جدی وجود دارد، انجام این حمله توسط پکک نیز جای تردید دارد. درحالیکه پکک مسئولیت عملیات علیه اتوبوس ایرانی را برعهده نگرفته است، رسانههای ترک انجام آن را به حزب کارگران کردستان نسبت دادهاند. بهنظر میرسد بازی خطرناک، پیچیده و چندسویهای در منطقه در حال شکلگیری است. ظاهر امر این است که اردوغان به بهانه شکست انتخاباتی، که کردها بر او تحمیل کردهاند، درصدد انتقام از کردهاست. او سعی دارد بسترساز انتخاباتی زودرس در ترکیه بدون حضور کردها در قالبی حزبی باشد. اردوغان با بهخطرانداختن روند صلح و مذاکره با کردها، نهتنها ترکیه بلکه منطقه را نیز وارد ریسکی بزرگ کرده است.
آتشی که همسایه را فرا گیرد، میتواند دامنگیر و همگانی شود. سوریه تبلور قابلیت گسترش بحران بوده است. اگر دلخوشی به تغییر سهماهه معادلات سوریه بهنفع آنکارا نبود، امروز خطر اقلیمی دیگر در سوریه به بزرگترین نگرانی ترکها تبدیل نشده بود. گسترش ناامنی و بحران به ترکیه، میتواند این کشور را به جنگ داخلی کشیده و آن را با خطر تجزیه مواجه کند. اگر تکمیلشدن آخرین حلقههای ناامنی متأثر از سیاستهای آنکارا، زمینهساز ظهور دولت کردی شود، نباید تعجب کرد.
بلند آرینج، معاون نخستوزیر ترکیه وقتی سیاستهای ضدسوری این کشور، نتایج دلخواه و موردانتظار ترکیه را برآورده نکرد، از غرب گلایه و اعلام کرد که غربیها ترکیه را تنها گذاشتند. شاید این اعترافی تلویحی بود که نشان میداد آنکارا در سیاست ضدسوری خود فریب وعدههایی را خورده که سراب بودهاند. امروز نیز حملات ترکیه علیه پکک، اگرچه موردتأیید آمریکا و بهطور کلی غرب نیست، اما غرب آن را حق مشروع ترکیه اعلام کرده است. این تحول میتواند نشان از شروع بازیای دیگر یا ورود به مرحله دیگری از بازی بزرگ باشد. چراغ سبزی که اردوغان به امید پیروزی در انتخابات احتمالی زودرس در حمله به کردها از آمریکا دریافت کرده است، آیا به ماندگاری او و دورشدن ترکیه از بحران منجر خواهد شد یا زمینهچینیای است که آمریکا برای برداشتن گامهای جدیدتر، برای ظهور دولت کردی هدف قرار داده است.
از منظر روسها، خصوصا پس از جنگ جهانی دوم، ترکیه اسب تروای غرب در منطقه بود. از سوی دیگر پیوستن ترکیه به ناتو نیز هیچگاه چتر امنیتی قابلاعتمادی برای ترکها از جانب غرب ایجاد نکرد. روابط ترکیه و غرب در دوره جمهوریت، همواره مبتنی بر بیم و امید بوده است. این نگاه تاحدودی حاصل ذهنیت تجزیه عثمانی توسط غرب بود، اما همه دلایل این بدبینی، این موضوع نیست. اعمال تحریمهای تسلیحاتی دهه ٧٠ میلادی بهخاطر حمله ترکیه به قبرس توسط آمریکا و ایفای نقش دوگانه نیروهای چکش تعادل در شمال عراق در کمک به پکک، همه دلایل کافی برای ترکها در تداوم بدبینی نسبت به آمریکا و مجموعه غرب بوده است. اما با همه این تجربهها، باز پایگاههای اینجرلیک، باتمان و مالاتیا در اختیار آمریکا و متحدان آن قرار میگیرد تا در ازای حمله به پکک و هدف مستور، آن پیروزی اردوغان در انتخابات، اردوغان به هدف خود برسد. شرایط منطقه و نقش بازیگران آن بسیار پیچیده شده است. اعتماد ترکیه به آمریکا و تداوم بازی چندگانه آمریکا در منطقه میتواند ترکیه را به طرف جنگ داخلی پیش ببرد و سبب شود نهتنها دستاوردهای اردوغان، بلکه دستاوردهای آتاتورک نیز بر باد رود.
در گذشته فارغ از ضعفهای ساختاری دولت عثمانی، بلندپروازیهای ترکهای جوان از عوامل مهم تجزیه امپراتوری و در نتیجه شکلگیری خاورمیانه فعلی بوده است. امروز بلندپروازیهای اردوغان میتواند تکرار سناریو ترکهای جوان، در قالب جدید تجزیهای باشد که مجدداً ترکها در آن نقشی محوری داشته باشند. اعتقاد داشته و دارم اگر قرار باشد خاورمیانه جدیدی شکل بگیرد، ترکیه (که بهنظر میرسد تحولات در این مسیر است) برخلاف آرزوی ترکها؛ نه رهبر تغییرات، بلکه خود، محور و موضوع تغییر خواهند بود. شروع ناآرامیها در ترکیه و غالبشدن فضای دهه ٩٠ در این کشور، میتواند نقطه عطفی در آغاز این دوره باشد.حمله به اتوبوس ایرانی هم میتواند کار گروه خودسر و خارج از فرمان پکک یا عوامل نفوذی در آن باشد و هم میتواند کار دولت پنهانی باشد که تجربه سالها قتلهای فاعل مجهول دارد. ترور چپگرایان روشنفکری چون «اغور مونجو» توسط عناصر دولت پنهان در ترکیه و انتساب آن به ایران در گذشته، جای تأمل و تعمق بسیار دارد. با توجه به تحولات و معادلات حاکم در منطقه، باید دقت داشت در هر اقدام، حتی در عمل تروریستی، منطقی مطرح است که در حملات اخیر منتسب به پکک این حلقه مفقود بوده است.
بهنظر میرسد اردوغان در تنظیم رفتار خود با غرب، بهخاطر ملاحظات قدرت از بیم به امید گام برداشته و این تحولی است که میتواند هم ترکیه را به مسلخ ببرد و هم منطقه را ناامن کند. در منطقه بازی بزرگی مدیریت میشود که فراتر از ظرفیت ترکیه است. اگرچه مبارزه ترکیه با داعش غیرقابل اعتماد است اما در نگاه کلی، غفلت آنکارا فعلاً این کشور را در دو جبهه درگیر کرده که هر دو بخشی از بازی بزرگ بازیگران اصلی است که ترکیه با هزینه خود در خدمت منافع آنان قرار گرفته است. اردوغان خوب تاریخ خوانده و بخشی از ضعفها و تواناییهای او ناشی از این امر است، اما بهنظر میرسد اگر خواندن سبب درک و عبرت نشود، میتواند خود عامل کمک به فاجعه شود.