مدیرگروه رشته زبان و ادبیات ترکی آذری که سال 1395 رد دانشگاه تبریز تاسیس شد، طی مصاحبه ای اختصاصی با وب سایت خبری- تحلیلی آذریها، عنوان کرد که دانشگاه تبریز با هر نوع بهره برداری سیاسی و انتخاباتی از رشته زبان و ادبیات ترکی آذری برخورد کرده و اجازه نفوذ افراد فاقد صلاحیت را به این رشته نخواهد داد.
دکتر احمد فرشبافیان در این گفتگو به صورت تفصیلی به بیان جزئیات و ماهیت این رشته پرداخته پیرامون چگونگی آموزش، نسبت این رشته با ادبیات فارسی و ادبیات رایج در جمهوری آذربایجان، توضیحات مفصلی ارائه کرده است که در ادامه می آید:
لطفا برای شروع تاریخچهای از تدریس زبان ترکی آذری در دانشگاه تبریز بیان کنید؟
تاریخچه تدریس زبان ترکی آذری به شکل عمومی به سال 1372 بر میگردد که در آن هنگام دو ترم تدریس شد اما به دلیل اقدامات غیر اصولی و غیر عقلانی مدرس، کلاسها به تعطیلی کشیده شد.
سال 1386 با پیشنهاد اینجانب و موافقت رئیس وقت دانشگاه تبریز «دکتر سرورالدین» مجددا این کلاسها آغاز به کار کرد و به ارزش دو واحد تا کنون ادامه یافته است. این کلاسهای عمومی فراز و نشیبهای زیادی را گذرانده است. هر وقت مسئولین دانشگاه به دلایل معقول از برگزاری کلاسها جلوگیری میکردند افراط گرایان و فعالان قومی و وابستگان به بیگانگان جار و جنجال «وا زبانا» راه میانداختند و هنگامی که کلاسها دوباره از سر گرفته میشد، از وضع بوجود آمده سوءاستفاده کرده و ذهن جوانان حاضر در کلاس را به نوعی با تبلیغات خود آلوده میکردند. با اینهمه این کلاسها تا حال ادامه یافته و در حال حاضر به شکلی علمیتر در دانشگاه تدریس میشود.
لیکن به شکل تخصصی از مهر سال 1395 در قالب «گروه زبان و ادبیات ترکی آذری» و رشتهای مستقل فعالیت رسمی آغاز شده است و به لطف خدا و علیرغم تلاشهای مزاحم عدهای (و گروهی) برای توقف فعالیت، این گروه به کار خود ادامه میدهد و این همه نیست مگر به برکت وجود نظام مقتدر و مردمی جمهوری اسلامی ایران و رهبر حکیم و فرزانه آن.
در این مدت استقبال از رشته زبان و ادبیات ترکی آذری چطور بوده؟ ساز و کار پذیرش دانشجو در این رشته چگونه است، در هر ترم چه تعداد دانشجو پذیرش دارید و مجموع دانشجویان این رشته چه تعداد است؟
در بحث اول (کلاسهای عمومی) در سالهای ابتدایی، استقبال تحت تاثیر هیاهو و تبلیغات به شکل احساسی بالا بود ولی رفته رفته که فقط علاقهمندان واقعی به این کلاسها میآمدند (و میآیند) در حد یکی دو کلاس استقبال منطقی وجود دارد و البته این دو واحد عمومی تنها برای دانشجویان دانشگاه تبریز به شکل اختیاری ارائه میشود.
در بحث دوم، یعنی گروه زبان و ادبیات ترکی آذری، کار رسمی با اعلام سازمان سنجش از سال 1395 آغاز گردیده و استقبال هم نسبتا خود بوده است. سال اول کل دانشجویان از طریق کنکور وارد شدند که کل معرفی شدگان 42 نفر بودند که در مرحله ثبت نام فقط 32 نفر توانستند مدارک لازم جهت ثبت نام ارائه دهند و در مرحله حضور نیز فقط 30 نفر حضور یافتند و در پایان نیمسال نخست 27 نفر باقی ماندند و در طول تحصیل تا حال یک نفر نیز به دلیل مشروطی ترک تحصیل کرده است.
