مدت زمان زیادی از انتشار اسناد ویکی لیکس و افشای فعالیتهای پیاده نظام دشمن در داخل ایران نمیگذرد. اسنادی که بر اساس آن مهرههای دشمن (معروف به دویست دلاریها) در ازای دریافت مواجب ماهیانه به اقدامات خیانت کارانه و تلاش برای تجزیه و نابودی ایران میپرداختند. انتشار این اسناد در کنار دیگر دادهها نشان میدهد که دشمن ناامید از هرگونه اقدام نظامی، توان خود را صرف نبرد فرهنگی با جامعه ایرانی کرده است.
دشمن که تا کنون در همه سیاستهای خود بر علیه نظام سیاسی ایران ناکام بوده است، اکنون به منظور پیشبرد اهداف امپرالیستی خود چیزی فراتر از جمهوری اسلامی را نشانه گرفته و آن تمامیت ایران است. برای دشمن موجودیت سرزمینی وسیع دارای مرز مشترک آبی و خاکی با بیش از ده کشور جهان، با جغرافیای سیاسی منحصر به فرد و دارای بیش از 80میلیون جمعیت متحد و یکپارچه که خواهان استقلال سیاسی هستند کابوسی است که با اقدامات اقتصادی و حتی نظامی به راحتی نمیتوان با آن مقابله نمود. از اینرو دشمن تضعیف ساختار اجتماعی و فرهنگی کشور و در نهایت تجزیه و نابودی ایران را از طرق مختلف دنبال میکند و به این منظور به یاری پیاده نظام خود در داخل کشور اقدامات مختلف فرهنگی و اجتماعی را در دستور کار قرار داده است. یکی از مهمترین روشها جهت ایجاد نفاق قومی و تضعیف یکپارچگی ملت واحد ایران، تضعیف زبان فارسی به عنوان حلقه اتصال ایرانیان و ایجاد رقبای جدید برای آن و جایگزین کردن این رقبا با زبان ملی است. دشمن به خوبی میداند آن روزی که شهروندان ایرانی زبان یکدیگر را نفهمند و با یکدیگر ارتباط مستقیم کلامی برقرار نکنند کشور ایران دچار تجزیه فرهنگی گشته و آماده برای تجزیه سرزمینی است و رسیدن به آن روز یعنی چیرگی بر قدرت تاریخی خاورمیانه و نابودی ایران، که این دستاوردی فراتر از سرنگونی جمهوری اسلامی میباشد.
در چنین شرایطی مسئولان از یکسو با عملکرد ضعیف خود منجر به تضعیف زبان فارسی میشوند و از سوی دیگر با اقدامات کارشناسی نشده رقبایی برای جایگزینی با زبان ملی ایرانیان ایجاد میکنند. این قبیل سیاستگذاریهای نادرست علاوه بر ایجاد گسلهای قومی و تضعیف همبستگی ملی از حقیقت تلخ دیگری حکایت دارد که آن ایجاد شکاف میان جامعه و حاکمیت است. چرا که حاکمیت بدون اطلاع از مطالبات واقعی و مشترک همه شهروندان ایرانی یا در بیانی دیگر ناتوان در تامین نیازهای مردم، مسالهای که حتی جزء مطالبات درجه چندم ایرانیان محسوب نمیشود را بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن، به عنوان ابزار تبلیغاتی جهت سرگرم نمودن اقوام ایرانی مطرح میکند و در نتیجه شرایط اسفناکی ایجاد میگردد که نگرانی رهبر انقلاب را نیز به دنبال داشته است.
