اراده آذربایجان و رحیم زهتاب‌فرد

۲۱ اردیبهشت, ۱۳۹۲
اراده آذربایجان و رحیم زهتاب‌فرد

حال یادآور سهم اصلی آذربایجان در برآوردن و شکل دادن به طیف چشمگیر و متنوعی از شخصیت‌های ایران معاصر است. رحیم زهتاب‌فرد(1305-1391) که در روزهای آخر سال گذشته جان به جان‌ آفرین تسلیم کرد نیز از آن روزمره است.

 

با آن‌که در دو دوره، ادوار بیست‌ویکم و بیست و سوم مجلس شورای ملی، به ترتیب از تبریز و بناب به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و در عرصه نه چندان وسیع کشمکش‌های سیاسی آن دوره بازیگر صاحب نامی بود ولی بیشتر به فعلایت‌های مطبوعاتی‌اش شهرت داشت. درواقع مانند پاره‌ای از چهره‌های سیاسی مستقل آن روزگار و روزگار قبل از او ـ مستقل از تعلقات ایلی و ملکی و موروثی در مقام یک جایگاه و خاستگاه سیاسی ـ تکیه‌گاه اصلی‌اش عرصه مطبوعات بود.

از روزگاری که در تبریز تحت اشغال شوروی بساط کتاب‌فروشی داشت و به دلیل توزیع نشریات ملی، مغضوب روس‌ها و مجبور به ترک دیار شد تا همکاری با پاره‌ای از جراید مرکز در سنوات بعد، و بالاخره تأسیس روزنامه اراده آذربایجان در سال 1328، بر این عرصه تکیه داشت و با تعطیل «فله‌ای» حدود هفتاد نشریه در سال 1353 ـ از جمله روزنامه اراده آذربایجان ـ نیز می‌توان گفت، پشتوانه‌ای را از دست داد.

از لحاظ سیاسی، از ‎آغاز تا به انجام هواخواه سیدضیاءالدین طباطبایی بود و از معتمدین تام و تمام او؛ همانند او از عرصه مطبوعات برخاسته بود و همانند او ـ به درست یا غلط ـ نگران بر هم خوردن نوعی موازنه سیاسی مانند موازنه روس و انگلیس، که شاید در چندین دهه نخست قرن بیستم، اهمیت داشت ولی قاعدتاً در سنوات بعد نمی‌بایست اهمیت پیشین را داشته باشد.

در سال‌های بعد از انقلاب که دوره آشنایی و دوستی راقم این سطور با او بود، با صراحت و صداقتی تمام ـ آن‌چنان که از ویژگی‌های رجال

شادروان رحیم زهتاب فرد
آذربایجان است ـ بر اعتقادات پیشین خود بر جای بود؛ از عشق به زادگاه خود گرفته تا نوعی محافظه‌کاری سنیت که جز در چارچوب سلطنت برای دوام و بقای این سرزمین راه دیگری نمی‌دید.

در یک دوره، از اواخر دهه 1360 به بعد که فضای سیاسی و فرهنگی کشور اندکی سبک‌تر شد، با دعوت از مطبوعاتی‌های پیش از انقلاب و تشکیل دوره‌ای ماهانه، آن طیف را نیز برای مدتی برپا داشت. در همین سال‌ها بود که برای تدوین و انتشار گوشه‌هایی از خاطرات سیاسی و مطبوعاتی خود دست به کار شد.

در سال‌های پیش از انقلاب اندک زمانی بعد از کودتای 28 مرداد، مجموعه‌ای از سرمقالات اراده آذربایجان را در انتقاد از دکتر مصدق تحت عنوان غوغای نفت، پیشی‌بینی‌های تلخ سیاسی تجدید چاپ کرده بود و آن‌گاه نیز با انتشار کتاب‌های خاطرات در خاطرات (1373) و افسانه مصدق (1376) در کنار بیان گوشه‌های از خاطرات خود، از تحولات ایران در فاصله شهریور 1320 تا پایان نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز تصویری ارایه کرد.

در نگاهی دیگر شاید جایگاه اصلی او را بتوان بیشتر در چارچوب تحولات آذربایجان جستجو کرد و اراده‌ای که از آن مستفاد می‌کرد چرا که از بدو پیشامد غائله آذربایجان در سال‌های نخست دهه 1320 در تبریز و به دنبال آن در چارچوب فعالیت‌های آذربایجانی‌های مقیم مرکز در تهران و تشکیل گروه‌های پارتیزان در پشت جبهه دموکرات‌ها، پای در این عرصه داشت و در صف اول مبارزه با گرایش‌های تجزیه‌طلبانه بود. در سال‌های انتشار اراده آذربایجان نیز ضمن حفظ موانع ملی‌اش، بخش مهمی از صفحات آن روزنامه را به منعکس کردن آراء و خواسته‌های مردمان آن سامان اختصاص داد.

عرصه باز و بلامنازعی را که در سال‌های بعد از انقلاب برای تحرکات گروه‌های تجزیه‌طلب فراهم شده بود، با نگرانی دنبال می‌کرد و براساس آن دانش و تجربه، برای مقابله با این تحرکات، مشوق و راهنما بود ولی در عین حال و در همه حال، براساس همان دانش و تجربه، ریشه‌های ایرانیت آذربایجان را استوارتر از آن می‌دید که از این‌گونه تشبثات گزندی یابد.

 * جهان کتاب