از سال دوم به دلیل عدم به حد نصاب رسیدن قبولیها از طریق کنکور، سازمان سنجش تعدادی را نیز از طریق بررسی سوابق تحصیلی دبیرستان جزو قبولیها به دانشگاه معرفی کرده است و این تعداد در سال سوم (1397) نسبت به قبولیهای کنکور بیشتر بوده است و در حال حاضر در مجموع 81 دانشجو (روزانه، شبانه) در این رشته در حال تحصیل هستند.
سرفصل های دروس این رشته چگونه تدوین و اصلاح شدند. اخباری و مقالات زیادی در ابتدای تاسیس رشته پیرامون سرفصل های رشته نوشته شد و برخی کارشناسان و اساتید کشور، در خصوص لزوم اصلاح آن هشدارهایی دادند!
در سال 1372 رئیس وقت دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه تبریز تعدادی از آقایان (جواد هیات، حمید نطقی و حمید محمدزاده و…) را جهت تدوین سرفصلهای حاوی 135 واحد درسی با عنوان «سرفصل دروس رشته ترکی آذری» دعوت و این کار را انجام دادند. هرچند تعدادی از عناوین دروس همانهایی بودند که اینک ما در سرفصل موجود مصوب بکار گرفتهایم ولی اشتباهی که دوستان آنموقع دچار آن شده بودند این بود که علیرغم صراحت عنوان رشته «ترکی آذری» سعی کرده بودند بر خلاف این عنوان، دروس مربوط به ترکان ترکستان و ترکیه و چین را در سر فصل جا داده و به دانشجویان آذری زبان آموزش دهند که هیچ ربطی به آذربایجان نداشته و ندارد. البته امروز هم ما در درسی با عنوان «تاریخ زبان ترکی آذری» جهت بیان یک تاریخچه کلی و مختصر از زبان ترکی و نیز روشن کردن تفاوتهای اساسی ترکی آذری با دیگر لهجههای ترکی خارج از ایران کم و بیش به این نکات میپردازیم. ولی حداکثر در قالب و اندازه دو واحد درسی نه بیشتر، چرا که اصلا نیازی بدان نیست. عنوان رشته «زبان و ادبیات ترکی آذری» است. سرفصلی که امروز تنظیم شده و به تصویب وزارت علوم و فناوری رسیده است خیلی منطقی و روشن و عالمانه مبتنی بر آموزههای اسلامی، ایرانی است.
چون مدام مورد سوال واقع میشویم بهتر است بگویم که ما در بحث پرداختن به آثار ادبی آذربایجان به کلیه آثار کلاسیک آذربایجان که تا دوره قبل از عهدنامههای ننگین ترکمانچای و گلستان باشند میپردازیم چرا که با رویکرد فرهنگ ناب ایران بزرگ که اران و بخش اعظمی از قفقاز هم جزو آن بود تنظیم شده و در اختیار ادب دوستان و فرهنگ دوستان قرار گرفته بود. ولی بعد از این عهدنامههای ننگین زبان و ادبیات مناطق اشغالی ایران توسط شوروی سابق تخریب و مورد دستبرد قرار گرفت و رنگ و بوی لائیک و بی دینی و ضد ایرانی بخود گرفت.
لذا نمیتوانیم ادبیات به وجود آمده در دوران قبل از 1991میلادی (1369خورشیدی) در جهوری آذربایجان را به طور کامل در جرگه زبان و ادبیات ترکی آذری قرار دهیم، مگر آن بخش اندکی را که نشانههایی از تمدن آذری و ایرانی در آن دمیده شده را مورد توجه قرار دهیم.
آنهایی که با نگاه افراطی و قومیتی بر این سرفصل ایراد میگیرند به این دلیل است که سرفصل فعلی خیلی روشن و صریح حاوی فرهنگ اسلامی، ایرانی و آذربایجانی است و باید گفت سرفصلی که بخواهد برای این رشته بکار گرفته شود و اسلامیت و ایرانیت در آن دیده نشود ناقص و غیر قابل قبول است.