در اردیبهشت سال جاری رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از اهالی فرهنگ و ادب برای چندمین بار از وضعیت ایجاد شده برای زبان فارسی به شدت ابراز نگرانی کردند و با تاکید بر جایگاه والای زبان فارسی خواستار پاسداری و حراست از زبان رسمی کشور شدند. به نظر میرسید سخنان رهبری برای مسئولان فصل الخطاب باشد و دستکم تا مدتی انتظار شنیدن اخبار هولناک در مورد زبان فارسی را نداشتیم. اما اندکی پس از سخنان دلسوزانه رهبری، گزارش مایوس کنندهای در مورد اجحاف در حق زبان فارسی در خروجی خبرگزاریها قرار گرفت که از بی توجهی روز افزون مسئولان به زبان فارسی حکایت داشت. به موجب این گزارش معاون زبان فارسی و ایران شناسی در خارج از کشور وزارت علوم اعلام کرد: «زمانی که وضعیت بودجه در وزارت علوم خوب بود به حدود 63 کرسی فعال زبان فارسی در جهان استاد اعزام میکردیم… هم اکنون از 63 کرسی یاد شده توانستهایم تنها به حدود 16 کرسی زبان فارسی استاد اعزام کنیم… اگر بودجه در این بخش اختصاص نیابد، همین تعداد هم ممکن است تعطیل شود و شورمندانه باید شاهد خاموش شدن چراغ زبان فارسی در بسیاری از کشورها باشیم…»
باید توجه داشت که زبان رسمی یک کشور هم ردیف با پرچم رسمی، پول رسمی و قانون اساسی یکی از نشانههای حاکمیت ملی است. همانطور که پرچم رسمی کشور در دور دستترین نقاط ایران افراشته است و پول رسمی ایران در دور افتادهترین نقاط کشور اعتبار دارد و برای اجرای درست قانون در جای جای ایران تلاش میشود، دولت و در مفهوم وسیعتر حاکمیت میبایست در جهت گسترش زبان فارسی در مقام زبان رسمی کشور بکوشد و از همه ظرفیتها جهت تقویت زبان ملی بهره جوید.
با این اوصاف مسئولان باید پاسخگو باشند که با توجه به اهمیت جایگاه زبان ملی و رسمی چه سیاستهایی جهت گسترش زبان فارسی در دور افتادهترین نقاط کشور به ویژه در مناطق مرزی اتخاذ گردیده و با توجه به اهمیت زبان فارسی به عنوان حلقه اتصال و پل ارتباطی ایرانیان چه اقداماتی جهت تقویت زبان ملی میان اقوام ایرانی صورت گرفته است؟
در چنین وانفسایی که نگرانی دلسوزان فرهنگی به ویژه رهبر انقلاب را در پی داشته، روزی مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی از آموزش زبان ترکی آذربایجانی در مدارس خبر میدهد و برای آن تاریخ اعلام میکند، روز دیگر مدیر کل آموزش و پرورش اردبیل از آموزش زبان آذری در مدارس اردبیل به میزان 2 ساعت در هفته سخن میگوید و روزی دیگر معاون آموزش ابتدایی استان بوشهر در سخنانی که صراحتا بر خلاف نص صریح قانون اساسی است از آموزش دو زبانه برای کودکان غیر فارس زبان خبر میدهد و تعداد دقیق نوآموزان حاضر در این طرح را اعلام میکند! در این میان نیز برخی از نمایندگان مجلس در آستانه انتخابات سخنان نادرست و چه بسا بر خلاف قانون اساسی بر زبان میرانند و بدین سان به فکر ماهی گرفتن از آب گل آلود هستند.
این سخنان در حالی بیان میشوند که معلمان ایرانی همچنان در انتظار دریافت کمترین مطالبات خود هستند، دانش آموزان در نقاط مختلف کشور از مدارس غیر استاندارد رنج میبرند، نظام آموزشی کشور با کمبود فضای آموزشی و حتی کمبود معلم مواجه است و وزارت آموزش و پرورش همچنان در ابتداییترین وظیفه خود که تامین آموزش عمومی رایگان برای همه کودکان سرزمینمان میباشد عاجز است، و چون در کیفیت کار آموزش و پرورش دقت کنیم میبینیم که این وزارت خانه همچنان در تامین گرمایش کلاسهای درس مشکل دارد اما دشمنان خارجی، با کمک پیاده نظام مزدور خود در داخل کشور و همراهی غیر مسئولانه برخی نمایندگان مجلس و مقامات هزینههای هنگفتی بر آموزش و پرورش تحمیل میکنند که چون کارشناسی نشده است و با اراده دشمنان کشور بر نظام آموزشی تحمیل میشود نتایج ویرانگری بر نظام اجتماعی ایران در پی خواهد داشت.
