شخص اول کشور ایران و نشانه تعلق خاطرمردم آذربایجان به ایران است .
به هنگام یورش ارتش ایران ،گروههای مردمی با دموکراتها نبرد میکردند. شاه ایران از درون هواپیما ناظر این نبرد بود ، کمااینکه فردوست نیزدر خاطرات خود مینویسد که با شاه در هواپیماهمراه بوده است. اطلاع مردم از حضور شاه در هواپیما ،روحیه مردم را افزایش میداد و دلاوریها میکردند.
سازمان جاسوسی فرقه که آختاریش یعنی جستجو نام داشت ،بسیاری از مردم عادی را به بهانه مخالفت با فرقه دستگیر و مجازات کرد .
میرزاعبدالله مجتهدی در خاطرات خود از شورش مردم بر ضد دمکراتها در روزهای آخر عمرفرقه به ویژه روز ۲۱ آذر گزارش میدهد :” اوضاع به کلی برگشت است. اهل شهر بر علیه حکومت پیشه وری قیام نموده و شهررا متصرف شده اند. فداییها و مهاجرها را خلع سلاح نموده ودسته دسته مشغول تعقیب و دستگیری و قتل سران آنها میباشند« در بخش دیگری از خاطرات مجتهدی آمده است :» مردم تبریز از اوراقی که توسط هواپیماهای دولتی پخش میشود استقبال میکنند ،دموکراتها وسایط نقلیه اعم ازدوچرخه و الاغ راتوقیف میکنند تا بتوانند از شهر فرار کنند ” (همان،۸۳) پروفسور گری هیس میگوید : در ۱۱ دسامبر نیروهای ایران وارد تبریز شدند و دولت پیشه وری به سرعت فروپاشید،البته آذربایجانیها ازورود نیروهای ایرانی شورمندانه استقبال کردند».
مرحوم سیدحسن موثقی از اهالی خلخال و عضو سابق حزب توده و فرقه دموکرات ،در حضور نگارنده خاطرات خود را برای دایی نگارنده تعریف میکرد : همین که خبر حرکت ارتش به سوی آذربایجان منتشر شد ورق برگشت . قبل ازرسیدن ارتش مردم به دستگیری و قلعوقمع دموکراتها اقدام کردند . موثقی میگوید از ترس مردم به خانه خود پناه بردم و از پنجره داخل اتاق را نگریستم . مادرم خاور خانم در وسط اتاق برروی عکس پیشه وری نشسته و به او فحش و ناسزا میداد .
این صحنه را که دیدم دریافتم که در خانه نیز امنیت ندارم. از روی دیوار به خانه مجاور که متعلق به مرحوم محجوبی همسایهمان بود گریختم .
نامبرده مرا به مدت چند روز دراتاقکی که درانتهای حیاط وجود داشت نگهداری کرد و وقتی که دریافتیم پنهان شدن دیگر فایدهای ندارد ،در یکی از شبها با چادر زنانه مرا به مقر ارتش برد و خود را تحویل دادم .مرحوم موثقی طبع شعری داشت. در دوره حکومت فرقه شعری سروده بود
“ساعاتون عقربسی بیرده دالا دُنمیَجک / رضانون جوجه لری بیرده تاجی گُرمیجک« یعنی عقربه ساعت به عقب بر نخواهد گشت و جوجههای رضا دوباره تاج و تخت را نخواهند دید .
او میافزاید : بعد از سقوط فرقه ودستگیری دموکراتها ،هنگامی که ما را برای محاکمه به اردبیل میبردند ،یکی از اهالی خلخال به طعنه به من گفت : سیدحسن ،ساعاتون عقربسی دوندی دالا یاندی ددون. یعنی عقربه ساعت به عقب برگشت و پدرت سوخت.آقای یونس مروارید برای نگارنده تعریف میکرد که در آخرین روز عمر فرقه دموکرات هنگامی که نوجوانی بود و صبح زود برای خرید نان از خانه خارج شده بود در میدان اصلی مراغه دیده است که مردم نشانها و پلاکاردها و علایم فرقه دموکرات را بهزیر میکشیدند در حالی که هنوز ارتش به مراغه نرسیده بود.
همین که خبر حرکت ارتش به سوی آذربایجان منتشر شد ورق برگشت . قبل ازرسیدن ارتش مردم به دستگیری و قلعوقمع دموکراتها اقدام کردند . موثقی میگوید از ترس مردم به خانه خود پناه بردم و از پنجره داخل اتاق را نگریستم . مادرم خاور خانم در وسط اتاق برروی عکس پیشه وری نشسته و به او فحش و ناسزا میداد .