با توجه به اینکه ادبیات فارسی و حتی پهلوی آذربایجانی از غنای تاریخی قابل توجهی در آذربایجان برخوردار هستند و بخش عمدهای از ادبیات محلی آذربایجان را در بر میگیرند، آیا در تعیین سرفصلها به آنها نیز توجه شده است؟
همانگونه که عرض کردم «ایرانیت» نقطه عطف همه فعالیتهای ما در گروه زبان و ادبیات ترکی آذری است و الحمدالله تقریبا تمامی دانشجویان این رشته نیز در تحصیل خود این نکته مهم را لحاظ کرده و مورد توجه خود قرار دادهاند. اصلا کسی که در ایران اسلامی زندگی میکند و شهروند آذربایجان است حتی اگر بخواهد تنها ادبیات آذربایجان را مورد مطالعه قرار دهد، بدون توجه به ادبیات فارسی و عربی که در هم تنیده هستند چیزی به دست نخواهد آورد. ما همواره به کسانی که یک بعدی میاندیشند تذکر میدهیم که در قرائت و تحقیق بر روی دیوان شعرای آذری زبان از قبیل فضولی و نسیمی و نباتی و شهریار و… اگر میتوانند مطالب و اشعار حاوی فرهنگ اسلامی-ایرانی را نادیده بگیرند و آنگاه محتوای آن شعر را بفهمند، که اصلا امکانپذیر نیست. لذا ما در تنظیم سرفصل این رشته این مورد را خیلی جدی مورد توجه قرار دادیم هرچند گروهی قومیت گرا و افراطی را ناخوش آید. مگر میشود در بحث ادبیات حماسی آذربایجان، ادبیات حماسی ایران بویژه محور این ادبیات یعنی شاهنامه و شخص حکیم ابوالقاسم فردوسی و دوران دفاع مقدس 8 ساله نادیده گرفته شود؟ ادبیات حماسی آذربایجان برپایه شاهنامه استوار گردیده و با نگاه به آن قله رشد کرده است و در تمامی آثار حماسی آذربایجان حضور پر رنگ شخص فردوسی و شاهنامه به عیان دیده میشود. با توجه به اینکه بحث ما کلا بحث ادبی است بحثهای تاریخی مربوط به زبان پهلوی آذری مطرح نگردیده است.
با توجه به وجود لهجههای مختلف در سرتاسر آذربایجان که حتی در آثار ادبی نیز قابل مشاهده هستند، گروه زبان و ادبیات ترکی آذری دانشگاه تبریز چه رویکردی در این مورد اتخاذ کرده و آیا به دنبال معیار سازی لهجه خاصی است؟
ما در این رشته، با نظر علمی اساتید، لهجه تبریز را لهجه معیار قرار دادهایم. با عنایت به اینکه لهجه تبریزی لهجههای مختلف ترکی آذری را به گونهای تثبیت شده و مقبولیت یافته در بر میگیرد و به نوعی میان گویشوران لهجههای مختلف اتحاد ایجاد میکند، بدین جهت لهجه تبریزی میتواند به نوشتههای علمی که به دیگر لهجههای زبانی نوشته شدهاند یا به اشعاری که به دیگر لهجه سروده شدهاند یا به خبرهایی که در رسانهها به دیگر لهجهها نوشته یا گفته میشوند، اعتبار بخشد. لهجه تبریز به دلیل قدمت علمی، فرهنگی و تاریخی تبریز به عنوان لهجه معیار قابل انتخاب است. کتابهایی که به لهجه مردم تبریز نوشته شده و یا اشعاری که به این لهجه سروده شدهاند در مقایسه با آثار علمی و ادبی تولید شده به لهجههای دیگر بیشتر هستند. مهمتر از اینها این امر است که لهجه مردم تبریز در میان گویشوران محلی، مقبولیت و تثبیت شدگی نسبتا عام یافته است.
در زبان امروز تبریز سازههای زبانی فراوانی اعم از اسم خاص و واژههای عام، از زبانهای عربی و فارسی به کار به کار میرود و نه تنها ترک آنها بی فایده است بلکه باعث مفقود شدن مفاهیم زیادی از زبان ترکی آذری میشود. اصطلاحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، دینی، مذهبی، فرهنگی، هنری و… از زبانهای فارسی و عربی در طول زمان و بر حسب نیاز و ضرورت چنان وارد زبان ترکی آذری شده و در آن متداول و صاحب معنی و مفهومِ مقبول و روشن شدهاند که حذف آنها خالی از هرگونه فایده است. اگر کسی بخواهد آنها را حذف و یا جایگزین کند صرف نظر از این که جایگزین کردن کار بسیار دشوار و در موارد فراوانی ناموفق و نا ممکن است، بلکه واژههای جایگزین شده مقبولیت عمومی را از دست خواهند داد. معقول به نظر نمیرسد که واژههای روشن و متداول را با واژههایی از زبان استانبولی یا از گویشهای کشور آذربایجان جایگزین کنیم که دههها طول میکشد تا واژه جدید کار واژه مانوس و متداول سابق را انجام دهد و این کار بی فایده چنان که از تجارب سره نویسی در زبان فارسی بر میآید، غیر از اتلاف وقت و توان اهل زبان و کوشندگان و محققان هیچ اثری بر جای نخواهد گذاشت.