نگارنده به عنوان یک آذربایجانی که از نزدیک شاهد فعالیتهای گروه زبان و ادبیات ترکی آذری دانشگاه تبریز هستم اعلام میکنم که چنین اقدامات تبلیغاتی و غیر کارشناسی نتایج فاجعه آمیزی در پی خواهد داشت که نه نظام و نه کلیت ایران از آن در امان نخواهند بود. در گروه زبان و ادبیات ترکی آذری دانشگاه تبریز با وجود آنکه افرادی دلسوز و آگاه در راس امور قرار گرفتهاند و همه تلاش خود را جهت خدمت خالصانه به کار بردهاند اما این گروه آموزشی در دانشگاه تبریز عملا به محل تجمع تعدادی از تجزیه طلبان خطرناک تبدیل گشته است. برخی از عناصر فعال در این گروه از مهرههای بسیار خطرناک و شناخته شده برای دستگاههای امنیتی هستند و به تازگی یکی از آنان توسط ضابطان قضایی بازداشت گردیده است. آنچه در گروه مذکور رخ میدهد تجمع عناصر تجزیه طلب و ایجاد ارتباط میان این عناصر است و به نظر میرسد که هیچ نیرویی قادر به اصلاح آنان نیست چنانچه طی چند سالی که از تاسیس این گروه سپری شده است نه تنها این جوانان کم دانش و کم تجربه اصلاح نشدهاند، بلکه تعدادی از دیگر دانشجویان که صرفا با اهداف فرهنگی به این رشته جذب شده بودند نیز از جو مسموم ایجاد شده در این گروه متاثر گشته و اکنون اهداف قومگرایانه را دنبال میکنند. عناصر تجزیه طلب فعال در این گروه وقیحانه جهت تغییر نام دانشکده مطابق با امیال خود، تغییر الفبای مورد استفاده در گروه، وضعیت استخدام دانش آموختگان این رشته و حتی وضعیت اساتید و موارد دیگر طومار مینویسند و در راستای اهداف خود مدیر گروه و رئیس دانشگاه را نیز تهدید میکنند! این به اصطلاح دانشجویان پس از اتمام دوره کارشناسی احتمالا در مقطع کارشناسی ارشد و شاید در آینده در مقطع دکتری از این دانشگاه فارغ التحصیل خواهند شد. با این اوصاف باید از امروز نگران دویست دلاریهایی بود که در آینده جذب دستگاههای امنیتی دشمن خواهند شد و در داخل کشور و با بهره بردن از امکانات و سرمایههای ملی برای نابودی کشور تلاش خواهند نمود.
باید پرسید وقتی وضعیت آموزش ادبیات محلی در محیطی محدود مانند دانشگاه با انواع نظارتها و مدیریتها به این مرحله خطرناک رسیده است، بحث آموزش ادبیات محلی در مدارس پرشمار کشور چگونه مدیریت خواهد شد؟ وضعیت آموزش زبان اقوام ایرانی در بسیاری از شهرهای ایران که دارای تنوع قومی و زبانی هستند، از جمله پایتخت ایران که گویشوران به دهها زبان و گویش مختلف در آن سکونت دارند چگونه خواهد بود؟ آیا در شهری مانند ارومیه زبان کردی در کنار زبان آذری اجازه تدریس در مدارس را خواهد داشت یا شاهد نوعی تبعیض در نظام جمهوری اسلامی خواهیم بود؟ یا بدتر از آن، مسئولان در ادامه دیگر تصمیمات نادرست خود بر اساس تفاوتهای قومی و زبانی اقدام به تقسیم بندی ملت واحد ایران در محلات و کوچهها و مدارس میکنند تا گویشوران زبانهای مختلف جدا از هم آموزش ببینند و برای رویارویی نهایی با یکدیگر آماده شوند؟ چنانچه اخیرا در اقدامی بیخردانه حتی برای جداسازی اپراتور تلفن همراه اقوام ایرانی از یکدیگر اقدام کردهاند!
