علی مطهری اخیرا طی اظهاراتی گفته است که در مناقشه قراباغ کوهستانی، به دلیل پاره ای از ملاحظات، ایران از ارمنستان جانبداری کرده است!این در حالی است که می دانیم، سیاست خارجی ایران در این خصوص اصولا مبتنی بر موازنه بوده است و اگر در مراحلی به سود یکی از طرفین (که آن طرف در اینجا عمدتا باکو است) این مداخله یا برای حفظ موازنه بوده و یا مانند روسیه ملاحظات خاص خود را داشته است.
ارزیابی اظهارات علی در خصوص کمک نکردن ایران به باکو طی مناقشه قراباغ کوهستانی، مطهری بسته به اینکه در خصوص کدام دوره از روابط صحبت شود، متفاوت است. البته میدانیم که مطهری بدون اطلاع از کیفیت و کلیات مسئله ای به این مهمی در خصوص آن سخن گفته و تنها بر اساس شنیده ها و مشهورات قضاوت کرده است. اما مرور چند نکته تاریخی بر اساس ترتیب زمانی، به همین بهانه در این جا خالی از فایده نیست:
مواضع ایران و روسیه در جنگقراباغ همیشه یکسان نبود. روسیه به هر دو کشور درگیر کمک نظامی میکرد،ولی کمک های نظامی اش به باکو بیشتر بود. زیرا باکو هنوز جمعیت، وسعت و پول بیشتری در اختیار داشت. از سوی دیگر در روسیه هم دو قطب متفاوت تصمیم سازی وجود داشت. یکی متمایل به حمایت از ارمنستان و یک متمایل به حمایت از باکو.
ایران تا پایان دولت ضدایرانی وغربگرای ایلچی بیک یعنی خرداد ۱۳۷۲ کمک خاصی به باکو نکرد. دلیل آن گرایش های خطرناک هیات حاکمه جدید، به ترکیه و اسراییل بود. ایلچی بیک سخنرانی های تندی علیه ایران داشت و اصرار داشت کشور تازه تاسیس را در پازل استراتژیک غرب تعریف کند و با سرعت به سمت دین زدایی حرکت میکرد.
د راین دوره پس از سقوط کلبجر و کودتای صورت حسین اف، حیدر علی اف در خرداد 1372 کفیل ریاست جمهوری و در مهر ماه رسما رئیس جمهور شد وعده های فریبنده ای به ایران داد. نخستین اقدام علی اف پس از کسب قدرت، لغو قرارداد نفتی بود که باکو در دوره ایلچیبیک با بریتانیا منعقد کرده بود و به شدت مورد اعتراض مسکو قرار گرفته بود. همچنین او به روابط متوازنی با ایران یافت و موقتا دست دوستی به سمت تهران دراز کرد.
اما دیگر دیر شده بود،کل قراباغ در دولت مطلب اف و ایلچی بیک، توسط ارمنی ها تصرف شده بود. در دوران علی اف بیشتر مناطق حایل اطراف آن هم یکی پس از دیگری تصرف شدند. ایران حتی اگر میخواست نمی توانست کمک زیادی به باکو کند. اوضاع جبهه ها در کنترل باکو نبود.
پیش از این در آغاز مناقشه یعنی در سال 1370 جبهه خلق برای ساقط کردن دولت مطلب اف،شهرهای قراباغ را یکیپس از دیگری از طریق نیروهای نظامی وفادار به خود تسلیم چریکهای ارمنی کرده بود. بیشتر این شهرها بدون خونریزی و جنگ تسلیم شدند. نمونه اعلای آن خوجالی و سپس شوشی بود. در این یکسال ایران حتی میانجیگری هم نکرد زیرا ایلچی بیک آنرا رد میکرد. روسیه و غرب هم همین موضع را داشتند. تجربه میانجیگری ایران در آغاز مناقشه یعنی اوایل بهار 1370 با دسیسه ای پنهانی روبرو شده بود و ایلچی بیک نهایت استفاده را از آن کرده بود.
ولی در دوران علی اف به گفته رئیس ستاد مشترک فعلی (سردار باقری) ایران معادل بیست و پنج میلیون دلار فروش تسلیحاتی به باکو کرد که هیچگاه این پول به ایران بازنگشت. باکو با وجود این کمک ها و خریدها توفیقی زیادی در جبهه جنگ نداشت.