الفبای مورد استفاده در رشته زبان و ادبیات ترکی آذری الفبای فارسی معیار است یا از الفبای ابداعی استفاده میشود؟
من نکتهای صریح عرض کنم تا هم دوستانی که سهوا دچار اشتباه میشوند و هم آنهایی که به عمد بر طبل تفرقه افکنی میکوبند متوجه امر بشوند و آن اینکه الفبایی که ما امروز در این رشته بکار میگیریم قبل از آنکه الفبای فارسی و یا به تعبیری عربی باشد الفبای اسلامی است. ما در گروه زبان و ادبیات ترکی آذری« الفبای ایرانی» را به کار میگیریم که بیشتر از هزار سال در این کشور حاکمیت ادبی و فرهنگی داشته و دارد. غیر عقلانی است که این الفبای زیبا و فراگیر و عالمگیر مورد غفلت قرار گیرد و آنگاه برخیها با به میان کشیدن بحثهای غیر منطقی و غیر عقلانی به دنبال رواج الفبایی باشند که بدون توجه به آثار فرهنگی مردم آذربایجان حتی در جمهوری آذربایجان بیش از 28سال عمر ندارد و دقیقا برای اینکه مردم مسلمان جمهوری آذربایجان را از فرهنگ اصیل اسلامی خود دور نگه دارند این الفبا را وضع کردهاند. کدام اثر ادبی و فرهنگی در طول تاریخ آذربایجان با این الفبا و خط جدید الخلقه نوشته شده است که امروز بتوان از بطن آن فرهنگ و ادبیات این مردم را بیرون کشد و تبلیغ و ترویج کرد؟ التبه که ما مخالف یادگیری الفبا توسط کسی نیستیم ولی نه در دانشگاه، در دانشگاه و در گروه زبان و ادبیات ترکی آذری نه استادی و نه دانشجویی چنین الفبایی را بکار نمیگیرد و نمیتواند بکار گیرد، الفبای رایج همان الفبای دیرین و فرهنگ ساز ایرانی است و بس.
آیا در کنار الفبای ایرانی از الفبای لاتین هم برای تدریس استفاده میشود؟
اگر منظور از لاتین الفبای انگلیسی است، به هیچ وجه. و اگر منظور الفبای وضع شده در جمهوری آذربایجان است که در سوال قبلی عرض کردم. البته ناگفته نماند که برخی از قومیت گراها برای رهاندن خود از ملامت دیگران به جای بکارگیری الفبای بدون نام جمهوری آذربایجان، به استفاده از الفبای رایج در ترکیه روی آوردهاند که این کار هم عذر بدتر از گناه است چرا که الفبای رایج در ترکیه هم مخلوق آتاترک است و آن هم با هدف زدودن فرهنگ اسلامی از زندگی و فرهنگ و ادبیات مردم مسلمان ترکیه خلق شده است در حالی که بیش از هشتصد سال ادبا و نویسندگان در آسیای صغیر و آناتولی در زمان عثمانی با الفبای اسلامی آثار خود را خلق کردهاند. ما در تدریس این رشته به هیچ الفبایی بجز الفبای ایرانی توجه نداریم.
اساتید گروه در کلاس به چه زبانی تدریس می کنند؟
اولا به یک نکته اصلی و کلی باید دقت کرد و آن اینکه آنچه در قانون اساسی آمده و آنچه در سرفصل دروس این رشته هم گفته شده است آموزش زبان و ادبیات ترکی آذری است نه آموزش به زبان ترکی. همانطور که در کلاسهای دیگر زبانها و ادبیاتها نیز چنین است، استاد سر کلاس به هر شکلی که در فهماندن مطلب مصحلت میبیند سخن میگوید و اغلب به زبان ملی و رسمی که همان زبان غنی فارسی است و بعد مثالها را به زبان مورد آموزش بیان میکنند. اساتید ما هم بطور عالمانه و منطقی در فهم مطالب، هر دو زبان فارسی و ترکی آذری را بکار میگیرند و همه دانشجویان فهیم این رشته نیز به این اصول پایبند هستند، به جز انگشت شماری که با نگاه آموزشگاهی و مجلس عاشقی و بایاتی خوانی به کلاسهای دانشگاه مینگرند.