مجموعه شواهد و قراین نشان میدهد که قبل از رسیدن ارتش، مردم آذربایجان به مقابله با فرقه دموکرات پرداخته اند. در بخش دیگری از خاطرات مجتهدی به عدم اعتماد مردم آذربایجان به ویژه تبریز نسبت به دموکراتها و سرپیچی از فرامین و برنامههای آنها اشاره شده است . همچنین مقاومت مردم زنگان و اردبیل و سراب و تبریز و خلخال و مشکین شهر و سایر مناطق در مقابل دمکراتها قابلتوجه است . از دیگر موارد مطروحه در خاطرات مجتهدی،سانسور اخبار توسط دموکراتها وتوجه و اعتماد مردم آذربایجان به رسانههای مرکز (تهران ) و شادی مردم از خروج ارتش سرخ و تشدید مبارزه مردم بر ضد فرقه دموکرات میتوان نام برد. بزرگداشت وبرگزاری هرچه باشکوهتر آیینهای ایرانی همچون نوروزوچهارشنبه سوری توسط مردم آذربایجان و بر خلاف خواست فرقه ای ها از اهم موارد مطروحه است . حکومت پیشه وری در برابر نافرمانی مردم به سرکوب شدید و اقدام به کشتار متوسل میشد .
یکی از روحانیون، بنام ملا موسی که برای مبارزه با فرقه وحامیان کمونیست آن حکم جهاد داده بود به دار آویخته شد. نکات بسیار مهمی که از یادداشتهای میرزاعبدالله مجتهدی استنباط میشود عبارتند از :۱- استفاده فرقه از افراد عامی و ناآگاه و بیفرهنگ و خشونت طلب ۲- بیارتباط بودن سران و نیروهای برجستگی فرقه با آذربایجان ۳- وجود احساس ناامنی و بینظمی در میان مردم آذربایجان به ویژه تبریز۴- ظلم و ستم حکومت پیشه وری به مردم و سرکوب مخالفان وایران دوستان
۵- مصادره اموال مخالفان فرقه ایران دوستان ومعرفی آنها به عنوان دشمنان خلق ۶- بیاعتمادی مردم آذربایجان به برنامهها و سیاستهای فرقه دموکرات و تجزیه طلب دانستن آنها ۷- دست زدن به اقدامات عمرانی با حمایت ارتش سرخ بهعنوان نوعی تبلیغ برای مردم ۸- سرپیچی مردم از دستورات حکومت فرقه دموکرات و خوشنودی مردم از سیاستهای قاطعانه دولت قوام در برابر طرحهای شوروی ۹- مقاومتهای مردمی در برابر فرقه
۱۰- قتل عام ۳۰۰ نفر از پرسنل ژاندارمری ایران توسط دموکراتها و سوگواری مردم برای آنها ۱۱- هرجومرج و بینظمی در دوره یکساله فرقه دموکرات عدم استقبال از سخنرانیهای پیشه وری و همچنین حمایت مردم از سرهنگ زنگنه فرمانده تیپ ارومیه به هنگام محاکمه اوونشرشبنامه در ارومیه برضدفرقه رانیز باید به موارد فوق افزود .
نحوه کشته شدن روزنامهفروشی به نام فرقانی یکی از موارد تأملبرانگیز است . او که یک نسخه از مقاله عباس اقبال در مورد زبان آذری – پهلوی رافروخته بود توسط دموکراتها به طرز فجیعی کشته میشود . بردن نام ایران در مدارس قدغن بود . محصلینی که در کلاس نام ایران را میبردند زندانی میشدند .
پس از آزاد شدن زنگان،روزنامه تهران مصوروضعیت آن شهررابه قلم مهندس والا چنین گزارش کرد : ای کسانی که این یادداشت را میخوانید و ممکن است برایتان تردید حاصل شود که نگارنده در تجسم ظلم وجوردموکراتها مبالغه کردهام
بیایید خودتان این وقایع را به چشم ببینید . ورود ما به زنجان دیدنی بود . بهقدری مردم رنجدیده و ستم کشیده این شهرستان شادی میکردند که من در تمام عمر چنین احساسات پرهیجانی ندیده بودم .
همه هورا میکشیدند ،گریه میکردند ،قربانی پیش پای ما میآوردند . شدت فشار در این یکسال طوری بوده که امروز عکسالعمل آن به خوبی واضح است وهر جا مردم یک نفر از دمکراتها را سراغ کنند او را با دندان قطعهقطعه میکنند و به همین جهت ارتش ناگزیر شده عده ای از این افراد را که نتوانستهاند فرار کنند یا مخفی شوند ،تحت حمایت خود درآورد و آنها را با این وسیله نجات بخشد.
رئیس شهربانی دموکراتها در زندان دیده شد ،نام این مرد زلفعلی گاریچی است. خودش به ما گفت اهل بادکوبه است وفعلا زن و بچه اودرقفقاز سکونت دارند وفقط خط روسی میداند . هر جا میرویم صحبت از بی ناموسی،قتل وغارت است.به بیشتر محصلینی که دارای احساسات میهنپرستی بوده اند صدمه زده شده واغلب تحت شکنجه بودهاند.
