سایکس-پیکو را فراموش کن!”سور” خاورمیانه نوین را روایت می کند

۳ بهمن, ۱۳۹۴
سایکس-پیکو را فراموش کن!”سور” خاورمیانه نوین را روایت می کند

باز آفرینند. برنامه ای که به سرعت به شکست انجامید و ما به سختی آن را به خاطر می آوریم اما حیات کوتاه معاهده ی “سور” چیزی کم از مباحثه ی بی پایان سایکس-پیکو نداشته و شواهدی از آن حتی تا به امروز قابل مشاهده است. ما مایلیم در سالروز این معاهده ی فراموش شده  به تعداد کمی از اثرات مذکور بپردازیم.

 
در 1915 هنگامی که یگان های بریتانیایی آماده ی تصرف استانبول از طریق شبه جزیره ی “گالیپولی ” می شدند، دولت لندن اعلامیه ای منتشر ساخت و از فروپاشی امپراطوری عثمانی خبر داد. این کمی عجولانه بود و نبرد گالیپولی به یکی از معدود پیروزی های عثمانی در جنگ اول جهانی بدل شد. اما در 1920 اعتماد به نفس بریتانیا، با اشغال پایتخت امپراطوری عثمانی، تایید شد و نمایش قدرت قهرمانانه و پیروزمندانه ی قدرت های غالب، به امضای معاهده ای با دولت درهم شکسته ی عثمانی منجر شد که این امپراطوری را به حوزه های نفوذ مختلف اروپایی تقسیم می نمود. استانبول و بسفر بین المللی شده در معاهده ی سور، در مقابل بخشیدن بخش هایی از آناتولی به یونانی ها، کردها، ارامنه فرانسوی ها، بریتانیایی ها و ایتالیایی ها. با مشاهده ی چرایی و چگونگی شکست برنامه ی اروپایی تقسیم خاورمیانه، ما می توانیم فهم بهتری  از مرزهای حال حاضر منطقه بدست آوریم، مثل چالش های سیاسی جاری میان ناسیونالیسم کردی و ترکیه ی نوین.

یک سال پس از امضای معاهده ی “سور” قدرت های اروپایی به تشکیک به میزان سهم و غنیمت خود از غائله پرداختند. در مقابل و در هنگامه ی مقاومت در برابر اشغال خارجی، افسر عثمانی، مصطفی کمال آتاتورک، تشخیص دادکه ارتش ازهم پاشیده و متفرق عثمانی پس از سال ها جنگ، نیروهای بیگانه را به تحمیل قواعد جدید ی در معاهده ترغیب می کند و نتیجه، ترکیه ای بود که ما امروز می شناسیم که مرزهای جدیدش به شکل خاص در نتیجه ی معاهده ی 1923 لوزان، استقرار یافت.

سور در گستره ی وسیعی در غرب به فراموشی سپرده شده است. اما یک میراث بالقوه برای ترکیه به همراه دارد. آنجا که به آتش ناسیونالیسم به نام سندروم سور هیزم می ریزد و سور به شکل خاص در مورد جدایی طلبی کردها از ترکیه حساسیت زایی می کند، چنانچه نسل کشی ارامنه به شکل وسیعی مورد استفاده ی دیپلمات های اروپایی برای تحمیل و اجرای برنامه های خود در 1920 در آناتولی بود. از آن مهم تر درگیری بنیادین ترکیه با اشغالگری استعماری، آن را به نوعی ناسیونالیسم ضد امپریالیستی تبدیل نموده که در وهله ی اول در مقابل بریتانیا می ایستاد، در طول جنگ سرد در مقابل روسیه(شوروی) و امروزه با فراز و نشیب در مقابل ایالات متحده ی آمریکا.

اما میراث سور به خوبی در ترکیه امتداد یافته است چنانکه ما باید این معاهده را در کنار سایکس-پیکو به عنوان تاریخچه خود از خاورمیانه نگه داریم. این به ما نشان خواهد داد که چالش های گسترده و مسائل پیچیده ی منطقه، همه و همه از مرزکشی های اروپایی روی نقشه های خالی شروع می شود.