با توجه به اینکه برای دانش آموختگان همه رشتهها بازار کار وجود ندارد از نظر شما خروجی این رشته برای فارغ التحصیلان چه خواهد بود؟
همانطور که شما در سوال خود اشاره داشتید، امروز بحث اشتغال دغدغه دانش آموختگانِ همه رشتهها در سرتاسر کشور است. دانشجویان این رشته هم ابواب جمعی دانش آموختگان کشور هستند که بالطبع با این مشکل مواجه خواهند بود ولی ما تلاش میکنیم که دانشجویان خوب و با سواد و البته غیر حاشیه ساز را کمک کنیم تا اگر فرصتی برای اشتغال پیش آمد آنها وارد عرصه شغلی و کاری شوند و در این مسیر موفق شدهایم که تا کنون تعداد اندکی را نیز یاری کنیم و به نتایجی هم رسیدهایم. به اصحاب فرهنگ و رسانه که مسئولیتهایی دارند توصیهای دارم مبنی بر اینکه تا حد امکان از توان و ظرفیت این دانشجویان استفاده کنند. البته همراهی و هماهنگی با گروه جزو الزاماتی است که باید مورد توجه باشد چون بی توجهی به برخی مسائل حاشیهای چه بسا باعث پشیمانی شود.
البته اگر فرصتی در آینده برای دانشجویان با سواد و فارغ التحصیل فهیم این رشته جهت کار آموزشی پیش بیاید بالطبع فضا برای کار بیشتر خواهد شد ولی باز تاکید میکنم که دقت در انتخاب افراد و بویژه فارغ التحصیلان جزو ضروریات است.
استقبال غیر آذریها و غیر ترک زبانها از این رشته چگونه بوده است؟
هرچند در فضای رسانهای و مجازی اظهاراتی در این زمینه شده است، ولی در طول مدت 3 دورهای که این رشته دانشجو گرفته فقط یک نفر قشقایی به جمع دانشجویان آذری زبان پیوسته است و جالب اینکه این دانشجو با علاقه بیشتری نسبت به بسیاری از دیگر دانشجویان آموزش میبیند.
و البته اگر دانشجویان غیر آذری و غیر ترک زبان هم به این رشته بپیوندند ما در سرفصل این رشته واحدهایی برای آشنایی و آموزشهای مقدماتی آنها در نظر گرفته و تدارک دیدهایم که بتوانند با گذراندن آن واحدها، از قبیل مهارتهای گفتاری و مهارتهای نوشتاری، دیگر دانشجویان آذری زبان را همراهی کنند.
اخباری مبنی بر تدوین الفبا و دستور زبان معیار برای ترکی آذری توسط بنیاد فرهنگ و هنر و ادب آذربایجان منتشر شده است. در این زمینه آیا «گروه زبان و ادبیات ترکی آذری دانشگاه تبریز» با «بنیاد فرهنگ و هنر و ادب آذربایجان» همکاری دارد؟
از دو سال پیش دوستان ما در «بنیاد فرهنگ و ادب و هنر آذربایجان» کاری را آغاز کردند و در نهایت مجموعهای را تحت عنوان «شیوه املاء نویسی و یا فرهنگ املاء نویسی ترکی آذربایجانی» تنظیم کردند و برای جمع آوری نظرات علمی همکاران ما در گروه زبان و ادبیات ترکی آذری دانشگاه تبریز ارسال کردند که ما نیز پس از بررسی جدی و علمی نظرات خود را برپایه آنچه باید مد نظر باشد ارائه کردیم. ولی تا کنون این نوشته به نتیجه نرسیده و چاپ نشده است. البته ما اعلام آمادگی کردهایم که برای تکمیل آن اثر کمک و مساعدت نماییم ولی از آن پس هیچ تماس با هم نداشتهایم.
در این راستا گروه زبان و ادبیات ترکی آذری با انعقاد قراردادهایی با اساتید زبان و ادبیات در دانشگاه تبریز و بیرون از آن در صدد تدوین و تالیف منابع درسی این رشته است که امیدواریم تا شروع نیمسال اول 98 (مهر98) تعدادی از این آثار آمده میشود. انشاءالله تا یکی دو ماه آینده اولین اثر از این مجموعه با عنوان «نگارش و ویرایش ترکی آذری و معرفی زبان معیار» چاپ و به دانشجویان و علاقهمندان ارائه میگردد.