علیرغم اظهارات علی مطهری ایران، روسیه و برخی کشورهای اروپایی کمک های شایانی به باکو کردند. مهم ترین امتیاز باکو نفت بود و امید شرکت های نفتی بزرگ جهان برای دستیابی به انرژی خزر از طریق این کشور. حتی رویکرد وزارت خارجه ایالات متحده نیز در این موضوع به باکو نزدیک تر بود.
اما کمک ایران به چند دلیل ممکن نبود:
نخست لزوم موازنه قوا بین رقیب منظق ای ،دوم اینکه نه روسیه و نه غرب از مداخله ایران استقبال نمیکردند.در هشدار نظامی ایران به ارمنستان هنگام محاصره نخجوان،هم روسیه و هم امریکا به ایران هشدارهای جدی دادند که در که در خاطرات هاشمی رفسنجانی هم دیده می شود. روسیه در همان اوایل مناقشه از ورود یک هیئت بلندپایه ایرانی به قراباغ جلوگیری که به قصد ارزیابی موضوع سفر کرده بودند جلوگیری کرده بود. روند مذاکراتی که با پا در میانی تهران آغاز شده بود نیز با کارشکنی جدی روبرو شد.
سوم اینکه رژیم باکو مانند سرعت نور در حال باخت بود و کسی نمیتوانست از این روند جلوگیری کند.
حیدر علی اف پنج رایون اطراف قراباغ را (آغدام،فضولی، جبراییلی، قبادلی،زنگیلان) در عرض سه ماه واگذار کرد که دو مورد آنها «در یک روز» اتفاق افتاد. این میزان از افلاس سیاسی و نظامی زمانی اهمیت پیدا می کند که بدانیم ابوالفضل ایلچی بیک فقط یک رایون (کلبجر) و یک شهر کوچک استراتژیک را تسلیم کرده بود.
بر اساس آمار تعداد نفرات و تجهیزات ارتش باکو بیش از ارامنه بود و اما آن چیزی که سرنوشت جنگ را تعیین میکرد، میزات اداوات نبود. جغرافیای قراباغ کوهستانی به گونه ای نیست که بتوان به راحتی ادوات توپخانه ای را از در آن حرکت داد و یا با بمباران هوایی در مناطق عمدتا کوهستانی صعب العبور به جایی رسید. علی اف جنگ را به جغرافیا و بی انگیزگی باخته بود. ولی اگر ایران نبود، نخجوان هم تصرف میشد. بنابراین بزرگ ترین کمک ایران هشدار نظامی به همراه صف آرایی در مرز با نخجوان جهت جلوگیری از آن تصرف آن تصرف ارامنه بود. اسکان آوارگان جنگی در خاک خود باکو با کمک و هزنیه های میلیونی هلال احمر اقدام دیگری بود که هرگز گفته نشد. اگر ترکیه تنها یک دهم این کمک ها را به باکو کرده بود، امروز سالانه دهها مراسم و یادبود یا سالگرد برای آن می گرفتند تا مطمئن شوند همه دنیا از آن با خبر شده است.
اما در سال ۱۹۹۴ منطقه ای زیادی برای باخت نمانده بود و هیات حاکمه باکو نیز از جنگ خسته شده بود اکنون زمان برداشت نفت و هزینه دلار بود. از این پس استراتژی احاله مشکل به بیرون (ایران یا روسیه)در دستور آنها قرار گرفت.
در طول جنگ، وزرای خارجه و روسای جمهور دو کشور ایران و باکو بارها به پایتخت های هم سفر کردند، بدون اینکه پیش از سال 1995 سفری مهم بین مقامات ایران و جمهوری ارمنستان اتفاق بیفتد.
با اینکه ترکیه و باکو پیمان اتحاد استراتژیک داشتند. اما ترکیه هیچ گام عملی برای کمک به باکو برنداشت البته غیر از مسدود کردن مرز با ارمنستان. که با این حال تا کنون همچنان به صدور کالا و تجارت غیر مستقیم با ارمنستان ادامه داده است به طوری که حجم تجارت دو کشور از حجم تجارت ایران بیشتر است.
بهتر علی مطهری، با اطلاع از موضوع، پیگیر بازپس گیری 25 میلیون دلار و سود آن باشد که تهران از باکو طلب دارد.