درآمد
ترکیه یکی از پرتکاپوترین ماههای سال را، در روزهای گرم جولای و ژوئن 2019، پشت سر گذاشت. سلسلهای از رخدادها و تحولات سیاسی ـ اقتصادی ـ امنیتی در این دوره نمود پیدا کرد که بیشتر آنها محصول نهایی روندهای طولانی ماههای گذشته بودند. در این میان، انتخابات استانبول و خرید سامانهی پدافندی اس400 از روسیه از اهمیت خاصی در تحولات منطقه ما برخوردار است. به نظر میرسد نظام حاکم در ترکیه هرچند در موضوع داخلی نخست؛ یعنی انتخابات استانبول نتوانسته است کامیابی لازم را به دست آورد (که دلایل آن بررسی خواهد شد)، در موضوع خرید سامانه پدافندی دفاعی از روسیه و تقابل با غرب، توانسته است موفقیتهایی به دست آورد، هرچند تحریمهای احتمالی در انتظار این کشور است.
ویژگی استراتژیک ترکیه در این نکته است که رهبران این کشور از دههها پیش به اهمیت موقعیت جغرافیایی خود پی بردند و به همین دلیل در وضعیتهای حساس توانستهاند حداکثر بهره را ببرند؛ از همینرو، ترکیه به تعبیر عزتالله عزتی نقش سرپل عملیاتی دو صحنه استراتژیک جهان را بازی میکند. درنتیجه، طول بحرانهای سیاسی آن کشور بسیار کوتاهمدت و زودگذر است و با کمترین هزینه امنیت و ثبات خود را فراهم و بهصورت یک قدرت در کشمکشهای ناحیهای عمل میکند. چنین بهرهگیری مثبتی از موقعیت جغرافیایی سبب شده است که حداکثر استفاده را از کشورهای همجوار خود بهویژه عراق، ایران، و سوریه ببرد.(2) در چارچوب همین مقدمه تحلیلی، چنانچه در توصیف اخبار و رویدادهای دو ماه گذشته خواهیم دید، ترکیه یکبار دیگر توانسته است، از طریق ایجاد موازنه بین غرب و شرق، هماوردیهای نامحسوسی با کشورهای غربی مانند فرانسه و ایالاتمتحده داشته باشد و درعینحال، که عضو مهمی از ناتو به شمار میرود، روابط خوبی با روسیه، چین، و ایران برقرار سازد.
درک دقیق و روالمند تحولات عمیق در ترکیه از آنرو برای منافع ملی ایران و مصالح عالیه کشور مهم است که برخی از تحولات سیاسی آن سامان ایران و منطقه را نیز تحت تأثیر قرار داده است. آخرین نمونه آن تلاش اردوغان در فرآیند آشتی با کُردها تا سال 2014 بود که باعث شد وی محبوبیت کاذبی زیادی در میان سیاسیون کرد ایران کسب کند و حتی از ترکیه جدید بهعنوان یک الگو در سیاست و سیاستگذاری نام ببرند. به همین دلیل، درک و خوانش درست از تحولات ترکیه بهویژه با توجه به عقبه تاریخی آن از نظر ایرانیها حائز اهمیت است.
انتخابات استانبول و روندهای سیاسی آتی
انتخابات شهرداریهای ترکیه، که در بهار گذشته برگزار شد، با پیروزی نسبی حزب عدالت و توسعه و شکست نسبی آن در کلانشهرهای آنکارا و استانبول همراه بود. آغاز فرایند انتخاباتی از اسفند 1397 با تبلیغات وسیع اقتدار حاکم مبنی بر تلاش گروه تروریستی پ.ک.ک در راستای ائتلاف با حزب جمهوریخواه خلق (ج.ح.پ) همراه بود. درواقع، آک پارتی، با پیشبینی همراهی کُردها، با حزب جمهوریخواه خلق، سعی داشتند تبلیغات سیاسی وسیعی را علیه این ائتلاف تاکتیکی فراهم کنند؛ بنابراین، ائتلاف متشکل از دو حزب بزرگ محافظهکار سنتی (آک پارتی و حرکت ملی)، با متهم کردن رقبای خود به همکاری با پ.ک.ک، سعی داشتند تا آرای ملیگرایانه را به سبد رأی خود بریزند.
