/ امروز فردی با الفبای ترکی استانبولی برایم پیامی فرستاده که تو و امثال تو که زبان ملت فارس(!) را «زبان ملی» ایرانیان میدانید، ضد تمامیت ارضی ایران و ضد انقلاب هستید!
یاللعجب! آیا آخرالزمان شده است؟! از کِی تا به حال کسانی که پاسداری از بنیانهای وحدت ملی و ایرانیت را پیشهی خویش قرار دادهاند، ضد تمامیت ارضی کشور شدهاند؟! البته این سوال را از خودم پرسیدم؛ سوالی که از این فرد پرسیدم اما چیز دیگری بود.
از او پرسیدم، شما که خود را یک فرد انقلابی میدانید، بالطبع باید فرد ولایتمداری هم باشید. هستید؟! فوراً پاسخ داد: بله! بله که هستم! اتفاقاً به خاطر همین است که امثال تو را ضد انقلاب میدانم. چون نه مقام معظم رهبری عنوان «ملی» را بر زبان فارسی اطلاق کرده است و نه در قانون اساسی از این عنوان استفاده شده است.
به او گفتم: بحث در مورد قانون اساسی و اینکه چرا از واژهی «زبان رسمی» به جای «زبان ملی» استفاده شده، بماند برای فرصتی دیگر؛ اما اگر آیتالله خامنهای نیز همچون امثال من -که به قول شما چون فارسی را زبان ملی ایرانیان میدانیم، ضد تمامیت ارضی و ضد انقلاب هستیم- زبان فارسی را زبان ملی عنوان کرده باشد، این مهم را خواهید پذیرفت؟!
برایم مثل روز روشن بود که او و امثال او، صرفاً «نقاب» ولایتمداری و انقلابیگری و دوستدار رهبری بودن را بر چهرهی خویش آویختهاند؛ وگرنه کیست که از ارادت فوقالعادهی شخص آیتالله خامنهای به زبان فارسی اطلاع نداشته باشد! کیست که نداند کسیکه در برقراری ارتباط مکتوب با هموطنش به جای زبان ملی و یا زبان بومیاش (ترکی آذری با الفبای فارسی)، به الفبای بیگانه -ترکی استانبولی- که هیچ جایگاه ادبیای در ایران ندارد (حتی قدمت این الفبا در استامبول نیز به یک قرن نمیرسد!)، پناه میبَرَد، اساساً نمیتواند داعیهی تمامیت ارضی ایران را داشته باشد.
با تمام این احوال مدت زمانی را برای پاسخ به او صرف کردم تا به قول حضرت حافظ: «تا سیهروی شود هر که در او غشّ باشد»! هر چند سیهرویی و عدم پذیرفتنِ این موارد و افتادنِ «او» در دام مغالطه نیز برایم مثل روز روشن بود، با این حال اما به نوشتن این سیاهه خطر کردم. البته این سیاهه فقط جهت سیهرویی همین یک «او» نیست؛ بسیارند کسانی که نقاب ولایتمداری بر چهره میزنند و با پنهان شدن پشت این نقاب تزویر، از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به «حبلالمتین»های ایرانیتِ ما فروگذار نمیکنند…!
پس در ادامه چند نمونه از بیانات آیتالله خامنهای که در آن زبان فارسی را «زبان ملی» عنوان کردهاند، میآورم:
1- «برای پنجاه سال آینده برنامهریزی کنید. … هدف را این قرار بدهیم که پنجاه سال بعد، کشور شما یکی از مراجع عمده و درجهی اول علمی دنیا باشد؛ به طوری که اگر کسی خواست با تازههای دانش آشنا شود، مجبور بشود «زبان ملی» شما را یاد بگیرد. … شما کاری کنید که در پنجاه سال آینده، همین نیاز به زبان فارسی شما باشد.» (بیانات در دیدار دانشگاهیان سمنان – 18/08/1385)، قابل دسترسی در: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3362.
2- «از پیشرفت علمی در کشور برای گسترش و نفوذ زبان فارسی استفاده شود. زبان خیلی مهم است برادران و خواهران عزیز! اهمیت «زبان ملی» یک کشور برای خیلیها هنوز دانسته و شناخته نیست. زبان فارسی باید گسترش پیدا کند. باید نفوذ فرهنگىِ زبان فارسی در سطح جهان روزبهروز بیشتر شود. فارسی بنویسید، فارسی واژهسازی کنید و اصطلاح ایجاد کنید. کاری کنیم که در آینده، آن کسانی که از پیشرفتهای علمی کشور ما استفاده میکنند، ناچار شوند بروند زبان فارسی را یاد بگیرند». (بیانات بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها – 15/05/1392). قابل دسترسی در: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23451.
3- «رژیم هایى که مدعى بودند با مسائل ایرانى سر و کار دارند …، نتوانستند در زبان فارسى که «زبان ملى» ایران است، …». (کتاب دغدغههای فرهنگی، شرح مزجی یکی از بیانات محوری مقام معظم رهبری در سال 1373، تهران: مرکز صهبا، چاپ سیزدهم: خرداد 1391، صفحه 49.)
4- «یک مدتی واقعاً علوم انسانی در کشور ما مغفولٌعنه واقع شد؛ مدتی ادبیات فارسی -هویت ملی ما به زبان و خط ماست- اصلاً مورد غفلت و بیاعتنایی قرار گرفت؛ و خیلی چیزهای دیگر. این، نباید اتفاق بیفتد». (بیانات در دیدار رؤسای دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی – 23/۰۵/1385). قابل دسترسی در: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3346.
5- من انتظارم این است که ما پنجاه سال دیگر -نمیگویم ده سال، پانزده سال دیگر- در دنیا و در سطح عالم، حرف اول علمی را بزنیم؛ یعنی مرزهای علم را ما تعیین کنیم. کار به جایی برسد که زبان ما – که زبان فارسی است – در دنیا زبان علم بشود». (بیانات در دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاهها – 13/۰۷/85). قابل دسترسی در: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3354