نبودند و به زبان ترکی نیز سخن نمیگفتند بلکه تمام این نامها مؤید ایرانی یا ارمنی بودن آنهاست.
استفاده از نام آذربایجان ایران برای این جمهوری تازه تاسیس باعث تعجب و بر انگیخته شدن احساسات بسیاری از سیاستمداران شاخص
نقشه ای از آکادمی علوم باکو،شمال ارس= آران؛ جنوب ارس: آذربایجان
ایرانی چون شیخ محمد خیابانی، اسماعیل امیر خزری و احمد کسروی گردید و گفته شد این منطقه کوچک در قفقاز که مردمانش به چند زبان منجمله ترکی سخن می گویند نامی دیگر دارد و هیچگاه آذربایجان خوانده نمی شده است. در این بین اظهارات و بیانات برخی تاریخ نویسان آذری نیز در خصوص این نام گذاری شنیدنی است بعنوان مثال “آلکباروف” در مقاله خود در خصوص “قومیت آذربایجان” یاد آور می شود:
بیست سال پس از تشکیل جمهوری آذربایجان ساکنان بومی آن خود را تاتار می نامیدند زیرا نام آذری به ایرانیان آذربایجان تعلق داشت و برای آنها نامی بیگانه بود.
و یا شرقشناس معروف روسی، وِلادیمیر بارتولد، در سخنرانی خود در بخش شرقشناسی دانشگاه دولتی باکو درجمهوری آذربایجان، در سال 1924م، گفته است:
«منطقهای که هم اکنون جمهوری آذربایجان نامیده میشود، اران یا آلبانیا نام داشته و دادنِ نام آذربایجان به آن، صرفاً به این هدف بوده است که با آذربایجان ایران به یک کشور مستقل تبدیل شوند».
در گیلان نیز روزنامه جنگل در ابراز نگرانی از نام آذربایجان بر اران را اینگونه به پرسش گرفته بود:
قفقازیهی جنوبی، یعنی ولایات جنوبی قفقاز که هر یک از آنها به شهادت تاریخ اسم معینی داشته و دارند، همه پارسینژاد، همه ایرانیالاصل، غیر از زبانشان که فعلا ترکی است، همه چیزشان ایرانی است، امروز اسم آذربایجان را به خود گذاشت. چرا؟ به چه جهت ؟
روزنامهی جنگل آنگاه، پس از افشای برنامهی پانترکیستها برای ترکسازی هویت مردم قفقاز و آذربایجان با هدف کشاندن این مناطق به زیر سلطهی دولت ترکیه، مینویسد:
تسمیه به این اسم و عنوان آذربایجانی به خود دادن، بالاجبار خیال ما را متوجه به یک سری از اسرار مهمهی سیاسی که مدتهاست مطلعیم مینماید که انصافا نمیتوان در قبال این نکته لاقید ماند.
آذربایجان در اطلس های جغرافیایی:
در نقشۀ تاریخی ابنِ خردادبِه تاریخدان،جغرافیدان و موسیقی شناس ایرانی(خراسانی)، به زبان عربی چاپ شده، چنین آمده است:
«آذربایجان منطقهای در جنوب رودخانه ارس در خاک ایران است، در شمال آن، آلبانیا (اران)، شکی، مغان، و طبرستان به چشم میخورند. سپس اراضی ارمنستان شروع میشود که تا سواحل دریاچۀ سِوان ادامه دارد».
ابواسحاق ابراهیم بن محمد الفارسی، ملقب به استخری، از جغرافیدانان و نقشه نگاران ایرانی قرن چهارم قمری است که طی سفر به مناطق دور و نزدیک کشورهای اسلامی، شرح کاملی از این کشورها را در کتابهایش آورده. وی در کتاب مسالک و الممالک نقشۀ جهان نمایی به زبان فارسی ترسیم و نام کشورهای مختلف آن زمان را در آن ذکر کرده و ضمن برشمردن نام مناطق مختلف ایران نام خلیج فارس و جزایر واقع در آن، همچون جزیرۀ خارک، را نیز آورده. در قسمت پایین نقشه، که در واقع شمال جغرافیایی است، نام کشور روسیه و بالاتر از آن (جنوب جغرافیایی) نام دریای خزر را آورده. در کنار آن نیز کشور ارمنستان را به صورت ارمنیه و در جنوب آن منطقۀ آذربایجان را ذکر کرده است.