هرچند اکرم امام اغلو با تفاوت کمی توانست رقیب قدر خود برای کسب شهرداری استانبول را، که پیشینه نخستوزیری داشت، شکست دهد، ابطال نتایج انتخابات، بار دیگر، چشمها را متوجه کُردهای استانبول کرد. براساس برآوردهای منتشر شده، شهروندان مقیم استانبول حدود 200/1 (یکمیلیون و دویست هزار) رأی دارند که پیشبینی میشد 900 هزار آن به سبد اکرم امام اغلو واریز شود؛ بنابراین، درحالیکه نتیجه انتخابات ابطال شد، کمتر از چند درصد اختلاف آرا را نشان میداد. در این میان، رأی کُردها میتوانست حائز اهمیت باشد. هرچند حزب کُردی دموکراتیک خلقهای ترکیه در ائتلاف مستقیمی با دو جبهه حزب ملیگرای خوب و جمهوریخواه قرار نداشت، عملاً از نامزدی و ریاست اکرم امام اغلو بر شهرداری استانبول حمایت میکرد و از طرفداران خود میخواست به این حزب رأی دهد.
در این میان، انتشار نامهای از عبدالله اوجالان، 72 ساعت پیش از انتخابات، بمب خبری بود که نتایج را زیرورو کرد. اوجالان در این نامه از کُردهای استانبول خواسته بود که پای صندوقهای رأی نروند و در انتخابات شرکت نکنند، اقدامی که عملاً به سود حزب عدالت و توسعه بود. در این میان، رسانههای وابسته به اقتدار حاکم نامه تحریم اوجالان را با ضریب رسانهای فوقالعادهای منتشر کردند تا مطمئن شوند پیام اوجالان به همه کُردها رسیده است! از سوی دیگر، حزب دموکراتیک خلقها واکنش منفی به این پیام نشان داد و طی فراخوانی اعلام کرد که در انتخابات پیشرو از امام اغلو حمایت خواهد کرد.
36 ساعت مانده به انتخابات، بخش کُردی شبکه دولتی ت.آر.ت، طی یک اقدام بیسابقه، مصاحبهای از عثمان اوجالان (برادر آپو که حدود ده سال رهبری شاخه نظامی پ.ک.ک را برعهده داشت) منتشر کرد. پیام او چندان پیچیده نبود: «حزب جمهوریخواه خلق دوست کُردها نیست».
مصاحبه شبکه دولتی با برادر اوجالان، که اصولاً باید تحت تعقیب میت و ارتش این کشور به دلیل قتل بسیاری از نظامیهای ترکیه باشد، خشم بسیاری از مخالفان را برانگیخت. این دست اقدامات در همینجا متوقف نشد. تنها دو روز پیش از انتخابات، رئیسجمهور ترکیه در نشست خبری تلویزیونی و اقدامی بیسابقه دیگر نزدیک به بیست دقیقه از صحبتهای خود را به شرح، بسط، و تحلیل اوجالان و شکاف بین او و صلاحالدین دمیرتاش اختصاص داد.
مجموعه این تحولات، که از نظر اتاقهای فکر حزب عدالت و توسعه قرار بود در راستای منصرف کردن کُردها از حضور در پای صندوق رأی انجام شود، نتیجه معکوس داد. اختلاف رأی دهدرصدی بین دو نامزد این رقابتها نشان میدهد، که علاوه بر کُردها، بسیاری از ملیگراها نیز درنتیجه میدان دادن به پ.ک.ک و استفاده از کارت اوجالان برای اهداف انتخاباتی به نامزد جمهوریخواه خلق رأی دادهاند.
هرچند بسیاری از تحلیلگران شکست آک پارتی را در استانبول آغاز سقوطش میدانند، به نظر میرسد فعلاً نباید در این خصوص شتابزده قضاوت کرد. انتخابات استانبول اهمیت نمادینی برای آک پارتی داشت. نخست، از این جهت که شخص اردوغان، پیش از نخستوزیری، سمت شهرداری استانبول را برعهده داشت. دلیل دوم اهمیت سیاسی این کلانشهر در ترکیه است. دلیل سوم اینکه پیروزی در انتخابات استانبول نخستین پیروزی مهم احزاب مخالف، بعد از 15 سال، در عرصه انتخاباتی است که ممکن است مقدمه پیروزیهای بعدی باشد.
