به عنوان پیشوند و پسوند القاب دولتی ها قرار داشت.
با وقوع انقلاب اسلامی اما از آنجا که شعار اصلی رهبر و مردم انقلابی ایران برابری و برادری بود، تنها لقب و پیشوند مورد استفاده برای تمام رده های مسئولیتی تنها به “برادر” و “خواهر” محدود می شد.
با آغاز جنگ نیز القاب مورد استفاده همواره جنبه معنوی داشته و با حضور رزمندگان اسلام در عملیاتهایی مانند بدر و خیبر و کربلا و والفجر و… پیشوند “حاجی” و “سید” به فرماندهان و رده های مختلف نیروهای ایرانی به اطلاق می گردید؛ القابی که به دلیل خلوص و ارزشهای والای ایثار و شهادت دفاع مقدس، دست یافتن بدان از هر پاداش مادی و دنیوی برای رزمندگان اسلام ارزشمند تر بود.
جنگ که تمام شد، سرداران و امرای نظامی رتبه بندی شده و از این پس استفاده از این القاب همه گیر شد.
پس از اندکی اما با آغاز دوران سازندگی، نیاز به “مهندس” بیش از هر چیز دیگری به شدت احساس می شد، لذا مسئولان و مدیران ارشد به استفاده از این عنوان برای پیشوند اسامی خود روی آوردند…
تاچندی پیش همواره برای اطلاق مسئولان در پست های مختلف باید واژه مهندس را نیز به کار می بستی و در غیر اینصورت مورد عتاب اطرافیان و خادمان آنان قرار می گرفتی اما امروزه به نظر می رسد، کسی دیگر به این واژه رضایت نمی دهد!
چندی است که در آذربایجان شرقی و تبریز، استفاده از واژه “دکتر” بیشتر از اینکه نشانگر یک جایگاه علمی و معنوی برای یک شخص باشد، به یک امتیاز و پرستیژ مدیریتی در بین مدیران تبدیل شده است.
مدیرانی که تا دیروز خبری از مدرک و میزان تحصیلات آنان نبود، یک شبه راه صد ساله می پیمایند و عنوان دکتر را به راحتی یدک می کشند!
به اعتقاد کارشناسان، ماجراهای دانشگاه هاوایی و آکسفورد و … که در همین سالهای اخیر به وقوع پیوسته به خوبی ثابت می کند باید در این خصوص نظارت بیشتری به عمل آورد چراکه به نظر می رسد، استفاده از این القاب بدون تحمل رنج و زحمت تحصیل و رسیدن به مدارج بالا، موجب سرخوردگی اهالی دانشگاهی و از سوی دیگر رواج نوعی مدگرایی و چشم و هم چشمی از سوی مسئولان شده است.
پرواضح است که اخذ مدرک دکترا نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان دارای استانداردهایی است که از جمله آن تسلط به زبان انگلیسی و نیز ارائه رساله دکترا بدیهی ترین آنهاست.
حال این سئوال مطرح است که آقایان مسئول که با اطلاق عنوان دکتر در ابتدای نامشان باد به غبغب می اندازند تا چه میزان به زبان های خارجی مسلط بوده و چرا در حضور میهمانان خارجی از دوکلمه مکالمه در حد خوشامدگویی و … ناتوانند؟
در همین حال، درحالیکه رساله های دکترا به دلیل زحمات شبانه روزی همواره از مورد استنادترین منابع دانشگاهی هستند چرا حتی یکی از رساله های مسئولان یاد شده ارائه نشده و یا در صورت ارائه این سئوال مطرح است که آیا خودشان در تنظیم آن دست داشته و می توانند خلاصه ای از رساله خود را ارائه کنند؟
با حساب سرانگشتی می تواند دریافت که فاصله بین دیپلم تا دکتری حداقل 9 سال تمام است این درحالیست که برخی از مسئولان پس از تنها 4-5 سال از ورودشان به گود مدیریت های ارشد، به راحتی مفتخر به دریافت عنوان دکتر می شوند!
البته عده ای از مدیران راهکارهای قانونی نیز برای این منظور در نظر گرفته و بهانه تحصیل در کشورهای خارجی را ارائه می کنند.
در این خصوص باید یادآور شد، در برخی کشورهای منطقه، دانشجویان خارجی به راحتی در ازای پرداخت رشوه در پایان ترم به اساتید محترم، مفتخر به دریافت نمره و حتی اخذ مدرک دکترا پس از مدت زمان یاد شده می شوند.
حال این سئوال مطرح می شود که چگونه یک مسئول ضمن انجام وظایف مدیریتی خود و لزوم حضور در محل ماموریت، در کلاسهای درس دانشگاه های خارجی حاضر می شود و اینکه چگونه شرط اقامت 70 درصد از زمان تحصیل در کشور مقصد در ایران مورد پذیرش قرار می گیرد؟
با اینحال به نظر می رسد در داخل کشور نیز راهکارهای قانونی و راحتی برای رواج مدرک گرایی و تامین نیازهای روحی و روانی برخی از مدیران به این امر اندیشیده شده است.
در ابتدا گرچه قرار بود پردیس های بین المللی در مناطق آزاد برای جذب دانشجویان خارجی راه اندازی شود – شعاری که از ابتدا عدم تحقق آن پیش بینی می شد – امروزه به محلی برای ثبت نام مدیران و قدم نهادن در راه مدرک دکترا تبدیل شده است.
به روشنی پیداست که پرداخت ارقامی مانند 6 میلیون تومان برای هر ترم و حدود 50-60 میلیون تومان برای یک دوره دکترا از عهده هرکسی خارج است اما پردیس های یاد شده با راحت ترین شرایط و بدون کنکور و تنها در ازای دریافت هزینه های هنگفت که تنها از عهده عده ای خاص بر می آید، زمینه را برای توسعه مدراک دکترا در بین بخش بسیار کوچک اما ویژه در جامعه فراهم کرده است.
هزینه هایی که فقط مدیران ارشد دولتی با حقوق های چند میلیونی قادر به پرداخت آن هستند… مبارک آقایان باشد!
منبع: نصرنیوز