یک طرز سیاست نوین!معجره کردها در انتخابات؛ زودتر گذر یا تاثیرگذار

۷ تیر, ۱۳۹۴
یک طرز سیاست نوین!معجره کردها در انتخابات؛ زودتر گذر یا تاثیرگذار

 صدا | در انتخابات پارلمانی 2015 ترکیه دو گروه پیروز میدان بودند. کردها و ملی گرایان ترک. هر دو حزب توانستند برای نخستین بار آرایی کسب کنند که در گذشته تجربه نکرده بودند. بخش عمده ای از این صعود مدیون عملکرد بد عدالت و توسعه در سیاست خارجی و سیاست قومی است. بحران سوریه به ویژه کوبانی به زمین ترکیه سرایت کرد و گروههای مانند علویان و کردها را علیه حکومت اردوغان برانگیخت و به سمت حزب دموکراتیک خلقها کشانید. این انگیزش چنان بود که به بهای میلیون ها رای تمام شد. در حالی که اردوغان برای تغییر دادن نوع نظام به ریاستی 400 کرسی در پارلمان لازم داشت، عدالت و توسعه حتی نتوانست به 276 کرسی لازم برای تشکیل کابینه برسد.
حزب دموکراتیک خلق ها (ح.د.پ) بی شک یکی از شگفتی های انتخابات پارلمانی 2015 در ترکیه بود. افکارسنجی های صورت گرفته در اسفند 1393 نشان می داد که دو گروه اقبال زیادی در انتخابات آتی خواهند داشت: ملی گرایان ترک و قومیت گرایان کُرد. آنچه اردوغان را بیش از همه نگران می کرد،کاهش آرای عدالت و توسعه و سرریز آن در سبد رای حزب حرکت ملی گرا بود. از همین رو با متوقف کردن مذاکرات صلح با پ.ک.ک بر ملی گرایی تاکید رفت تا ریزش آرای خود را متوقف کند(ن.ک:شماره 34 صدا).نوش دارویی که بسیار دیر رسید.

 

•    محرومیت نسبی کردها
پیش از برررسی اعجازی که برخی برای ح.د.پ قائل اند، باید به شناخت و بررسی دقیق شکافی پرداخت این حزب فلسفه وجود خود را بر آن قرار داده است. بی شک موفقیت ح.د.پ معلول تاکید برای محرومیت کردها در ترکیه و سوار شدن بر این شکاف اجتماعی است.
در این بررسی از الگوی «محرومیت نسبی» Relative Deprivation برای فهم شکاف ترک-کرد استفاده خواهیم کرد. محرومیت نسبی توصیف کننده احساس منفی است که گروهها یا افراد به هنگام مقایسه وضعیت خود با وضعیت استاندارد و یا وضعیت دیگران تجربه می کنند. این نظریه در بنیادی ترین شکل خود تاکید دارد که محرک پرخاشگری مشاهده موقعیت های نابرابر بر سر راه دستیابی به اهداف مورد نظر و یا آن گونه که جیمز دیوید می گوید شکاف میان انتظارات و نیازمندی است. مشاهده بی عدالتی زمینه بسیج گروهی(احتمالا قومی) را فراهم می آورد. اما سرخوردگی طولانی ناشی از چنین ستمی به خشم بدل می شود و در صورتی که فرصتی دست دهد ممکن است به پرخشاگری  قومی مبدل شود. بر اساس این نظریه هر چه محرومیت عمیق تر باشد، خشونت محتمل تر و شدیدتر خواهد بود. این احساسات به طرق مختلفی چون خشم، تنفر و یا نارضایتی ظهور می یابد.
کردهای ترکیه در بسیاری از ابعاد از نظر شغلی،تامین اجتماعی، خشونت جنسی، خشونت دولتی، هویت گروهی و… در مقام فرودست قرار گرفته اند. مهم ترین عامل شکاف کرد- ترک در ترکیه فراتر رفتن تبعیض از امور ذهنی مانند هویت و حضور در بطن زندگی فردی و اجتماعی بود. اما ظرفیت های اجتماعی کردها هم اجازه زیادی برای توسعه نمی داد. زندگی عشیره ای بزرگ ترین مانع توسعه بوده و است. برای مثال بر اساس یک تحقیق میدانی در سال 2011 آمار اشتغال زنان در تمام استان های کردنشین چیزی نزدیک به صفر الی پنج درصد و بر اساس همین پژوهش سطح درآمد و کیفیت زندگی خانوارهای کُرد تقریبا نصف خانوارهای تُرک اعلام شده بود. از نقطه نظر اجتماعی ترکیب قومی خانوارها نیز به پیچیدگی مسئله دامن می زند. بر اساس تحقیقات موسسه پژوهشی«کوندا» 3 میلیون و 200 هزار خانواده در ترکیه ترکیبی از اختلاط کردها و ترک ها هستند. نزدیک به 4.4% درصد خانواده های ترک از کُردها تشکیل می شود. این رقم در میان خانواده های کُرد 2.3% است. بر اساس بسیاری دیگر از پژوهش های دانشگاهی می توان نشان داد نابرابری های متعددی میان اکثریت ترک و اقلیت کرد وجود دارد، چیزی که به احساس محرومیت نسبی دامن می زند. بررسی های زیر وضعیت جامعه کردی را در قیاس با کردها را در سال 2011 که اوج شکوفایی اقتصادی ترکیه بود، نشان می دهد.

