چند نکته در باب رویداد ارومیه: صیانت از نظم طبیعی/سالار سیف الدینی

۲۶ مرداد, ۱۳۹۸
چند نکته در باب رویداد ارومیه: صیانت از نظم طبیعی/سالار سیف الدینی

 هفته گذشته انتشار فیلم کوتاهی از یک نشست عمومی در شهر ارومیه در بسیاری از رسانه ها اعم از مجازی و تلویزیونی خبرساز شد. در این فیلم مشاهده می شود که یکی از اعضای شورای شهر ارومیه از سخنران مراسم یعنی شهردار، می خواهد به زبان فارسی سخنرانی خود را ادامه دهد تا سایر حاضران نیز بتوانند استفاده کنند؛ اما شهردار ضمن خودداری و رد این درخواست، رفتار دور از شأنی از خود به نمایش می گذارد که در نهایت موجب تنش و ترک جلسه توسط عضو شورای شهر می شود. انتشار وسیع این فیلم در فضای مجازی مورد اعتراض شدید آحاد ملت ایران قرار گرفت و شاید یکی از مواردی بود که همه ایرانیان در سرزنش آن فارغ از جناح بندی های سیاسی هم داستان بودند؛ اما نکات بسیار آموزنده ای در این رویداد هست که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:

 

1. ارومیه شهری تاریخی با ارائه ای رنگین کمانی از اقوام، ادیان و فرقه های دینی و عرفانی مختلف است؛ اما بیش از هر چیز یک «شهر» است و زندگی در ساحت شهر، آداب و آیین خود را می طلبد که مهم ترین آن مدارا و اصل احترام متقابل است. جغرافیای وسیع ایران به گونه ای است که متضمن گویش های محلی و زبان های زیادی شده و مردم ایران ضمن داشتن گویش های محلی و خرده فرهنگ های خود در گذر تاریخ در فضای فرهنگ ایرانیت و زبان فارسی زیسته و بالیده اند. بی خود نیست که مقبره الشعرای تبریز مدفن بیش از 400 شاعر پارسی گوی تبریزی، خراسانی، شیرازی، ساوجی و… بوده است. شاعران بزرگی مانند انوری، قطران، خاقانی، اسدی طوسی، ظهیر فاریابی، شهریار و… از جای جای ایران در این شهر ادبی، چهره در نقاب خاک کشیده اند و این نشان می دهد که تبریز به عنوان کانون تاریخی زبان فارسی مطرح بوده است. شاید کمتر شهری این مقدار ادیب و نویسنده زبردست را در خود جای داده باشد؛ بنابراین شهرهای بزرگ آذربایجان عزیز، در کنار گویش محلی خود (که در کتب تاریخی و جغرافیای دوره اسلامی از آن به عنوان زبان آذری، تبریزی یا آذربایجانی نامبرده شده) به زبان ملی، بهایی بس  گران تر داده اند.

 

2.  اگر به سبک تاریخ نویسی محلی در ایران دقت کنیم، خواهیم دید که حتی تواریخ «محلی» مانند سفینه تبریز، تاریخ سیستان، شرف نامه بدلیسی، تاریخ طبرستان و… نیز به زبان »ملّی» نوشته شده اند. از کنار این واقعه نباید به سادگی گذشت، بلکه لازم است زمینه ها و علل آن به خوبی واکاوی شود. مورخ و ادیب محلی به دلایلی که به فلسفه وجودی ایران بازمی گردد، تاریخ منطقه خود را نیز به زبان فارسی روایت می کند.

3.  نظم زبانی و فرهنگی ملت ایران، یک «نظم طبیعی» است که بر اساس پروسه تاریخی و بلندمدت به وجود آمده نه پروژه سیاسی و حکومتی. این نظم زبانی، مردم را به صورت طبیعی بر آن داشته است که در شئون رسمی و ادبی از زبان فارسی استفاده کنند؛ اما در شئون غیررسمی از گویش خود به عنوان تجربه شخصی هم لذت ببرند. ازهمین رو است که برای مثال بزرگ ترین نسخه های خطی دیوان حافظ یا شاهنامه مانند شاهنامه دموت و طهماسبی در مکتب هنری تبریز به وجود آمده است و ازهمین رو است که شاه اسماعیل، شاه طهماسب و شاه عباس که نیای مشترکی در سنجار و اربیل داشتند (اولین نیای صفویان از کُردان سنجار بود) شاهنامه را به قلب جامعه آن روز یعنی قهوه خانه ها بردند و بزرگ ترین نسخه های خطی و تصویری آن را حمایت کردند. فیروزشاه زرین کلاه اهل سنجار، نجیب زاده کُردی بود که خاندان آذری صفوی ریشه در سلاله او داشت. این پیوند «نمادین» کرد و آذری، امروزه برای ما حائز اهمیت است.

