به گزارش روابط عمومی موسسه ترجمه و تحقیق هور یکشنبه مورخ شانزدهم مهرماه 1396، جلسه رونمایی، نقد و بررسی کتاب مسأله آرتساخ «قراباغ» به همت بنیاد مطالعات قفقاز برگزار گردید.در این جلسه کاوه بیات و دکتر علی علی بابایی در نقد کتاب سخنرانی کردند.
در ابتدای جلسه دکتر مهدی حسینی تقی آباد مدیر عامل بنیاد مطالعات قفقاز ضمن خوشامد گویی به حضار به معرفی نویسنده کتاب پرداخته و گفت:
ایساک یونانسیان، متولد 1354 در شهر رشت و دانشجوی ترم آخر دکترا در رشته مهندسی محیط زیست می باشد، ایشان در کنار رشته تخصصی خود چند سالی است که در حوزه قفقاز و ترکیه نیز م شغول به پژوهش بوده وتاکنون بیش از 80 مقاله و چهار عنوان کتاب که آخرین آن همین کتاب مسأله آرتساخ «قراباغ» است منتشر کرده است.
این کتاب که جلسه امروز به برکت انتشار آن است فرصتی فراهم آورد، تا آرزوی قلبی بنده و همکارانم در بنیاد مطالعات قفقاز محقق شود،زیرا از آخرین باری که ما افتخار میزبانی استاد کاوه بیات را داشتیم چندین سال می گذرد، حضور ایشان در این جلسه و قبول نقد کتاب مسأله آرتساخ نشان می دهد که این کتاب اثر ارزشمند و مهمی است،و ما بواسطه آن از پدید آور کتاب و آقای بیات سپاسگذاریم.
دکتر علی علی بابایی کارشناس تاریخ باستان به عنوان اولین سخنران جلسه به نقد و بررسی بخش تاریخی این کتاب پرداخته و گفت:
در بیست و پنج سال گذشته کتاب های زیادی در خصوص قراباغ چاپ نشده و آن دسته از کتاب هایی نیز که منتشر شده بیشتر درباره مناقشه قراباغ بوده و تاریخ قراباغ را در بر نمی گرفته است.من فکر می کنم این کتاب که توسط آقای یونانسیان نوشته شده، از این جهت متمایز بوده و اولین کتابی است که علاوه بر مناقشه قراباغ به تاریخ آن نیز پرداخته و هدفش صرفاً پاسخگویی به جعلیات مطرح شده تاریخی نبوده است.
نقدی که بنده برای بخش های نخست این کتاب که تاریخ ارمنستان و تاریخ آرتساخ را در بر می گیرد، دارم این نکته است که نویسنده مقالات «شاهن هوسپیان» بصورت سلیقه ای عمل کرده و در برخی قسمت ها از تاریخ موسی خورنی و در برخی دیگر از مورخین دیگر استفاده برده است.در صورتی که تاریخ موسی خورنی کاملترین تاریخ در مورد ارمنستان و منطقه آرتساخ است و بهتر بود که این یکنواختی رعایت می شد.
نقد دیگر بنده در مورد فصلی از کتاب است که به منابع اسلامی در باب تعلق قراباغ به ارمنستان اختصاص داشته و توسط جناب آقای دکتر کارن خانلری نوشته شده که بسیار هم خوب است.اما از آنجا که مورخین و جغرافی دانان اسلامی تمام ساکنین مسیحی آن منطقه را به اشتباه ارمنی و تمام آن مناطق را ارمنستان نامیده اند، این منابع نمی تواند گویای حقیقت باشد. من عقیده دارم که منابع ارمنی موجود خود گواه کافی بر تعلق قراباغ به ارمنستان است.
کاوه بیات،مورخ و کارشناس مسائل قفقاز به عنوان دومین سخنران جلسه به نقد این کتاب پرداخته و گفت:
قبل از پرداختن به کتاب باید بگویم مناقشاتی نظیر مناقشه قراباغ جزء آن دسته از مناقشاتی است که فراموش شده و تنها در همان دوران اولیه بروز جنگ به آن توجه و کتاب هایی در این زمینه منتشر شد،در سال های اخیر ما مقالات و کتاب های جدیدی در این خصوص نمیبینیم و احساس می شود که به دست فراموشی سپرده شده است.این موضوع از آن جهت دارای اهمیت است که ما به عنوان کشور همسایه بصورت مستقیم تحت الشاع این مناقشه قرار داریم و باید به جدیت این موضوع را دنبال کنیم.
