اما ایران، هیچگاه برادران خود را فراموش نکرد. هر چند آنقدر قدرتمند نشده است که بتواند مانند گذشته به قفقاز بنگرد اما علاقه های تمدنی و ادبی و فرهنگی همیشه برای ایرانیها مهم بود.
داغ جدایی 17 شهر قفقاز به قدری برای ایران سنگین بود که ضرب المثل هایی در زبان فارسی در این خصوص ایجاد شد. امروزه در زبان فارسی به قراردادهای حقوقی که تحمیلی بوده و یا یک طرف در آن زیان ببیند، «قرارداد ترکمنچای» میگویند و بسیاری از ایرانیها از این قراردادها با پسوند «ننگین» یاد میکنند. زیرا گلستان و ترکمنچای را یک توهین ملی تلقی و به همین شکل در حافظه تاریخی مانده است.
حضرت آیت الله خامنه ای نیز به عنوان رهبر ایران علاقه زیادی به مردم قفقاز به ویژه مردم جمهوری آذربایجان دارد. او تنها رهبر سیاسی و مقام رسمی عالی رتبه از دوران قاجار تا به امروز است که قراردادهای گلستان و ترکمانچای را رد کرده و آنها را «ننگین» و شرم آور دانسته است. او در آستانه فروپاشی شوروی چندین سخنرانی در این خصوص انجام داد.
این نخستین بار بود که یک مقام رسمی و عالی ترین دولت ایران از عصر قاجار پس از انعقاد ترکمنچای به صورت صریح در خصوص این معاهدات سخن گفته و به وضوح تمام از دولت وقت روسیه انتقاد مینماید. یکی از نخستین سخنرانیهای وی در 1993 صورت گرفت:
«در نتیجه ضعف پادشاهان قاجار و بیلیاقتی رجال نظامی و سیاسی آن زمان، گرجستان و 17 شهر قفقاز از ایران جدا شد و این در حالی بود که در آن هنگام مردم غیور و دلاور در مقابل لشکر مهاجم ایستادند و این منطقه از ایران عزیز را نجات دادند».[1]
در یک سخنرانی دیگر در آستانه فروپاشی شوروی 1992 به صورت آشکار در جایگاه یک مقام رسمی و عالی ترین مرجع سیاسی کشور معاهده ترکمانچای را قراردادی ننگین میخواند:
« من و شما که امروز به تاریخ نگاه میکنیم، میفهمیم فتحعلیشاه چه موجود پلید و انسان نجسی بوده است. آن زندگی شخصیاش، آن شهوت رانی هایش، آن قساوت قلبش، آن بیعرضگیاش، آن از دست دادن هفده شهر قفقاز در زمان خودش، آن عهدنامهی ننگین ترکمانچای در زمان او … این، آقای فتحعلیشاه است».[2]
آیت الله خامنه ای در سخنانی دیگر در سال 200 میلادی ،« هفده شهر قفقاز را پاره تن ایران» را دانسته است. از نظر ایشان معاهدات ننگین این دوره یک وهن بزرگ است:
«امروز بیش از صدوپنجاه سال و نزدیک به دویست سال از قرارداد ننگین ترکمانچای میگذرد. هر ایرانی که آن تاریخ را بخواند، بعد از گذشت نزدیک به دو قرن، در روح خود احساس شرمساری، حقارت و شکست میکند و از خود میپرسد: چطور در حادثهای به آن عظمت، سردمداران کشور قادر نشدند عزم ملی و سرمایههای مادّی و معنوی کشور را به کمک هویّت ملی این کشور به میدان بیاورند؟! لشکر مهاجم دشمن تا قلب کشور آمد؛ بعد با التماس و درخواست و پیشکش دادن و وساطت دشمنانِ دوستنما و خسارتهای فراوان ملی و آن اهانتهایی که به ملت ایران شد، قبول کرد که قدری عقب بنشیند، در حالیکه هفده شهر قفقاز را از ایران گرفته و کشور را از بخشی از پاره تن خودش محروم کرده بود! امروز هم که شما این حادثه را در ذهن خودتان یا در کتاب تاریخ مرور کنید و ببینید بر ملت ایران در آن حادثه تلخ چه گذشت، احساس خجالت و احساس سرافکندگی و ذلّت میکنید.»[3]
ایشان یک بار دیگر پس از فروپاشی شوروی در جولای 1993 و در شهر تاریخی تبریز پیام مهمی در خصوص همبستگی ایران و هفده شهر قفقاز مطرح میکنند:
« در گذشتهی دور در آن وقتی که کشور عزیز ما، مورد تهاجم همسایه شمالی آن روز ما، یعنی کشور روسیه قرار گرفت و به خاطر ضعف پادشاهان قاجار و بیلیاقتی رجال نظامی و سیاسی، گرجستان و هفده شهر قفقاز از ایران عزیز جدا شد، آن نیرویی که توانست لشکر روس را که سرمست از پیروزیها به جلو میآمد، بر سر جای خود متوقف کند، تبریز بود. تبریزیها جلوی لشکر مهاجم را توانستند بگیرند و یک بار این منطقهی از ایران عزیز را نجات بدهند».[4]
[1] – بیانات در تبریز، 1372:
[2] . بیانات در جمع علما و روحانیون استان چهارمحال و بختیارى در شهرکرد 1371:
[3] . بیانات در 1379:
[4] . بیانات در جمع مردم تبریز در استادیوم ورزشی تبریز: 5/5/1372