عنصر محرومیت در بیشتر نظریه ها و الگوهای تبیین کننده ستیزه قومی نقشی مهمی ایفاء کرده است. دوره ماندن کردها از منابع قدرت، اقتصاد و احساس عدم مشارکت ریشه بخش بزرگی از مسئله است.
 با توجه به این داده ها طبیعی بود که کردها در اولین گام به استقبال حزب عدالت و توسعه بروند که احترام بیشتری برای حقوق و آزادی های اولیه قائل بود و بخش مهمی از جریان های پراگماتیست لیبرال دهه 2000 از آن حمایت می کردند.
اما یک فاکتور دیگر در این بین وجود داشت، بر اساس منطقِ عمومیِ ستیزه های قومی، اغلب خشونت ها و شورش ها زمانی رخ می دهد که اوضاع ظاهرا رو به بهبود است. آغاز بهبود مناسبات پس از یک دوره محرومیت، انتظارات سرکوب شده را به غلیان می آورد و انتظارات بیش از واقعیت رشد می کند. شوروش عمومی در دهها شهر کردنشین ترکیه که سال های گذشته از جمله در پی بحران کوبانی رخداد، از مصادیق بارز این نظریه است. این شورشها در اوج مذاکرات صلح دولت با پ.ک.ک بود به باعث سلب اعتماد عمومی کردها از اردوغان شد.

 

•    مسئولیت دموکراتیک
بسیاری مایل اند پیشرفت چشم گیر دمیرتاش و دوستانش در ح.د.پ را به عنوان پیشرفت دموکراسی یا حتی ظهور لیبرالیسم بدانند. ولی نامه های عبدالله اوجالان که سالانه در دیاربکر از سوی چهره های شناخته شده این حزب قرائت می شود، نمایانگر فاصله اوجالان و سوسیال دموکرات های ح.د.پ با ارزش های لیبرال و اصل مدرنینه است.
این حمایت اوجالان و پ.ک.ک از حزب دموکراتیک خلقها بود که باعث اقبال بزرگ جامعه کردی به این حزب شد، نه چیز دیگر. بخش اعظم این جامعه، تحقق مطالبات قومی شان را در پیروزی ح.د.پ می دیدند و اسلحه پ.ک.ک را نیز ضمانت پیشرفت بخش بزرگی از پروژه های آن تلقی می کردند.اگر  این حزب پشتیبانی پ.ک.ک و شخص اوجالان را نمی داشت، شانس زیای برای صعود نداشت. همچنان که احزاب و چهره های کرد چپ گرا بیرون پ.ک.ک معمولا بخت زیادی در سیاست ندارند. حمایت عمومی در استان های کردنشین ترکیه از احزاب اقماری پ.ک.ک را باید در توسعه نیافتگی جامعه و محرومیت این مناطق نسبت به غرب و مرکز ترکیه دانست. این احساس محرومیت جامعه کردی را به سمت رادیکال ترین و خشن ترین سازمان ها و گفتارهای سیاسی سوق می دهد.
نباید فراموش کرد که رشد و توسعه حزب دموکراتیک خلق ها در خلاء صورت نگرفته است. چهره های این حزب که تا امروز سه بار نام خود را تغییر داده است از 2006 در مجلس ترکیه حضور دارند. نام اولیه این حزب «جامعه دموکراتیک» بود که به رهبری احمد تُرک در 2005 تاسیس شد و توانست برخی از اعضای خود را به صورت مستقل در انتخابات 2006 به پارلمان بفرستد. حزب جامعه دموکرتیک خود را نماینده گفتار «سوسیال دموکراسی چپ» می دانست و «رز سرخ» که نماد جهانی سوسیال دموکراسی است را به عنوان سمبل حزبی انتخاب کرده بود. اما با رای دادگاه قانون اساسی این حزب در 2010 تعطیل و فعالیت های سیاسی آن در قالب حزب صلح و دموکراسی تداوم پیدا کرد. این تشکل حول مطالبات قومی کردها شکل گرفت اما در 2014 به حزب «دموکراتیک خلق ها» تغییر نام و مسیر داد. این تغییر استراتژی بر اساس برنامه ای بود که اوجالان از زندان ایمرالی برای حزب نوشته بود و از سوی آنها به منزله دستور تلقی شد. حزب جدید علاوه بر مطالبات گسترده قومی از جمله خودگردانی های محلی بر برخی دیگر از مطالبات سراسری تاکید دارد که همگی در قالب سوسیال دموکراسی چپ گرا قابل ارزیابی است. به این ترتیب بسیاری از چپ ها و سوسیال دموکرات های ترکیه گردهم آورد.
آنچه اوجالان از تشکیلات جدید می خواست برخی تغییرات در گفتار سیاسی و همینطور آمادگی برای حضور «حزبی» در انتخابات و عبور از سدّ ده درصد بود. در این میان هر دو حزب حرکت ملی گرا و دموکراتیک خلق ها به بخشی از آرای آک پارتی نیاز داشتند و البته شرایط نیز اجاز این بلند پروازی را می داد.  اردوغان دیگر در اوج نبود،پارک گزی هشداری بود که جدی گرفته نشد و متعاقب آن بسیاری از گرایش ها تحقیر و به حاشیه رانده شد.
 با آغاز روند مذاکرات صلح که با مشارکت شخص اوجالان و نادیده گرفتن برخی اقدامات ضد «حاکمیتی» پ.ک.ک همراه بود، بخش بزرگی از شهروندان را به ویژه در شرق آناتولی نگران ساخت. ترکهای شرق آناتولی از پیشرفت های پ.ک.ک ناخرسند بودند و ترکهای غرب نیز این اقدامات را به زیان ترکیه می دیدند. اقدامات پ.ک.ک نظیر دایر کردن ایست- بازرسی در دیاربکر،حکاری و…، احداث قبرستان شهدای پ.ک.ک(!)، استفاده از پوسترهای اوجالان و پرچم های پ.ک.ک در میتینگ های حزبی ح.د.پ و بسیاری دیگر که با چشم پوشی دولت همراه شد،به مرور بخشی از آرای آک پارتی را به سمت ملی گرا هدایت کرد.
 از سوی دیگر اردوغان رای کردها را نیز فدای داعش کرد و با موضع گیری علیه کوبانی و متوقف نکردن کمک به داعش زمینه ریزش آرای خود بین کردها را فراهم آورد. جدل مقایسه ای زیر نشان می دهد که تضادهای قومی چگونه باعث ریزش آرای آک پارتی و سریز آن در احزاب قومی و ملی شده است:

 

•    آرای مصلحتی
بخش بزرگی از تحلیل گران و حتی خود صلاح الدین دمیرتاش معتقدند که سهمی از آرای این حزب آرای مصلحتی و تاکتیکی بود که به دلایلی از جمله شکستن اقتدار عدالت و توسعه به این حزب داده شده است. این دسته از آراء امانتی بوده و تضمینی برای باقی ماندن آن در سبد ح.د.پ نیست. در این بین حتی فتح الله گولن نیز از طرفداران خود خواست تا برای پایین کشیدن آکپارتی به ح.دپ رای بدهند. این در حالی است که جماعت گولن پیش از جدایی از آک پارتی طرفدار شدت عمل در برابر پ.ک.ک و احزابی اقماری آن بود. تخمین زده می شود که جماعت گولن حداقل 2الی3 درصد ضریب نفوذ در انتخابات را دارا باشد. اما آنچه ریزش این دسته از آرای مصلحتی را (که میزان آن بین 5 الی 6 درصد تخمین زده می شود) سبب می شود، بحران زایی ناشی از ناحیه گرایی و تاکید بر قومیت گرایی کردی است. با وجود اینکه این حزب در انتخابات اخیر به میزان کمتری به مسئله کردی اشاره و سعی کرد خود را حزب تمام ترکیه قلمداد نماید، نمی توان ماهیت قومی آن را نادیده گرفت. این حزب در 16 استان کردنشین رای نخست را آورد و توانست در استان هایی که تعداد قابل توجهی از کردها در آن زندگی می کنند مانند استانبول، ازمیر، آدانا و مرسین رای کسب کنند.اما در صفحات شمالی و مرکزی ترکیه جایی برای این حزب نیست.

 

•    رعایت قواعد بازی دموکراتیک
تمام تحلیلگران سیاست در ترکیه امیدوارند که حزب دموکراتیک خلق ها در سالهای آینده رفتار مسئولانه ای داشته باشد و همچنان از اتخاذ رویکردهای رادیکال قومی پرهیز کند. اما استفاده از پرچم های کردستان که بیشتر در اقلیم شمال عراق کاربرد دارد در کنار پوسترهای بزرگ عبدالله اوجالان، علامت رفتار مسئولانه نیست. به نظر می رسد برنامه این حزب اقناع بخشی از جامعه روشنفکری ترکیه برای کسب خودگردانی و اعطای امتیازهای بیشتر است. دو سال پیش بود که حکومت اردوغان اجازه آموزش اختیاری زبان کردی را در مدارس ترکیه صادر کرد. اما مطالبات قومی ح.د.پ از آن تاریخ تا به امروز تداوم پیدا کرده است.