به نظر شما از نظر علمی زبان کنونی آذربایجان را باید با چه عنوانی نامید؟
ما با کسی دعوای واژگانی و عبارتی نداریم ولی آنهایی که امروزه به مسائل تک بعدی و بدون تیزبینی نگاه میکنند کامل نمیاندیشند. کسانی که از سال 1918میلادی در آن سوی ارس و تحت سیطره شوروی کشوری تاسیس کردند و نام آن را آذربایجان گذاشتند، کاملا برای آینده برنامههایی داشتند (البته منظورم امثال محمدامین رسولزادهها نیستند که آنها مهرهای بیش نبودند) که امروز بخشی از آن از زبان برخی قومیت گرایان افراطی شنیده میشود. اگر دقت کنید امروز پانترکها و قومگرایان عموما بیسواد، بر عبارت زبان و ادبیات ترکی آذربایجان تاکید دارند و آثاری را تدوین میکنند با عناوین مختلفی همچون دستور زبان ترکی آذربایجان، آموزش زبان ترکی آذربایجانی و… و اگر خوب دقت کرده باشید در همه این آثار نیز با الفبای 28 ساله باکویی کار میکنند یعنی میخواهند در اذهان جا بیاندازند که هر وقت گفته شد زبان آذربایجانی، ادبیات آذربایجانی، دستور زبان آذربایجانی و… الفبایش همین است. از طرفی دنیا امروزه از نظر جغرافیایی و سیاسی یک کشور را به نام آذربایجان میشناسد و شهرهای تبریز، ارومیه و اردبیل را فقط بعنوان شهرهایی از ایران و استانهای آذربایجان شرقی و غربی را مناطقی از ایران میشناسد نه آذربایجان. پس هدف قومگرایان و پانترکها از بکار بردن لفظ «آذربایجانی» کاملا روشن است و با بکار بردن این لفظ برای ادبیات و زبان رایج در آذربایجانِ ایران میخواهند به زعم خودشان کشور آذربایجان را مرکزیت این زبان معرفی کنند. در حالی که از نظر تاریخی قفقاز بخشی از ایران بزرگ بوده که جدا شده و توسط روسها، و با اهداف خاص، بنام آذربایجان نامیده شده است.
پس با نامیدن زبان و ادبیات آذری هم شبهه تاریخی مرکزیت ایران برای آذربایجان و اران تاریخی پاسخ داده میشود و هم از زبان و ادبیات و فرهنگ غنی و تمدن متعالی آذربایجان ایران حراست میگردد چرا که قومگرایان تلاش دارند با نامیدن زبان و ادبیات آذربایجان الفبای تازه پیدا شده را هویت بخشند. لذا باید با نامیدن زبان و ادبیات آذری جلوی این تلاشهای مرموز را گرفت. این مساله قابل لاپوشانی نیست و صریح باید بدان پرداخت.
التبه از نظر علمی و تاریخی نیز وقتی به سابقه زبان این منطقه مینگریم، زبان آذری را زبان آثار علمی و فرهنگی مییابیم نه زبان جغرافیایی و منطقهای. قومگرایان هرجا کم میآورند سریع میروند سراغ متهم کردن دیگران به تبعیت از کسروی! در حالی که منابع متعدد دیگری در این مورد وجود دارد که قومگرایان اصلا سراغ آنها را نمیگیرند! اخیرا کتابی را به دانشجویان معرفی کردهایم به نام «تحول زبان آذربایجان در گذر زمان» از نویسندهای به نام «عباس جوادی» که در واقع تاریخ زبان ترکی آذری را کاملا موشکافانه بررسی کرده است و جالب است که برخی قومگریان بدون اینکه کتاب را ببینند و بخوانند علیه آن موضع گیری کردهاند. ولی باید دقت کنند که فکر علمی با جنجال عقب نشینی نمیکند. باید حقیقت را قبول کنند.
