از کردها اگرچه تداعی کننده فضای حاکم بر ترکیه در دهه 90 است، اما نتایج نهایی آن باز به سود کردها رقم خواهد خورد. پذیرش نتایج انتخابات 7 ژوئن برای اردوغان اگر غیرممکن نباشد، بسیار سخت است. کردها نه تنها از حد نصاب 10 درصدی تعیین شده عبور کردند بلکه با کسب 13 درصد کل آرای ترکیه به یک بازیگر اصلی در صحنه سیاسی ترکیه تبدیل شدند. کردها با پیروزی در انتخابات رؤیای اردوغان را بر باد داده و به تعبیر خود مانع از استقرار یک نظام اقتدارگرا در ترکیه شدند. از منظر اردوغان، کردها نمی بایست از دایره مانوری که وی و سیستم برای آنان تعریف کرده پا فراتر می گذاشتند. عملیات علیه کردها خود دلیلی بر عدم تمایل بر تشکیل دولت ائتلافی از سوی اردوغان و رفتن ترکیه به سوی انتخابات زودرس در فضای امنیتی است.
امروز که اردوغان انتخابات 7 ژوئن را به کردها باخته است، وی سعی دارد در فرصت اندکی که تا انتخابات زودس باقی مانده با فشار به کردها، این شکست را جبران کند. در واقع در پشت پرده حمله به پ ک ک و اقامه دعوا علیه صلاح الدین دمیرتاش رهبر حزب کردی دموکراتیک خلق ها، شکست کردها و کاهش آرای آنان هدفگذاری شده است. انتقام از کردها در حالی صورت می گیرد که داعش مسئولیت عملیات انتحاری سوروچ را بر عهده نگرفته و سخنگوی پ ک ک نیز انتساب کشته شدن دو پلیس به خود را در انتقام از عملیات انتحاری، رد کرده است. سیستم امنیتی و نظامی در ترکیه در دهه 90 بارها با عملیات برنامه ریزی شده دست به کشتار و ترور زده و آن را به پ ک ک منتسب می کرد و تکرار این سناریو را امروز نباید دور از ذهن داشت. این به معنای تبرئه پ ک ک از عملیات های خشن نیست، اما در هر اقدام ترویستی باید به دنبال یک منطق بود که شرایط نشان می دهد مجموعه ساز و کارهای مرتبط با کردها در شرایط حاضر، به دنبال درگیری نبوده و آن را به نفع خود نمی دانند.
اظهارات پیش از انتخابات اردوغان مبنی بر اینکه در ترکیه مشکل کرد وجود ندارد، اگرچه با هدف جذب آرای ملی گرایان ترک بود، اما از نگاهی این اظهارات از علایم اولیه دور شدن وی از حل مسالمت آمیز معضل کردی بود. اردوغان که نتوانسته است در فضای صلح به هدف خود دست یابد، با مدیریت بحرانی که در آن خون کرد و ترک بر زمین می ریزد، سعی دارد حلقه سست شده قدرت خود را دوباره مستحکم بنماید.
اردوغان در خصوص روند صلح و مذاکره با پ ک ک اظهار داشته دیگر چیزی به نام روند صلح باقی نمانده و روند جدید و قاطع مبارزه با تروریسم در داخل و خارج آغاز شده است. تغییر ادبیات اردوغان از یک سو به علت غرور خاص او و از سوی دیگر به علت شکست انتخاباتی است. این اظهارات خارج از منطق، معطوف به اهداف گذرا بوده و نباید این اظهارات را باور کرد. دیر یا زود این روزها به پایان رسیده و اردوغان دوباره دم از ضرورت صلح خواهد زد. هدف اردوغان آن است که رویکرد حل معضل کردی در چارچوپ چیدمانی که او تعریف و فراهم کرده به پیش رود. اگرچه اردوغان در معضل کردی به دنبال نتایجی است که آرزوهای او را بر آورده نماید، اما پویایی و مولفه های غیرقابل پیش بینی در صحنه سیاسی و اجتماعی تاثیرگذار بر معضل پیچیده کردها، نمی تواند تضمینی برای هدف اردوغان ایجاد کند. اردوغان با آن که توانست سوریه را به ویرانه ای تبدیل و به اسرائیل خدمت نماید، اما نتوانست کار اسد را سه ماهه تمام کند. در شرایط حاضر ظهور کانتون های کردی در نتیجه سیاست های آنکارا در سوریه به بزرگترین تهدید و کابوس ترکیه تبدیل شده است. امروز ترس از ظهور اقلیمی دیگر توسط شاخه سوری پ ک ک، عامل بر باد دادن دستاورد صلحی است که اردوغان خود مبتکر آن در آشتی با کردها بوده است.