برخی بر این باورند که اکرم امام اغلو گزینه احزاب اپوزیسیون در انتخابات ریاست جمهوری آینده است. احتمال انتخاب وی به رهبری حزب جمهوریخواه خلق نیز چندان بعید نیست، اما ضریب احتمال پیروزی وی در انتخابات چهار سال آینده به رفتار و منش سیاسی و همچنین عملکرد او در اداره استانبول بسته است. از سوی دیگر به نظر میرسد تجربه انتخابات استانبول بخشی از مردم ترکیه را به این نتیجه خواهد رساند که نمیتوان مانند گذشته به صداقت آک پارتی و اردوغان امیدوار بود. همانطور که در آمار و ارقام منتشر نیز دیده میشود، برخی از ناحیههای مهم استانبول، که در انتخابات مارس (دوره اول) به نامزد ائتلاف جمهور (متشکل از عدالت و توسعه و جمهوری خلق) رأی داده بودند، در انتخابات ژوئن (دور دوم) به نامزد ائتلاف ملت (متشکل از جمهوری خلق و حزب خوب) رأی دادهاند.
بنابراین، سرنوشت انتخابات آتی ترکیه، علاوه بر عملکرد احزاب و افراد، متأثر از روندهای فکری جامعه نیز هست؛ به عبارتی، دو رکن تحلیلی مهم میتوان برای این سؤال، که در انتخابات آتی وضعیت حزب حاکم چگونه خواهد بود، در نظر گرفت: رکن نخست عملکردها و رکن دوم روندهای فکری. ترکیه اکنون وارد یک دوره چهارساله بدون انتخابات شده است. این دوره از اهمیت خاصی بهویژه از منظر اقتصادی برخوردار است و میتواند موجب افزایش ارزش لیر در برابر دلار و سرمایهگذاریهای خارجی بیشتر باشد. این روند اقتصادی به سود حزب حاکم است و میتواند از آن برای جلب رضایت عمومی استفاده کند. از سوی دیگر، بررسی برخی از روندیهای اجتماعی نشانههایی از تضعیف پایگاه محافظهکاران مذهبی را نشان میدهد. برای نمونه، نتیجه پیمایشی که مرکز مطالعات ترکیه در سال 2019 انجام داده است، نشان میدهد تعداد کسانی که خود را به لحاظ هویت سیاسی «محافظهکار ـ مذهبی» شناسایی میکنند نسبت به سال 2017، ده درصد و نسبت به سال 2018 هفت درصد کاهش داشته است. از آنجایی که این دو قشر سبد اصلی رأی حزب عدالت و توسعه محسوب میشوند، پیشبینی میشود با ادامه این روند؛ یعنی رویگردانی از تفکر مذهبی ـ محافظهکار، آرای عدالت و توسعه دستکم در شهرهای بزرگ صرفاً از این جنبه حدود پنج درصد کاهش پیدا کند. جمع اعداد درون دایره؛ یعنی 27 و 10 درصد، همواره کف آرای حزب عدالت و توسعه را نشان میدهد و توجه به میزان نفوذ این تفکرکف آرای ثابت آک پارتی را تعیین میکند. البته زمزمههایی مبنی بر تشکیل یک حزب جدید از رهبران سابق عدالت و توسعه متشکل از عبدالله گل، علیبابا جان، و احمد داوداغلو به گوش میرسد، که اگر جدیت پیدا کند، بر اقتدار حزب حاکم بهشدت اثر خواهد گذاشت.