احتمال اینکه برخی جریانهای سیاسی به دنبال سو استفاده از گروه زبان و ادبیات ترکی آذری باشند وجود دارد. آیا چنین تلاشهایی صورت گرفته و در اینصورت جهت مقابله با این اقدامات چه تمهیداتی اندیشیده شده؟
شما چرا با لفظ احتمال از این موضوع سخن میگویید. قضیه حتمی است. جالب است که قومگرایان و افراطیون که در این حوزه بیشترین هیاهو را دارند قبل از تاسیس این گروه، مدام جمهوری اسلامی ایران را متهم میکردند که مانع آموزش زبان ترکی آذری است و بعد از تاسیس نیز مدام در تلاشاند که با جنجال و کنشهای نرم و سخت آن را به تعطیلی بکشانند ولی در این مدت که موفق نشدهاند، از طریق فریب برخی مسئولین از داخل و خارج دانشگاه سعی در نفوذ در بدنه علمی و اجرایی گروه دارند که بحول قوه الهی و هوشیاری مسئولین رده بالای دانشگاه و دانشکده و گروه و نیز تیزبینی اساتید و دانشجویان این خوابها تعبیر نخواهد شد.
ما برنامههای جدی علمی و اجرایی برای گروه داریم و هیچگاه توان و وقت خود را صرف پاسخگویی به کارهای بیهوده به شکل فیزیکی نمیکنیم، بلکه به صورت علمی پاسخ آنها را میدهیم. انشالله با تالیف و تدوین منابع غنی علمی برای این رشته توسط اساتید متعهد و عالم و نیز تربیت نیروهای توانمند برای آینده گروه تلاشهای مزاحمان را ناکام خواهیم گذاشت. حال این تلاشها از سوی هر کسی چه در داخل دانشگاه و چه از بیرون باشد.
آیا در گروه زبان و ادبیات ترکی آذری به غیر از فعالیتهای آموزشی، فعالیتهای پژوهشی و تحقیقاتی توسط اساتید و دانشجویان صورت میگیرد؟
بله، اصولا موضوعات پژوهشی و تحقیقاتی از ابتدای فعالیت این گروه جزو برنامههای اصلی بوده است. به ویژه در حوزه دانشجویی. برای تحقق این امر، با حضور تعدادی از دانشجویان گروه، مجمع ادبی گروه را راه اندازی کردیم و آغاز برنامههای این مجمع نیز برگزاری مجالس فضولی خوانی بوده است که در طول یک سال گذشته چهار مجلس برگزار شده است. و در این مجالس که با حضور انبوه دانشجویان و اساتید علاقهمند تشکیل شده است استاد محترم و بزرگوار جناب آقای دکتر اقبالی به خوانش و تفسیر غزلیات فضولی پرداختهاند.
برگزاری نخستین سمینار دانشجویی با موضوعات «بنیانهای فکری و ادبی شهریار» برنامهای علمی و ادبی بود که با همت عموم دانشجویان بویژه دانشجویان ورودی 95 با عظمت و جلوه خاصی برگزار شد و استاد عزیز شهریارشناس و متفکر آذربایجان و ایران جناب آقای جمشید علیزاده سخنران افتتاحیه آن بود و 5 نفر از دانشجویان مقالات علمی و داوری شده خودشان را در آن ارائه دادند.
همچنین مقدمات تشکیل جلسات ادبی نقد شعر انجام شده و با آغاز نیمسال دوم 97 کار خود را با حضور دانشجویان و اساتید علاقهمند به شعر ترکی آذری و فارسی آغاز خواهد کرد.
فکر میکنید برای بقای این گروه و نیز تعالی آموزشهای زبان و ادبیات آذری چه کارهایی را باید انجام داد و مسئولین چه تمهیداتی باید فراهم آورند؟
آنچه از دانشجویان این رشته انتظار میرود وارد نشدن در میدانی است که قومگرایان برای مشغول کردن آنها به حواشی غیر علمی و غیر درسی ایجاد میکنند و آنچه مسئولین اعم از دانشگاهی و غیر دانشگاهی باید انجام دهند این است که متوجه باشند که این گروه آموزشی در دانشگاه همانند گروههای آموزشی دیگر دارای اعتبار علمی است و باید علمی اداره شود و مواظب باشند ناخواسته اسیر نقشههای قومگرایان نشوند که بعضا میشوند (!) و بعضا هویت ملی خود را فراموش کرده و هویتی قومی و افراطی برای خود تعریف میکنند. و اما برای همه ما دست اندرکاران این گروه نیز لازم است تا هر آنچه در توان داریم با حفظ جایگاه علمی و منطبق با مصالح ملی ایران اسلامی و تاثیرگذاری علمی و ادبی و زبانی بر همسایگان (با فرهنگ مشترک دیرینه) همت خود را به کار گیریم.