در کنار همه این موارد، برداشتهای سلیقهای از قانون اساسی و عدم برخورد با تحریف کنندگان و جعل کنندگان قانون اساسی حتی در صحن مجلس شورای اسلامی نگرانیها را افزایش میدهد. با وجود آنکه در متن قانون اساسی تنها از بلامانع بودن آموزش ادبیات محلی در مدارس با تاکید صریح بر رسمی بودن زبان فارسی صحبت شده است، اما نمایندگان مجلس و برخی دیگر از مقامات هرکدام مطابق میل خود به تحریف قانون اساسی پرداخته و یکی از «آموزش زبان محلی»، دیگری از «موظف بودن دولت به آموزش زبان محلی» و آن یکی از «آموزش به زبان محلی» سخن میگوید!
از منظر امنیتی مساله آموزش ادبیات محلی با توجه به کارشناسی نبودن تصمیم مسئولان و آماده نبودن زیر ساختها میتواند مقدمهای برای رویارویی قومی در ایران باشد، این خطر در کنار جفایی که بر زبان ملی میرود باعث میشود که همه دلسوزان راستین کشور و فعالان فرهنگی به ویژه غیر فارس زبانان که از نزدیک متوجه مخاطرات هستند در برابر آن احساس خطر کرده و خواستار تمکین مسئولان از قانون، التزام همگانی به قانون اساسی، مقابله با تبلیغات رسانهای دشمن، برخورد با پیاده نظام دشمن در داخل کشور و خصوصا حفظ و حراست و تقویت زبان ملی باشند.
ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران، به ویژه جایگاه والای زبان فارسی به عنوان زبان ملی و مشترک همه ایرانیان در روندی کاملا طبیعی و در گذر قرنها شکل گرفته و این ساختار رشک انگیز چون میراثی گرانبها از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و به امروز رسیده است. دشمن با چشم طمع به این میراث غنی و مشترک که موجب قوام جامعه و همبستگی ملی ایرانیان است مینگرد و با رویای نابودی ایران برای تضعیف این وجه اشتراک تلاش میکند. هرچند ستیز با زبان فارسی و از میان بردن یکپارچگی ملت ایران برای دشمنان چیزی جز خیال باطل نیست، اما در کمال تاسف برخی از مسئولان به منظور حفظ جایگاه و قدرت سیاسی ندانسته در زمین دشمن بازی میکنند و رویاهای شوم دشمن را تحقق میبخشند، تصمیمگیریهای نادرست این مسئولان به تضعیف جایگاه زبان ملی و دور شدن اقوام ایرانی از یکدیگر خواهد انجامید. این شرایط در صورت تداوم به تجزیه فرهنگی ایران و در نهایت تقابل قومی ایرانیان منجر خواهد شد و در اینصورت باید آماده تجربه حوادث تلخ و خونین یوگسلاوی و میانمار و رواندا در خیابانهای تهران و ارومیه و اهواز و دیگر شهرهای کشور باشیم. اما بهبود این وضعیت آشفته و زدودن لجن قومی از پیکر ایران بزرگ پایبندی مردم و مسئولان به قانون اساسی و یک اراده آهنین جهت برقراری حاکمیت ملی را طلب میکند. باشد که ایران و ایرانی در سایه تدبیر، قانونمداری و میهن دوستی از این پیچ تاریخی نیز عبور کند و نسلهای آتی بار دیگر حکایت شکست چند باره دشمن و بقای فرهنگی ایران را بازگو نمایند.