به نظر میرسد مسأله پیام عبدالله اوجالان، مبنی بر تحریم انتخابات، پیامدهای مهمی در آینده داشته باشد. دودستگی و اختلافنظر بین عبدالله اوجالان و حزب دموکراتیک خلقهای ترکیه ممکن است موجب جدایی این دو در آینده شود. هنوز مشخص نیست که موضع شورای رهبری پ.ک.ک در قندیل (موسوم به ک.ج.ک) در این باره چیست، اما آنچه مشخص است، اینکه نامه عبدالله اوجالان در این مقطع ضربه مهمی به اعتبار سیاسی وی وارد کرده است و یکبار دیگر نشان داده است که اوجالان به راحتی میتواند در خدمت سیاستهای حکومت ولو منفعتهای آنی قرار گیرد. پیش از این نیز در فیلمهای منتشر شده از بازجویی اوجالان با افسران اطلاعاتی ترکیه، نشان داده شد که اوجالان صراحتاً آمادگی خود را برای هر نوع همکاری با دولت ترکیه اعلام کرده است. این سازشکاری نسل جدید سیاسیون کُرد را نمی توان نادیده گرفت؛ زیرا تمایل آنها را به رهبری دمیرتاش بیشتر خواهد کرد؛ بنابراین، احتمال دارد در آینده شاهد دودستگیهای بیشتر بین پ.ک.ک و ح.د.پ باشیم.
همچنین افزایش گرایش به ملیتگرایی ازنظر منافع ملی ایران نیز حائز اهمیت است. افق ملیگرایی در ترکیه را بهطورکلی میتوان به دو روایت تقسیمکرد. نخست، ملیگرایان کمالیست که پایگاه اصلی آن حزب جمهوریخواه خلق است و دیگری، «ملیگرایی محافظهکار ـ سنتی» که پایگاه اصلی آن حزب حرکت ملی است. «حزب خوب،» که اخیراً از حرکت ملی انشعاب کرده است، در میانه این دو گرایش قرار دارد، اما واجد ویژگیهای پانترکی شدیدتری است. نمایندهها و فعالان حاضر در این حزب نسبت به تمامیت ارضی ایران، نگاه خصمانهای دارند و نزدیک شدن این حزب به قدرت در کنار حزب جمهوریخواه، احتمالاً تبعاتی برای مصالح ایران در آینده خواهد داشت.
خرید S400 از روسیه و تنش با غرب
ترکیه در سال گذشته و بهطور ویژه در چند ماه اخیر درگیر بزرگترین پروژه نظامی خود بود. این پروژه که شامل خرید سامانه پدافند پاتریوت، جنگندههای F35 و S400 است این کشور را بر سر دوراهی و در نتیجه رویارویی با غرب قرار داده است. تمایل برای خرید سامانه پدافند دفاعی از روسیه یا امریکا به اندیشههای نظامی و ژئواستراتژیک این کشور با قدرتهای همسایه بازمیگردد. ترکیه از نظر نیروی هوایی و نیروی زمینی در میان ده ارتش قدرتمند قرار دارد، اما قدرت تهاجمی اگر با قدرت بازدارندگی و دفاعی توأم نباشد، معنای خود را از دست خواهد داد.
در این میان، پیشرفتهای چشمگیر در فنّاوری موشکی ایران نیز ترکیه را بر آن داشته است تا چتر دفاعی محکمی انتخاب کند. بهطورکلی، ایران یکی از پنج قدرت منطقهای دارای صنایع پیشرفته موشکی است و ترکیه فعلاً فاقد چتر دفاعی است. پیش از این، در قالب نظام دفاعی ناتو، و در هنگام مقتضی، موشکهای پاتریوت در جنگ خلیجفارس و سپس سوریه در این کشور موقتاً مستقر میشدند؛ اما این سیستمها پس از رفع تهدید جمعآوری و منتقل میشوند. صنایع دفاعی ترکیه قادر به تولید سامانه دفاع موشک کوتاه برد و میان برد هستند، اما آسمان این کشور در برابر موشکهای بالستیک بهشدت آسیبپذیر است.
در دوره دوم حکومت باراک اوباما، ترکیه درخواست خرید سامانه دفاعی پاتریوب را از امریکا داشت، اما به دلیل مخالفت کنگره دولت امریکا از واگذاری پاتریوت به ترکیه خودداری کرد. درنتیجه، ترکیه نیز مذاکراتی با چین و سپس روسیه انجام داد که در نهایت به انعقاد قرار داد خرید سیستم دفاعی S400 منجر شد. این سامانه در هنگام تنظیم مقاله در حال تحویل به ترکیه است.