چنانچه بخواهم نقدی بر این کتاب داشته باشم باید عرض کنم که کتاب در قسمت معاصر خود دارای یک بخش منسجم، یک بخش غیر منسجم و یک بخش پیوستی می باشد.که ابتدا به بخش غیر منسجم آن می پردازم.
کتاب بخش معاصر خود را از سال های 1905-1906 که مصادف است با آغاز درگیری های ارمنی-تاتاری آغاز و به خوبی ریشه های خصومت ارمنستان و آذربایجان را بررسی می کند ولی به یکباره از آن سال ها به سال 1988 گذر کرده و سال های مهم 1918 تا 1921 که مصادف است با استقلال اولین جمهوری های ارمنستان و آذربایجان و ریشه خصومت های بعدی را نادیده انگاشته است.در صورتی که نویسنده می توانست از کتاب «تاریخ اولین جمهوری ارمنستان» نوشته ریچارد هوانسیان که بهترین منبع در این خصوص است بهره بگیرد.البته اخیراً شنیده ام که این کتاب از طرف موسسه ترجمه و تحقیق هور ترجمه شده و آماده چاپ می باشد.
بخش دیگر کتاب که از سال 1988، آغاز می شود مربوط به وقایع و کشتارهای ارمنیان در شهرهای سومگائیت ،باکو و گنجه است،که از نظر شروع جنگ قراباغ و درگیری هایی که تا به امروز ادامه دارد بسیار مهم می باشد.
کاوه بیات در مورد فصول دیگر کتاب که به جنگ قراباغ از سال 1991 تا 1994و واقعه کشتار خوجالی و شرکت سربازان مزدور افغان و چچنی در جنگ قراباغ می پردازد گفت:
این فصول، بخش های منسجم کتاب را تشکیل می دهد.در این بخش اطلاعات و داده های بسیار گسترده ای از لحاظ دیپلماتیک و نظامی ارائه شده که حداقل برای من که این موضوعات را پیگیری می کنم تازگی داشت.
کاوه بیات در ادامه به موضوع اختلافات داخلی و شورش جبهه خلق آذربایجان علیه آیاز مطلبف رئیس جمهور وقت آذربایجان در آن سال ها اشاره کرده و گفت:
نویسنده کتاب این وقایع را به خوبی به تصویر کشیده است اما بخش مربوط به سقوط شهر شوشی که از وقایع مهم و تأثیر گذار جنگ قراباغ است گذرا عمل کرده و بهتر بود به این واقعه بیشتر می پرداخت.
کاوه بیات در بخش دیگر سخنان خود به نقش روسیه و ترکیه در مناقشه قراباغ و تغییر دیدگاه روسیه از سال 1993،اشاره کرده و گفت:
نکته مهمی که در این کتاب نیز به آن اشاره شده تغییر دیدگاه روسیه از سال 1993، است.به نظر می رسد که روسیه تا این تاریخ فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را نپذیرفته بود و نگاهی سنتی به مسأله قراباغ داشت.به عنوان مثال در سال 1988،که کشتارهای ارمنیان در شهر سومگائیت آذربایجان اتفاق افتاد روسیه از آذربایجان حمایت می کرد،ولی از ژانویه 1993،روسیه پذیرفت که مسأله قراباغ دیگر یک مسأله داخلی نیست و باید موازنه ای بر قرار شود از این رو و پس از این تاریخ ما شاهد حمایت روسیه از ارمنستان هستیم.
کاوه بیات در ادامه گفت:
از نکات بسیار مهم دیگری که در این کتاب بصورت کامل به آن پرداخته شده موضوع توافق نامه مادرید و اصول بنیادین حل مناقشه قراباغ است که هنوز امیدواری هایی را جهت صلح نهایی ترسیم می کند.
کاوه بیات در خصوص فصل پایانی و پیوستی کتاب نیز گفت:
در بخش انتهایی آقای یونانسیان به صورت پیوستی به موضوع ارمنی ستیزی جمهوری آذربایجان و موضوع دلارهای نفتی آن کشور پرداخته است. موضوعی که در چند روز گذشته نیز از طرف اتحادیه اروپا به شدت پیگیری شده و موضوع روز می باشد.
