برای منازعات تبدیل شده اما این اقدامات مداخله جویانه که عربستان و قطر با دیدارهای پی در پی با مسعود بارزانی در سال اخیر در پی گرفته اند آیا ادامه همان طرح مشهور تجزیه منطقه، است؟ آیا این 2 کشور از عوامل پشت صحنه اختلافات و درگیری های طایفهای در عراق یا حامی گروه های مسلح در سوریه اند؟ آیا بین آنان و ترکیه، هماهنگی وجود دارد؟ اما طی تاریخ معاصر، استفاده از کارت کردها همواره موجب بی ثباتی و ناامنی منطقه بوده است.
سیگنال نخست داستان به اوایل ماه چهارم سال 2011 باز می گردد که یک گروه تروریستی – مذهبی با نام ” جماعت توحید وجهاد ” در کردستان اقدام مسلحانه انجام دادند اما مصطفی هجری در مصاحبه با العربیه آن را سیاست رژیم نامید! البته سعودی ها در روابط خارجی خود همواره دنبال حفظ امنیت داخلی و بعد موقعیت منطقه ای و سپس حضور قدرتمند در خاورمیانه، بدون وانمود کردن به حمایت رسمی آمریکا، هستند. همواره در منطقه خاورمیانه ، ایران ، نوعی رقیب عربستان محسوب شده است ، به طوریکه گاه تاثیرات امنیتی هم بر همدیگر داشته اند.
اما در ایران معاصر هم ملک فیصل، شاهد سقوط شاه بود و نصیحت پادشاه عربستان به محمدرضا شاه که زیاد به امریکایی ها دلخوش نباشد، مشهور است. گرچه امین فروغی، دیپلمات و مامور امنیتی شاه، با استراتژی حرفه اش، سعی در آرام نگه داشتن رابطه ایران و اعراب داشت و ساواک ایران و اداره امنیت عربستان – دوران کمال ادهم – هم با همدیگر پروژه مشترک داشتند، اما بعدها در ایام جنگ تحمیلی با عراق و موضع گیری عربستان و بعدها در سال 1990 در جنگ خلیج فارس ، روابط سیاسی ایران و عربستان، دسخوش تاثیرات سیاسی منطقه ای شد.
در جریان عراق پس از 2003 هم عربستان ، با وجود داشتن مرز مشترک با عراق، سعی در نفوذ سیاسی و امنیتی و به چالش کشیدن نفوذ امنیتی ایران و آمریکا داشت. بارها جلال طالبانی و دیگر افراد سیاست امروز عراق به این کشور سفر کردند ، و حتی برخی از رسانه ها نوشتند که ” ترافیک بازدید مقامات بلند پایه عراقی ، از عربستان سعودی، باعث نگرانی برخی از چهرهای سیاسی درباره دخالت مقامات ریاض در امور داخلی عراق شده ” و حتی برخی از افراد در پارلمان عراق، بر مواضع محرز و رویکرد منفی عربستان در برابر عراق و روند سیاسی این کشور، پس از سرنگونی رژیم بعثی صدام، تاکید و تصریح کردند که بیشتر تروریست های فعال در عراق، سعودی هستند. و عربستان هم بدهی های عراق را نبخشیده و حتی تاکنون سفیران و نمایندگان دیپلماتیک خود را به عراق اعزام نگرده است و از نقش فعال و تلاش های عربستان برای سرنگونی دولت منتخب مالکی با چراغ سبز کاخ سفید هم نمی توان غافل ماند که به نحوی با تحریک عوامل طایفه ای و قومیتی، از انتقال تجربه دموکراتیک عراق ، جلوگیری شود. اما گاه در تناقص با ان ، پادشاه عربستان به دعوت گروه های عراقی به گردهمایی ریاض دست می زد که پس از برگزاری مراسم حج بمنظور بررسی بحران تشکیل دولت عراق ، بپردازند. و ایاد علاوی هم هر از گاهی سخنان عربستان را در میان گفته هایش تایید می کند. و عربستان هم از وی و ‘جریان هایی دیگر حمایت ها کرده است. و هنوز هم دنبال ساقط شدن دولت مالکی است.