از سوی دیگر، براساس مذاکرات صورت گرفته و حسب مشارکت ترکیه در پروژه جنگندههای F35 قرار بود این کشور در سال جاری ابتدا دو جنگنده از این مدل را از امریکا تحویل بگیرد و پس از نهایی شدن روند آموزش خلبانها 120 فروند دیگر را بهنوبت تحویل بگیرد. براساس دادههای به دست آمده، قرار بود مدل A از جنگندههای F35 جایگزین جنگندههای F16 در نیروی هوایی و مدل C جایگزین جنگندههای F18 و Hariier در نیروی دریایی شود، ولی با تصمیم ترکیه به خرید S400 از روسیه ایالاتمتحده اعلام کرده است که نهتنها تحویل این هواپیماها را به حالت تعلیق در خواهد آورد، بلکه تحریمهایی نیز علیه صنایع دفاعی ترکیه اعمال خواهند کرد. از نظر امریکا، ترکیه بهعنوان عضو ناتو نمیتواند سامانه دفاع موشکی خود را از روسیه تأمین کند. در پاسخ به این ادعای امریکا، ترکیه عنوان میکند که ایالاتمتحده هم از فروش سامانه دفاعی پاتریوب به ترکیه خودداری میکند و هم اجازه خرید از چین یا روسیه را نمیدهد. از سوی دیگر، برخی از اعضای ناتو مانند رومانی، آلمان، یونان، و… نیز از روسیه S400 خریداری کردهاند. ترکیه خرید سامانه دفاعی S400 را برای بازدارندگی حیاتی میداند و رئیسجمهور این کشور اعلام کرده است که کشور بدون سامانه دفاعی فاقد امنیت لازم است. عدم تحویل هواپیماهای F35 از سوی ایالاتمتحده، فرصت تازهای برای روسیه فراهم کرده است که جنگندههای Su57 خود را به ترکیه بفروشد که گفته میشود معادلی برای جنگنده گرانقیمت F22 است، که فعلاً امریکا قادر به تولید آنها نیست. از سوی دیگر، با هدف قرار گرفتن F35 های اسرائیلی در آسمان سوریه توسط سامانه S400 افسانه رادارگریزی این نسل از جنگندهها خدشهدار شده است. شائبه رادارگریز نبودن F35 با سقوط پهباد امریکایی گلوبال هاوک در خلیجفارس (خرداد 1398) تقویت شد. در این میان، احتمالاً امریکا بر این باور است که اگر ترکیه هم هواپیمای F35و هم سامانه پدافندی S400 را داشته باشد، با مهندسی و آزمایش آنها بر رویهم معادلات صنایع دفاعی را تغییر خواهد داد. از نظر امریکا در اختیار داشتن S400 و F34 پذیرفتنی نیست. نگرانی دیگر امریکا، دستیابی روسها به اطلاعات محرمانه رادارگریزی F35 و افشای اسرار نظامی ناتو است. مجله نظامی Air Force Times در مقالهای نوشت: «کشورهای عضو ناتو از یک کانال اطلاعات تاکتیکی به نام Link 16 استفاده میکنند که امکان شریک ساختن اطلاعات را در زمان واقعی برای هواپیماهای نظامی، کشتیها، و نیروهای زمینی این پیمان فراهم میسازد. علاوه بر این، هواپیمای ناتو به سیستم شناسایی دوست ـ دشمن به نام IFF مجهز است». روزنامه در ادامه میگوید: «برای پرواز F-35 ترکیه در منطقه پوشش S-400 این مجتمعهای ضد هوایی باید با جویندهها یا رادارهای IFF مجهز شوند. استفاده از این سیستمهای رادار میتواند منجر به افشای سیستمهای اطلاعات فنی لینک 16 و IFF شود؛ بنابراین، حضور S-400 روسیه در ارتش ترکیه میتواند حتی برای نیروی هوایی ایالاتمتحده هنگام استفاده F-35 از پایگاه هوایی انجرلیک مشکلساز شود».