نقشه جهان نمای استخری
در کتاب مسالک و الممالک نقشۀ مناطق ارمنستان، آذربایجان ایران و آران به طور جداگانه وجود دارد. این نقشه اطلاعات کاملی در خصوص نام شهرها و مناطق مختلف آنها در قرن چهارم قمری در اختیار میگذارد. در سمت راست نقشه، دریای خزر (بحر الخزر) و در ساحل آن منطقۀ آران (بلاد الران)، در کنار رود کورا (نهرالکر)،ترسیم شده و در غربیترین نقطۀ آن نام شهر تفلیس (سلس) آمده است. در جنوب آران، رود ارس (نهرالرس) قرار دارد و در جنوب این رود منطقۀ آذربایجان (آدربیجان) و ارمنستان (ارمنیه) ترسیم شده است. در منطقۀ آذربایجان دریاچۀ ارومیه (بحره اومیه) و تعدادی از شهرها همچون اردبیل و همچنین کوه سهند (جبل سنان) و در منطقۀ ارمنستان کوههای آرارات بزرگ و کوچک و شهرهای آن همچون دوین (دبیل)، بیتلیس (بدلیس) و غیره ذکر شده است. در غرب ارمنستان نیز کشور روم (بلاد الروم) قرار دارد.
در این نقشه نام هیچ یک از کشورهای آذربایجان، عثمانی و گرجستان ذکر نشده زیرا تا آن زمان (سدۀ چهارم قمری) هنوز این کشورها تشکیل نشده بودند.
استخری در نقشۀ دیگری، در کتاب آثار البلاد و اخبار العباد، محدودۀ منطقۀ نخجوان و کوههای آرارات (ماست بزرگ و کوچک) را تا شرق دریاچۀ وان (دریای ارمنیه) ارمنستان نامیده.
مصطفی حاجی خلیفه، معروف به کاتب چلبی (1017-1067ق)، جغرافیدان و تاریخ نگار عثمانی، که به مدت سیزده سال در لشکرکشیهای عثمانی به شرق شرکت داشت، در کتاب جهان نمای خود، نوشته شده در 1657م به زبان ترکی،تنها از ارمنستان،گرجستان،اران وآذربایجان ایران نام برده است.
کاتب چلبی نقشۀ امپراتوری عثمانی و مناطق همجوار آن را ترسیم کرده و در ساحل شرقی دریای سیاه کشور گرجستان (کورجستان)، در شرق آن آران (اردون)، در جنوب گرجستان ارمنستان، در جنوب ارمنستان کردستان (کوردستان) و در ساحل شرقی دریاچۀ ارومیه آذربایجان (آزریجان) را نشان داده و از ایران با نام (عجمستان) نام برده. وی مرزهای غربی ارمنستان را تا منطقۀ ارزنجان و سواحل دریای سیاه نشان داده است. پس از تغییر خط در ترکیه از عربی به لاتین، در قرن بیستم میلادی، این نقشه بار دیگر با حروف جدید چاپ اما در نقشۀ جدید نام ارمنستان حذف و آناتولی شرقی جایگزین آن شد.
حال ریشه جعلیات و اکاذیبی که اکنون ازسوی دستگاه تبلیغاتی جمهوری آذربایجان بدست محققان و دانشگاهیان طراحی می شود و
نقشه چلپی
برخلاف منش آکادمیکشان می باشد، را می توان بازگشت به نظریه حزب مساوات و پانتورکیسم در تثبیت و هویت بخشیدن آذربایجان به منزله کشوری باستانی و تاریخی جستجو کرد.این جعل تاریخ با معرفی بناهای باستانی ارمنیان و بناهای تاریخی اسلامی ایرانیان ،که در مناطق جلفا، نخجوان و قفقاز جنوبی یافت می شوند آغاز و اکنون نیز به ثبت جهانی تار ایرانی ،گروگانیری هویتی نظامی گنجوی و ادعای مالکیت استانهای آذربایجان ایران ختم شده است.