جای تعجب ندارد که اروپایی های از کشیدن مرزهایی که منافع و علائق آن ها را در هرجایی که بخواهند تامین کند، خوشحال بوده اند. اما شکست “سور” نشان می دهد که گاهی آن ها موفق نبوده اند. زمانی که دولتمردان اروپایی تلاش کردند تا به باز رسم آناتولی بپردازند، برنامه هایشان بالاجبار به هم خورد. هرچند در برخی موارد، در خاورمیانه به وضوح اروپاییان در تحمیل مرزها به دلیل تفوق نظامی موفق بودند. ناسیونالیست سوری یوسف الازما از دیگر درجه داران عثمانی، موفقیت های نظامی آتاتورک را تکرار نمود و فرانسوی ها را در نبرد میسلون شکست داد و برنامه های اروپایی ها برای شام را ناکام گذاشت.

شاید مرزهای متفاوت خاورمیانه را باثبات تر می ساخت و یا شاهد خشونت های کمتری بودیم؟ ن ه الزاما! اما مشاهده ی تاریخ از دریچه ی معاهده ی سور، نکته ای عمیق تر را در رابطه باعلت و تاثیر مناسبات بین مرزهای رسم شده ی اروپایی و بی ثباتی در منطقه پیشنهاد می دهد. مناطقی که با تحمیل مرزها از سوی اروپاییان روبرو بوده اند، ضعیف و بی نظم شکل گرفته اند تا پایداری موفقی در برابر اشغالگری استعماری نداشته باشند.

البته بذر ناسیونالیسم کردی مدعی اشتباه بودن مرزهای ترکیه خواهد بود. اما در زمانی که امپریالیست های اروپایی تلاش می کردند دولت کردی طرح شده در سور را برپا کنند، تعدادی از کردها در کنار آتاترک جنگیدند تا معاهده را ملغی نمایند. این موضوع خاطر نشان می کند که وفاداری سیاسی می تواند و خواهد توانست هویت های ملی را آنگونه که نیاز دارد، تغییر شکل دهد.

دولت کردی پیش بینی شده درمعاهده ی سور، به شکل خاص تحت کنترل بریتانیا می بود. این موضوع برخی ناسیونالیست های کردی را به این گونه پروبلماتیک استقلال حساس کرده و سبب پیوستن برخی از ایشان به حرکت ملی ترکیه شد. به شکل خاص در میان کردهای مذهب یادامه ی حاکمیت ترک یا عثمانی به استعمار مسیحی ترجیح داده می شد. درگر کردها با نگرانی های عملی تر از واقعه ای که برای ارامنه به وجود آمده بود در هراس بودند و بقیه نیز با درجه های متفاوتی از اصرار، هویتی جدای آنچه دولت پیشنهاد می داد را مطالبه و پیگیری می نمودند.

بسیاری از ناسیونالیست های ترک، از شیوه ای که دولتشان با معاهده ی سور نابود می شد در هراس بودند، آنجا که بسیاری از ناسیونالیست های کرد، دولت احتمالی خود را تصور می کردند. در همین زمان، دولت امروز ترکیه، سیاست های چند فرهنگی عثمانی را بازتولید نموده و در حالی که عبدالله اوجالان رهبر جدایی طلبان کرد، با مطالعه ی آثار جامعه شناختی بندیکت اندرسون ردر زندان به این نتیجه رسیده است که تمام ملت ها برساخته های اجتماعی اند، حزب عدالت و توسعه و حزب دموکراتیک خلق ها، به رقابت های شدید برای اقناع و کسب آرای مردم مناطق کرد نشین مشغول اند.

نیازی به بیان نیست که خشونت های اخیر مشاهده شده در چند هفته ی اخیر در ترکیه، المان های پسا ملی گرایی را زیر سوال برده است. با اعلام حزب عدالت و توسعه مبنی بر بازداشت رهبران و فعالان سیاسی کرد، تیراندازی افسران پلیس و… ناسیونالیست هادر هردو طرف شهره خواهند گشت. در طول 95 سال ترکیه از منافع سیاسی و اقتصادی چیرگی بر معاهده ی سور بهره برد. اما ساختن بر این موفقیت امروزه نیازمند ارائه ی سیستم و مدل سیاسی انعطاف پذیرتری است که درگیری ها را به آن سوی مرزها منتقل کرده و هویت ملی را رقت بخشد.

 

منبع: فارین پالیسی

Forget Sykes-Picot. It’s the Treaty of Sèvres That Explains the Modern Middle East

nick danforth

ترجمه: تحریریه آذریها؛ مجتبی خاتونی