یکی دیگر از پیامدهای خرید S-400 توسط ترکیه، احتمال استقرار آنها در خاک جمهوری آذربایجان است. ترکیه و جمهوری آذربایجان تابستان هر سال مانورهای مشترکی را در منطقه نخجوان، که نفوذ ترکیه در آن رو به افزایش است، انجام میدهند. همکاریهای نظامی دو طرف نیز در سطوح عالی ادامه دارد. در هفتههای گذشته، روزنامه باکوپست طی گزارشی از احتمال استقرار بخشی از سامانه دفاعی در نخجوان به دلیل کاهش حساسیتهای امریکا(!) خبر داد. چنین برنامهای موضوع تجهیز ترکیه به S-400 را به مسألهای منطقهای تبدیل و ارمنستان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بنابراین، عدم تحویل F35 ترکیه را بیش از پیش به دامن روسیه هدایت خواهد کرد و بازار اقتصادی ایالاتمتحده را نیز محدودتر خواهد ساخت. هماکنون نیز دو کشور ترکیه و روسیه در زمینه انرژی وارد معادلات بسیار جدی شدند و ترکیه از منظر انرژی به روسیه وابسته است، وابستگی نظامی نیز، مکملی بر آن خواهد شد، که برای ترکیه و کشورهای عضو ناتو بیسابقه است؛ بنابراین، هماکنون یکی از بزرگترین معماهای امنیتی ـ نظامی منطقه بازیگری و موازنهگری ترکیه بین روسیه و امریکا برای خرید S400 و سپس و F35 است. به نظر میرسد ترکیه در اینجا نیز یکبار دیگر سعی کرده است از موقعیت جغرافیایی خود، که برای غرب انکارناشدنی است، بهعنوان ابزار چانهزنی استفاده کند. ترکیه آخرین جبهه مهم ناتو در برابر روسیه است؛ بنابراین، غرب نمیتواند آنکارا را بهقدری در تنگنا قرار دهد که ایده خروج از ناتو در ذهن رهبران این کشور جوانه بزند. این وابستگی استراتژیک غرب را ناچار میکند که گاه چشمپوشیهایی در حق ترکیه انجام دهد. این نیز یکی از هنرهای سیاستمداران ترکیه محسوب میشود که از ابتدا جنگ سرد بهویژه پس از جنگ کُره پروژهها و منافع مستقل ملی خود را با منافع و پروژههای ناتو و ایالاتمتحده هماهنگ کردند و در قالب آن امتیازهایی به دست آوردند. هنر دوم رهبران ترکیه تلاش برای رعایت تعادل و موازنه و استفاده از تضاد غرب و شرق برای تأمین منافع است. ترکیه به اعتبار موقعیت جغرافیایی خود را پل ارتباطی استراتژیکی میان آسیا و اروپا تلقی میکند و در سایه این درک انعطافپذیر میکوشد تا از این موقعیت لولایی نهایت استفاده را ببرد. در نتیجه، همانطور که در مقدمه گفته شد، طول بحرانهای سیاسی آن کوتاه و زودگذر است.
موازنهگرایی ترکیه برای تحمیل خواستههای خود به غرب به دهه 70 میلادی بازمیگردد؛ یعنی هنگامیکه ارتش ترکیه وارد خاک قبرس شد و بخشهایی از شمال آن را اشغال کرد. در آن تاریخ، آنکارا در قبال تحریمها و تنگناهای تحمیل شده از سوی غرب به سمت همگرایی با اتحاد شوروی رفت و شش سال بعد با یک کودتای نظامی در 1980 یکبار دیگر به سمت غرب چرخید. به نظر میرسد ترکیه این بار نیز، هرچند بهدشواری، خواهد توانست از طریق موازنه در سیاست خارجی راهحلی برای برونرفت پیدا کند.