پس از این مقدمه کوتاه ، در باره ایران هم هر از گاهی ، نفوذ اداره امنیت عربستان در قضایا به چشم می خورد که دو نمونه بارز آن کردستان و خوزستان است و متاسفانه به مسایل قوم گرایی افراطی دامن زده شده است. در کردستان جریان مذهبی رادیکال سلفی گری – که در زیر لوای سواستفاده از دین و پتک دانستن مذهب – به جنایت روی آوردند گرچه در خود العربیه، مصطفی هجری سخن ایران مبنی بر دخالت کانون توحید سلفی ها در کردستان را به کلی منکر شد و در قضایای خوزستان هم مدارکی دال بر دخالت عربستان به چشم خورد. گرچه رسانه های العربیه و شرق الوسط هم در دامن زدن به این قضیه، فعال بودند.
سپس العربیه خبرداد که کنفرانسی در ” مرکز مطالعات ایران وعرب یا CIAS ” برگزار شد این مرکز با حمایت مالی عربستان، توسط جعفر رائد بنیاد گذاری شد و بعدها علیرضا نوری زاده بر آن کرسی تکیه زد و بالطبع این جلسه قومیت ها هم برگزار می شود. با برگزاری آن کنفرانس این پرسش در ذهن مطرح شد که انگشت گذاشتن روی قومیت و ملیت و … داستان اداره امنیت عربستان ” رئاسه الاستخبارات العامه” است ؟ عربستان چه سودی از بازی کارت قومیت ها دارد ؟ بماند که در آخرین روز از کنفرانس در لندن ، روز 26 / 6 / 2011 اختلاف بر سر فدرالیسم وتشکیل نظام غیرمتمرکز شروع شد.
بهرحال ایران، از آن همه ایرانیان است و طبعا کشورهایی مانند قطر و عربستان هم نخواهند توانست با این نوع تحریک ها، مردمان کرد را به حرکتی وادارند و تنها اختاپوس هایی کرد زبان هستند که تا دیروز دستبوس عراق و بعث بودند و امروز پابوس عربستان شده اند می خواهند علیه مصالح و منافع کشور و تمامیت ارضی آب و خاک ایران، دستاویز این ها شوند اما ره به جائی نخواهند برد….کردها کهن ترین قوم ایران زمین اند و به قول شادروان ابراهیم احمد ” هرکجا باشند، ایرانی اند”…
باید گفت قطر و عربستان از سوئی در عراق به دنبال براه انداختن جنگ طائفه ای قبیله ای هستند که ثبات عراق را با تهدید روبرو کنند و همین موضوع هم در سوریه دنبال می شود و اکنون داستان را در خط ایران دنبال می کنند. بهرحال از نظر امنیتی و مطالعات منطقه ای صدها مثال در این رابطه وجود دارند که می توان همه آنان را برشمرد.
از سوی دیگر در ارتباط با طرح های پیدا و پنهان قطر و عربستان برای کردهای سوریه باید گفت جمعیت کردنشین عراق شاید دارای یک جریان عقب مانده و باور مند به تفکر بیات شده استقلال و … باشد اما در سوریه آنچنان اختلاف نظر در این باره هست که کسی ره به جائی نخواهد برد و اما درباره تصمیم فعلی حضرات و تمرکز روی مناطق کردنشین ایران باید گفت که این سازمان های کردی نماینده مردمان کرد ایران نیستند و بافت اجتماعی فرهنگی کردهای ایران آنچنان در فرهنگ غالب ایرانی تنیده است که تفکیکش به قول جلال طالبانی خواب و خیالی شاعرانه است.
قطر و عربستان سالهاست که از 1357 به این سو با توزیع تفسیر قران به زبان کردی، در پی ان بودند که جایگاهی در میان این مردمان بیابند و ترکیه هم از راه عشیره های مرزی سلاح وارد کردستان کرد اما امروز صرفا با یک لشکر رصد کننده اینترنتی و داغ کردن مسایل به صورت دیجیتالی نمی توانند اثری بر تفکر غالب کردهای مناطق ایران داشته باشند و از نظر فرهنگی و تفکر سیاسی هم کردهای ایران با عراق و ترکیه و سوریه، تفاوت های مشهودی دارند.