در قیدار(یکی از شهرهای زنگان ) وقتی دمکراتها وارد شدهاند ،دوساعت نفرات خود را آزادی دادهاند که هر چه میخواهند بکنند و در همین دو ساعت معلوم است چه اعمال شنیعی انجام شده است.
ملک جم که فقط چهل خانوار داردبه طوری غارت شده که یک قطعه گلیم هم برای افراد باقی نگذاشته اند. در این اواخر دموکراتها پول نداشتندبه سربازان خود بدهند ،اموال غارتی وحتی آفتابه وکاسه مسی وفرش به سربازان خود میدادند . جوانی به نام محمود رادر حضور مادرش تیرباران کردند،مادرش هم خود را از پشت بام انداخت وفوت شد. تا اینجا من ۱۴۰ پرونده غارت،۶۸ پرونده آدمکشی وقریب ۹۰ واقعه آزار و اذیت ثبت کردهام .
( خواندنیها،۱۳۲۵،۱۲ آذر ،۶) خبرنگار روزنامه مرد امروز درباره مشاهدات خود در زنگان مینویسد:» صدای دلنشین کودکان دبستان که سرود ای ایران رامیخواندند توجه مرا جلب کرد یکی از همراهان زنجانی حالش دگرگون شد و با احساسات عجیبی گفت: این صدا را یکسال است نشنیده ایم«فداییان دموکرات از هر دختری خوششان میآمد دیگر معطل نمیشدند. این مسئله را از دهان عده بسیاری شنیدم ویک پیرمردی باقسم و آیه میگفت دیگر بیش از ۹۰درصددخترهای دهات ما،یا عصمت بربادرفته هستند و یاخودشان را فداییان با خود برده_اند.گواهی شاهدان عینی،از اعدامهای دسته جمعی توسط غلام یحیی حکایت دارد. مالیاتهای سنگینی که دموکراتها از مردم میخواستند قابل پرداخت نبوده و برخی افرادجان خود را بر سر این مسئله از دست دادهاند . در دوره یک ساله فرقه اصول ماتریالیستی کمونیستی در مدارس به کودکان آموزش داده میشد .
مجموعه دلایل و قراین نشان میدهد که برخلاف ادعای پان ترک ها و تجزیه طلب هاغائله فرقه دموکرات آذربایجان در۲۵- ۱۳۲۴هرگز یک حرکت مردمی نبوده بلکه یک جریان کاملاً اجنبی ساخته و در راستای منافع شوروی کمونیستی بوده است .
نصرتالله جهانشاهلودر خاطرات خود مینویسد : هممیهنان به ویژه جوانان ما که در آینده چه بسا سر راهشان چنین دامهایی گسترده خواهد شد باید توجه کنند کارهای نادرست من و همکاران وهمگامانم در برپایی حزب توده و فرقه دموکرات آذربایجان پیامدهای شومی برای میهنمان به بار آورد و چه نوجوانانی را که سرمایههای ارزنده و گرانبهای میهن ما بودند به کشتن داد وچه خانوادههایی را بیسرپرست کرد. ما که به گمان خود میخواستیم زندگی هممیهنان خود را بهبود بخشیم،دانسته یا نادانسته آنها را به سوی پرتگاه نیستی راندیم . به دیگران کاری ندارم . اما من در برابر سروش درون خود بسیار شرمندهام . زیرا تنها آن شمار از خانوادهها نبودندکه از حزب سازی و فرقه تراشی ما به دستور بیگانگان از میان رفتند. بلکه مسیر زندگی هزاران خانواده دیگردگرگون شد و چه بسا آنها را در غربت و در میهن به خاک سیاه نشاند.
( جهانشاهلو،۹۲،۱۳۸۸)
سیر حوادث مربوط ،سرنوشت شوم فرقه ای ها ونتایج حاصل از یک سال حکومت اجنبی ساخته فرقه دموکرات،حاوی درس های عبرتآموز بسیاری است . مهمترین آن این است که سرنوشت شومی در انتظار کسانی است که با طناب اجنبی به ته چاه میروند:
شب سحر شد،مهر از افق جلوهگر شد/ آه دل درویشان ،سوزنده چون آذر شد
مُطرب به شهناز شوری عیان کن ،آهنگ آذربایجان کن / بر خاک تبریزاشکی فروریز،از فتنه گردون فغان کن
وز دید سیل خون روان کن/ بر گو که عشقت آذر به جان ها زد/ وین شعله ،آتش برخانمان ها زد
ای قبله آزادگان، وی خاک آذربادگان/ فرخنده باد ایام تو،کز نام تو
آشفته خاطر دشمن دون شد/ مِی در گلوی مدعی خون شد
منبع: آرازنیوز