اگر ترکیه موفق به داشتن هر دو ابزار نظامی شود، موازنه نظامی در منطقه بهکلی دگرگون خواهد شد. هماکنون ترکیه در خاورمیانه قدرت بلامنازع هوایی محسوب میشود و با خرید هر یک از هواپیماهای F-35 امریکایی یا SU-57 روسی این روند تکمیل خواهد شد. این موضوع از منظر منافع ملی ایران، که از نظر صنایع موشکی در جایگاه مطلوب قرار دارد، ولی ازنظر صنایع هوایی با مشکلاتی روبهروست، حائز اهمیت است. اما آنچه در افکار عمومی ترکیه از منظر تلقی از تهدید و فرصت یا دوست و دشمن در حال رخ دادن است، قابلتوجه است. براساس پیمایش افکار سنجی مرکز مطالعات ترکیه، از نظر جامعه آماری مخاطب هیچیک از کشورهای عضو ناتو در میان ده کشور «دوست» قرار ندارند. از سوی دیگر، شش مورد از ده کشور تهدیدزا بهاضافه اسراییل، عضو ناتو محسوب میشوند. در این جدول 81 درصد مردمْ ایالاتمتحده را تهدید درجه اول دانستهاند. در مقابل، فدراسیون روسیه حتی در بیست کشور اول تهدیدزا از نظر افکار عمومی دیده نمیشود. در این فهرست، ازنظر 47 درصد مردم ترکیه، ایران یک تهدید محسوب میشود.
پرسش دیگر همین پیمایش درباره کشورهای دوست نشان میدهد که حتی یک کشور عضو ناتو نیز، در بین پانزده کشور اولی که میتوانند دوست تلقی شوند، قرار نگرفتهاند. حضور کشورهای ترکزبان آسیای میانه و قفقاز در پنج اولویت نخست افکار عمومی ترکیه بهعنوان کشورهای دوست، و حضور نه کشور آسیایی در رتبههای یک تا ده نشاندهندهی گردش به شرق در افکار عمومی ترکیه است، که شاید محصول سرخوردگی از عدم عضویت در اتحادیه اروپا باشد.
ناتو برای مهار نظامی و استراتژیک روسیه بهشدت نیازمند ترکیه است. ترکیه نخستین خط دفاعی ناتو در برابر روسیه است و ترکیه نیز از زمان انعقاد پیمان مونترو حاکمیت جدی بر تنگههای بسفر و داردانل دارد. نیروی دریایی روسیه برای رسیدن به دریای مدیترانه مجبور به عبور از این تنگههاست و اگر ترکیه تصمیم بگیرد عبور و مرور از تنگهها را به حالت تعلیق درآورد، روسیه در تنگنای نظامی قرار خواهد گرفت. به همین دلیل، اولویت ناتو حفظ این کشور در پیمان دفاعی است نه رها کردن آن به دامان روسیه. ترکیه با آگاهی از این موقعیت، همواره امتیازهای جدی از غرب گرفته است، که اشغال قبرس در دهه 1970 تنها یکی از آنها بود. در ماه گذشته، کشف ذخایر بیپایان انرژی در آبهای مشترک دریای اژه ترکیه و یونان موجب تنش آنکارا با برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه و شرکت توتال شده است. البته تغییر جایگاه ترکیه از واردکننده گاز به صادرکننده آن به اروپا (در صورت استخراج گاز از این میدانها) میتواند معادلات جهانی را تغییر دهد و جایگاه ترکیه را با روسیه، که علاقه دارد وابستگی انرژی اروپا به خود را ادامه دهد، تغییر خواهد داد.
بههرحال شناخت سیاست رو به شرق ترکیه از منظرهای مختلف حائز اهمیت است. عدهای بر این باورند که دستگاه سیاست خارجی اردوغان دو دستهاند. گروهی که معتقدند ترکیه باید بهطور سنتی در اردوگاه غرب باقی بماند و دسته دیگر شرقگرایانی که بر این باوراند ترکیه باید به ایران، روسیه، و چین نزدیک شود؛ بنابراین ادعا، جدال دائمی بین دو گروه سیاست خارجی وجود دارد و اردوغان نیز، بسته به شرایط، از برنامههای آنها برای موازنه قوا و تنظیم سیاست خارجی استفاده میکند. در حال حاضر ترکیه چند اختلاف جدی با ایالاتمتحده دارد که طیفی متنوعی از آنها فقط در حوزه خریدهای نظامی است. برخی دیگر از آنها به موضوعاتی چون استرداد عبدالله گولن، موضوع کُردها، و ورود ترکیه به شمال سوریه بازمیگردد؛ از اینرو ، ترکیه ناچار از تنوعبخشی به دستور کارهای سیاست خارجی خود است.
*این مقاله در خرداد 1398 در نشریات تخصصی منتشر شده و اطلاعات درج شده در آن به این دوره باز می گردد.