•    محافظه کاران کُرد:
جامعه کردی به لحاظ اجتماعی بافتاری عشیره ای و سنتی دارد. نوع نگاه و جهان بینی ح.د.پ با این بافت چندان هماهنگ نیست. میزان اشتغال زنان در مناطق کردنشین زیر 5 درصد است،اما این حزب توانسته است  30نماینده زن به پارلمان بفرستد و از مشارکت سیاسی و اجتماعی آنها استقبال می کند. از سوی دیگر تاکیدات این حزب بر مسائلی چون همجنس بازی، لائیسم و… چیزی نیست که در میان کردهای شرق و جنوبشرق ترکیه با استقبال همراه شود. از این رو بود که آک پارتی پیش از 2015 حزب محبوب کردهای محافظه کار بود. اما رویکردهای جدید آک پارتی هم در زمینه کردها و هم تاکید بر نظام ریاستی که نوعا به تمامیت خواهی سلطانی تعبیر گردید، باعث حذف این حزب از نقشه انتخابات شرق و جنوبشرق شد. آرای اک پارتی در شرق آناتولی از 51درصد 2011 به 26% در انتخابات اخیر تنزل پیدا کرد ولی ح.د.پ توانست آرای خود را از 36% به 40% افزایش دهد. در جنوبشرق نیز آک پارتی از 51درصد به 36% و حزب کردی از 28% به 43% رسید. حفظ این موقعیت برای ح.د.پ حایز ا همیت است. به نظر می رسد.
در گذشته تعداد قابل توجهی از کردهای محافظه کار به حزب عدالت و توسعه رای می دادند که این بار این آراء همگی به سبد ح.د.پ سرریز شد اما زمان نشان می دهد که این انتخاب تا چه اندازه پایدار است. زیرا نماینده های کُرد و کُردگرای عدالت و توسعه در شرق و جنوبشرق در کمین آرای ح.د.پ نشسته اند.

 

•    حزب جدید ترک های سفید
اصطلاح «ترکهای سفید» به بخش شهرنشین، غرب گرا و طبقه متوسط ترکیه اطلاق می شود که ارزش های لیبرال را مد نظر دارند و خود را وارث آتاترک می دانند. این ترم نخستین بار در رمان «تگزاس- مالاتیا» در آغاز دهه 1990 خلق شد. ترک های سفید کسانی بودند که تورگوت اوزال را به عنوان رئیس جمهوری کُردتبار رد می کردند. اما این بار صلاح الدین دمیرتاش، در میان ترکهای سفید مقبول بود زیرا آنها قصد داشتند از تسلط اردوغان که در این ادبیات نماد «ترکهای سیاه» است، خلاص شوند. هر چند زندگی خصوص دمیرتاش که در اصل کُردی نمی داند و همسرش بدون حجاب در انظار ظاهر می شود، احتمالا در این مقبولیت سهم داشت. اما برخی از روشنفکران ترکیه امیدوارند این روند آغاز برای تبدیل این طبقه تاثیر گذار از کمالیسم به بورژوازی لیبرال باشد.

•    همه علیه یکی:
هر اندازه ده سال نخست اقتدار عدالت و توسعه برای ترکیه رویایی بود، تحمل دو سال آخر آن برای بسیاری از ترکها سخت شد بود. این روند از پارک گزی آغاز شد. اعتراضی که اردوغان صدای آن را نشنید و با سیاست منطقه ای که متکی بر داعش بود، گره خورد. کردها، شیعیان، ترک های سفید، مرتجعین گولن، محافظه کاران ملی و… همه در این انتخابات دست به دست دادند. اتفاقی که شاید یکبار دیگر تکرار نشود. چنین اتحادی پیش از این در پارک گزی نیز مشاهده شده بود. در اعتراض های گزی گروههای متناقض علیه اردوغان در کنار هم قرار گرفتند و از این لحاظ می توان آن را طرزی جدید در سیاست ترکیه دانست.
 از سوی دیگر خلاء اقتدار نیز برای ترکیه بسیار دشوار است. فعلا اردوغان تا پایان دهه فعلی در کاخ ریاست جمهوری خواهد بود اما به احتمال زیاد مجبور است قوه مجریه را با شرکای جدیدی تقسیم کند که پیشینه دوستی با هیچ یک از آنها ندارد.

منبع: هفته نامه صدا، خرداد 1394، شماره39، صص: 36-37