اردوغان ظاهراً در حالی همزمان در دو جبهه جنگ با داعش و پ ک ک وارد شده است که خود عامل هر دو بحران بوده و از این منظر در حال نوعی خودزنی است. ظهور و قدرت داعش در بخش مهمی حاصل سیاست های ترکیه بوده و پ ک ک و حامیان آن نیز فرزندان کرد ترکیه ای هستند که اردوغان در سال های اخیر نوید آشتی با آنان را داده است. موفقیت اقتصادی و آشتی ملی با رویکرد حل صلح آمیز موضوع کردی دو دستاورد عمده سال های قدرت اردوغان بوده است که روش اقتدارگرایانه اردوغان امروز هر دو را با خطر جدی مواجه کرده است. عواقب سقوط ارزش لیر و به کارگیری سیاست امنیتی علیه کردها برای ترکیه با توجه به تحولات منطقه می تواند بسیار تلخ تر از گذشته برای این کشور باشد. سیاست اردوغان در خصوص حل معضل کردی اگرچه اقدامی راهبردی بود، اما او می خواهد هر معضلی را با شیوه و روش خود حل نماید. با توجه به آن که هر موضوع و تحول سیاسی و اجتماعی ابعاد چند سویه دارد، تحقق این امر غیرممکن می گردد. اردوغان بیش از همه می داند که بمباران قندیل پایان پ ک ک نخواهد بود، اما او تلاش دارد با این بمباران دمیرتاش و حزبش را به واکنش وا داشته و به همراهی با پ ک ک بکشاند. از نظر اردوغان این اقدام به هدف او در انتخابات و احتمالاً تغییر سیستم از پارلمانی به ریاست جمهوری کمک خواهد کرد.
درخواست لغو مصونیت دمیرتاش و برخی دیگر از رهبران و اعضای حزب دموکراتیک خلق ها به این هدف و در چارچوب بازگشت به سیاست های سنتی است که بیشتر از حزبی چون حزب حرکت ملی گرا قابل انتظار بود. واقعیت آن است که پذیرش شکست برای مردی که بیش از یک دهه به تکرار حلقه های پیروزی عادت کرده است بسیار سخت است. اردوغان برای دستیابی به قدرت، به اربکان پشت و گل را حذف کرد، اینک نیز برای تداوم حضور قدرتمند خود در صحنه معادلات ترکیه، پیمان شکنی نموده، کردها را نیز قربانی می نماید. اردوغان با ترک چانکایا و جای گرفتن در کاخی که تداعی کننده کاخ های سلاطین عثمانی است، نوید ترکیه جدیدی را داده که باید در راس آن باشد. پیروزی دمیرتاش و به تعبیر صحیح تر کردها در انتخابات سایه ای جدی بر این هدف وی انداخته است. به کارگیری ادبیات تحقیرآمیز علیه دمیرتاش و نشان دادن راه قندیل به وی از جانب اردوغان، حاکی از خشم و کینه رئیس جمهور ترکیه از رهبر حزب دموکراتیک خلق هاست که توانست با هوشیاری و درایت خود سد راه اهداف اردوغان در انتخابات گردد. دمیرتاش مردی از جنس دوم (جنس اول ترک ها) است که توانسته با هوشیاری که دارد از پوسته هویت قومی خارج شده و با مخاطب قرار دادن تمام ترکیه قدرت اردوغان را به چالش کشیده و بعد از اوجالان به دومین عنصر تاثیرگذار کرد در صحنه سیاسی ترکیه تبدیل گردد.
پیروزی دمیرتاش برای اردوغان پذیرفتنی نیست لذا راه کوهستان و یا زندان را به وی نشان می دهد تا شاید با به هیجان آوردن دمیرتاش و واکنش غیرمنطقی انتخابات زودهنگام را به نفع خویش به پایان برد. اگر دمیرتاش از این تله به سلامت عبور کند، اردوغان نه تنها به هدفش نرسیده بلکه با توجه به شرایط پیچیده ای که بر منطقه حاکم است، می تواند ترکیه را با بحران جدی تری مواجه کند. سیاست روی زمین سوخته، برای کمتر سیاستمداری پیروزی و نام نیک به یادگار گذاشته است و اردوغان در سال های اخیر بخشی از بازی در زمین سوخته را در سوریه به نمایش گذاشته و امروز نیز در ارتباط با کردها وارد این بازی شده است. برای اردوغان هنوز دیر نشده است. دور شدن از خصاص سلطانی و بازگشت به معیارهای دمکراسی، می تواند احیا کننده اردوغانی باشد که خود زمانی قربانی نظامی اقتدارگرا بود.