 همین پیوند و ریشه مشترک آریایی بود که ایران را نجات داد و با رسمی کردن مذهب شیعه، نخستین دولت ملی و استمرار ایران زمین را تضمین کرد.

4.  اگر حادثه ارومیه را از نظر فلسفه تاریخی مورد تحلیل قرار دهیم، خواهیم دید که شهردار محترم ارومیه، جامعه را از «نظم طبیعی» خارج کرده و به درخواست مشروع و قانونی حاضران پاسخی غیراخلاقی داده است. خروج از نظم طبیعی هزاران ساله و کنارگذاشتن زبان ملی «به هر دلیل»از جمله عدم آشنایی شهردار ارومیه با زبان فارسی براساس اظهار خود وی، بی نظمی و فرورفتن در «وضع طبیعی» هابز؛ یعنی آنارشی را تضمین می کند. سنت و نظم هزارساله طبیعی آسان به دست نیامده. دست کاری و تحریف در این نظم، مانند دست کاری در طبیعت ایران، می تواند پیامدهای فاجعه باری در حوزه فرهنگ به بار بیاورد.

 

5- بر اساس اصل 15 قانون اساسی، زبان رسمی و مشترک یا ملی مردم ایران فارسی است. پیامد این اصل بر اساس نظریه پژوهشی <<شورای نگهبان>> به عنوان مرجع تفسیر قانون اساسی، این است که علاوه  بر لزوم تنظیم اسناد و مکاتبات به زبان فارسی، سخنرانی های رسمی هم باید به این زبان باشد. در گزارش پژوهشی که شورای نگهبان در سلسله نظرات خود درخصوص شرح قانون اساسی در سال 1394 زیر نظر دکتر عباسعلی کدخدایی منتشر کرده، در تفسیر این بخش اساسی آمده است: «اظهارت قابل انتساب به دولت و مرتبط با زبان و خط همچون سخنرانی ها و مصاحبه های مسئولین نیز باید به خط و زبان فارسی باشد»

 به تصریح همین سند، در اینجا معنای عام دولت مد نظر است که شامل همه بخش های عمومی و شهرداری ها نیز می شود. بنابراین هیچ مسئول یا مقامی نمی تواند به بهانه اینکه سخنور خوبی نیست یا … به تشخیص خود جلسه رسمی را به زبان غیرفارسی اداره کند، مگر اینکه علاوه بر زبان فارسی با قوانین نیز آشنایی نداشته باشد که در این صورت جهل به قانون نه تنها رافع مسئولیت نیست، بلکه صلاحیت اداری مسئولان را نیز مرتفع می کند، زیرا افکار عمومی خواهند پرسید، مقامی که نه با قانون آشناست و نه با زبان، دقیقا چه مهارت ویژه ای برای اداره «شهر» دارد؟

6- وزارت کشور نهاد بالادستی شهرداری هاست که صلاحیت دخالت و ورود در عرصه های مختلف نظارتی را دارد. وزارت کشور باید درخصوص برگزاری همه جلسات رسمی زیرمجموعه خود، اعم از استانداری، شهرداری و شورای شهر به زبان رسمی و تنظیم صورت جلسه آنها به این زبان دستور ویژه ای صادر کند. این موضوع علاوه بر اینکه در ارتباط با دیسیپلین اداری و ملی است، موجب تقویت همگرایی نیز خواهد شد. کُردهای عزیز در استان آذربایجان غربی خواستار تقویت زبان فارسی و گسترش آن به همه شئون رسمی هستند. حذف زبان رسمی از شئون اداری به منزله حذف آنها از جامعه است.

7-  اما جامعه مدنی آذربایجان با این حادثه چگونه برخورد کرد؟ بر اساس مشاهداتی که نگارنده در اخبار رسانه ها داشت، فیلم این رویداد و انتشار آن در دفاع از حقوق شهروندی هم میهنان کُرد توسط روزنامه نگاران آذری صورت گرفت. نخستین کسانی که به این رخداد اعتراض کردند آذری ها بودند. این نکته بسیار مهمی است که موجب دلگرمی است و نشان می دهد هنوز بارقه های امید زیادی برای شهر باقی ماندن ارومیه وجود دارد. شهر صرفا یک تقسیم بندی از تقسیمات کشوری نیست؛ شهر نیازمند روح شهری است و بدون شهروندان خوب معنایی ندارد و دیری نمی پاید. هنگامی که هم میهن آذری پیش از خود کردها نگران حقوق و حرمت آنهاست، پیوندهای ملی ساختمان ملت، در برابر نادانی ها و ناکاربلدی ها و گاه دشمنی ها، نمایان می شود. این خصلت جامعه مدنی راستین آذری هاست که ریشه در تاریخ آنان دارد.