کاوه بیات در انتهای سخنان گفت:
با وجود این که نویسنده در بخش هایی از کتاب از تصاویر و مطالب فضاهای مجازی استفاده کرده و من به عنوان یک محقق نسل قدیمی آن را نمی پسندم، اما در کل باید گفت که کتاب در بحث پاسخگویی به تحریفات صورت گرفته خصوصاً واقعه خوجالی که به علت اختلافات داخلی آذربایجان صورت پذیرفت بسیار قوی عمل کرده و جای هیچ واکنشی را باقی نمی گذارد.من معتقدم چنانچه قرار باشد در آینده صلح و توافقی بین ارمنستان و آذربایجان صورت بگیرد و ما شاهد برون رفتی در این زمینه باشیم می بایست در وهله نخست ریشه های اولیه بحران قراباغ و در وهله دوم دخالت کشورهای روسیه و ترکیه در این مناقشه مورد واکاوی مجدد قرار بگیرد.
پس از سخنان کاوه بیات،ایساک یونانسیان نویسنده، کتاب مسأله آرتساخ «قراباغ» به سخنرانی پرداخت و گفت:
نخست اجازه دهید،چند تشکر ویژه داشته باشم،نخست تشکر از جناب آقای دکتر حسینی و بنیاد مطالعات قفقاز که برگزاری این جلسه را امکان پذیرنمودند و سپس تشکر از استاد کاوه بیات و دکتر علی علی بابایی که منت گذاشتند و در این جلسه حضور به هم رساندند.همچنین تشکر می کنم از جناب آقای علی احمدی ناشر این کتاب که وقت زیادی صرف، تهیه و چاپ این کتاب نمودند.
یونانسیان در خصوص انگیزه اش از انتشار این کتاب گفت:
چندین موضوع باعث شد که بنده به انتشار این کتاب مبادرت ورزم.نخست باید اذعان کنم که تا به امروز اساتید و اندیشمندان ایرانی ارمنی معتقدند که ما ارمنیان بواسطه تاریخ کهن و روشن خود نیازی به انتشار کتاب و پاسخگویی به جعلیات مطرح شده و توجیه در خصوص مناقشه قراباغ ندشته،و این وظیفه مورخان دیگر کشورها خصوصاً مورخین ایرانی است که حقایق را بازگو کنند، اما از آنجا که مورخین ایرانی در این حوزه فعالیت چندانی نکرده اند و از طرف دیگر جمهوری آذربایجان و سفارت آن کشور در ایران کتاب های متعددی در راستای جعل و تحریف تاریخ ارمنستان و آرتساخ منتشر و پخش می کنند باعث شد تا بنده به فکر انتشار این کتاب بیوفتم.موضوع دوم سیاست های هدفمند جمهوری آذربایجان در فضاهای مجازی است که سعی دارند، مناقشه قراباغ را یک جنگ مذهبی نشان داده تا از این طریق کشورهای مسلمان همسایه را با خود همراه سازند، در حالی که به نظر اکثر کارشناسان اروپایی،امریکایی و ایرانی، جنگ قراباغ جنگ مذهبی نبوده بلکه مناقشه ای سرزمینی است. همچنین معتقدم که نسل جوان امروزی ایران، آگاهی چندانی در خصوص یکی از همسایگان خود یعنی جمهوری آرتساخ «قراباغ» که اتفاقاً 135 کیلومتر نیز با آن مرز مشترک داشته، ندارند و لازم است برخی اطلاعات و روشنگری ها از طریق این کتاب منتقل شود.
ایساک یونانسیان در خصوص نقد دکتر علی علی بابایی گفت:
از آنجا که بنده کارشناس مسائل تاریخی نیستم خود را در جایگاهی نمی بینم که پاسخگوی نظرات شما باشم،از طرف دیگر چون در این جلسه جناب آقای دکتر خانلری تشریف دارند و زحمت قسمتی از مقالات کتاب بر عهده ایشان بوده بهتر است که ایشان توضیحات خود را ارائه کنند.
یونانسیان در ادامه گفت:
چندین موضوع دیگر وجود داشته که من سعی کرده ام در این کتاب به آن ها پرداخته و روشنگری کنم،موضوع نخست بحث اشغال 20 درصد از خاک جمهوری آذربایجان است که دولتمردان باکو در مجامع بین المللی مطرح می کنند،من در این کتاب با استدلال های ریاضی ثابت کرده ام که ارمنستان تنها 7 درصد از خاک جمهوری آذربایجان را تحت اشغال خود دارد و این همان مناطقی است که ارمنستان و جمهوری قراباغ از آن ها به عنوان سپر امنیتی خود در قبال تجاوزات مکرر باکو استفاده می کنند،در طرف مقابل مناطقی نیز مانند قسمت هایی از مارتاکرت و مارتونی و شاهومیان تحت اشغال جمهوری آذربایجان است که طرف آذربایجانی هیچ اشاره ای به آن نمی کند. موضوع دیگری نیز که جمهوری آذربایجان آن را مطرح می کند، بحث مهاجرت و آواره شدن آذربایجانی ها بر اثر مناقشه قراباغ است، این در حالی است که به همان تعداد و شاید بیشتر نیز مهاجرین ارمنی وجود دارند که مجبور به ترک شهر ها و خانه های خود شده اند.
موضوع سوم بحث ریشه های خصومت و درگیری میان ارمنیان و آذربایجانی ها است که من در دو فصل و به صورت کامل به آن پرداخته ام، ریشه هایی نظیر کشتار سال 1905 ارمنیان باکو،و بعد از آن نیز کشتارهای ارمنیان سومگائیت ،گنجه و نخجوان که باز مورخین آذربایجانی در هیچ کتابی از آن سخن نمی گویند. در عوض آذربایجانی ها واقعه کشتار خوجالی را که طرف ارمنی کمترین نقش را در آن داشته بصورت سیستماتیک در جوامع بین المللی تبلیغ می کنند.
من در بحث خوجالی از مدارکی استفاده کرده ام که در سال های اخیر منتشر شده و واقعه را از دید خبرنگاران و سیاستمداران جمهوری آذربایجان بررسی می کند، در این مدارک بوضوح نقش دولت ترکیه در وقوع حادثه خوجالی و مخالفت های ترکیه با رئیس جمهور وقت آذربایجان آیاز مطلبف و کودتایی که در نهایت منجرب به برکناری وی و روی کار آمدن ابولفضل ایلچی بیگ شد بررسی شده است.همچنین از اظهارات خبرنگارانی مانند چنگیز مصطفی اف و عین الله فتح الله یف استفاده کرده ام که پس از افشاگری در این زمینه به طرز مشکوکی کشته یا زندانی شدند.
یونانسیان در انتهای سخنان خود در پاسخ به انتقاد کاوه بیات در خصوص استفاده از عکس ها و سایت های اینترنتی نیز گفت:
اتفاقاً هدف بنده از آوردن این عکس ها و گزارشات سایت های اینترنتی این بود که نشان دهم آذربایجانی ها چگونه از فضاهای مجازی و عکس های نامربوط در مراسم گرامیداشت واقعه خوجالی استفاده می کنند و با این عکس ها که قسمت عمده آن مربوط به کشتارهای کوزوو و فلسطین است سعی در تشویش اذهان عمومی دارند.من معتقدم این سیاست نهادینه شده ارمنی ستیزی که امروز در جامعه و مدارس جمهوری آذربایجان رواج دارد، مانع از آن خواهد شد که ما در آینده نزدیک شاهد دوستی و صلح بین دو کشور ارمنستان و آذربایجان باشیم.
پس از سخنان ایساک یونانسیان،دکتر کارن خانلری در سخنانی کوتاه گفت:
از آقای دکتر علی علی بابایی تشکر می کنم که بصورت دقیق قسمت های تاریخی این کتاب را مورد بررسی قرار دادند.در مورد، ایرادی که ایشان از مقاله بنده که اختصاص به منابع اسلامی در باب تعلق قراباغ به ارمنستان دارد، باید عرض کنم، مورخین اسلامی «ایرانی،عرب و عثمانی» در تمامی نوشته های خود مرز بین ارمنستان و اران«جمهوری آذربایجان کنونی» را بصورت واضح رودخانه کُر «کوروش» ترسیم کرده اند.این موضوعی است که طبق گفته شما در منابع ارمنی وجود داشته و ما ارمنیان آن را می دانیم.اما هنگامی که طرف مقابل بصورت مکرر ادعاهای تاریخی در این خصوص دارد لازم است که جهت اثبات مرزها از منظر تاریخی، منابع اسلامی و عثمانی را نیز در نظر بگیریم و فکر می کنم که این حق طبیعی ما است که از این منابع مستند تاریخی استفاده کنیم.