حساب، به هم ریخته و نامتوازن آنکارا را به غیر از دیپلماسی، شهروندان هم میپردازند.
تخلیهی سفارت در سوریه با عملیاتی مرموز انجام شده بود: غیر ضروری بود. اولین گام یک انحراف فاجعه بار بود.
در حالی که مداخله در لیبی ادامه داشت، ترکها را تخلیه کردند، این را هم میگوییم که مجبور بودند. اما بعد از انقلابی که آنکارا آن را حمایت کرده بود ترکها به طور کامل افراد نامطلوب اعلام شدند: نتیجهی بیبصیرتی و سیاستی اشتباه بود.
مصر درب خروجی را نشان داد: نقطهای بود که با سلسلهای از اشتباهات به آن رسیده بودیم.
در تونسی که تا دیروز بعضیها! افتخار میکردند که ” ترکیه را به عنوان الگو” گرفتهاند، ترکیه را متهم به حمایت از تروریسم نمودند؛ در آنجا هم درب خروج باز شد.
فرار از یمن همین تازگیها اتفاق افتاد. بعد از قول حمایت لجستیکی از حملات سعودیها به یمن، دروازههای این کشور ممکن است برای مدت طولانی به روی ترکها بسته بماند. برای وضعیتی متفاوت از این باید منتظر پیروزی ملک سلمان باشند. و آن پیروزی شاید هیچگاه پیش نیاید. عملیات سعودیها که ویرانی و مرگ را به بار آورده نه تنها که حوثیها را عقب نرانده است بلکه باعث گسترش مناطق تحت سلطهی آنها شده است. ببینید ریاض یاسین وزیر امور خارجه یمن، از طرفداران سعودیها که با حسرت و آرزو میگفت” حوثیها را بمباران کنید” میگوید که ” عملیات طوفان قاطعیت” نه حوثیها را بلکه فقط فرودگاهها و بندرهای کشور و ساختمانهای دولتی را تخریب نموده است. البته یاسین هنوز هم درس نگرفته است؛ که حالا برای عملیات زمینی دعوت نامه میفرستد، مثل اینکه چیزی متفاوتتر از عملیات هوایی به ارمغان خواهد آورد.
و در آخر اینکه یک روز قبل از دیدار امروز رئیس جمهور رجب طیب اردوغان از تهران سرو صدای نمایندگان مجلس ایران برای نیامدنش بلند شده بود. 64 نماینده ایران، به رئیس جمهور حسن روحانی نامه نگاشتهاند که اردوغان به ملت ایران توهین نموده است و باید عذرخواهی نماید. با وجود اینکه در گذشته یکی دو بحران دیپلماتیک را با ایران پشت سر گذاشتهایم تاکنون وضعیتی که به صورت مستقیم دیدار رهبران کشورها را به چالش بکشد تجربه نشده است. هنوز هم اجماع تفکر سازمانی دو کشور برای روابط حسن همجواری و استحکام روابط تجاری دیدار یکروزه را بدون مسئلهای میگذراند. اما در حال حاضر حکومت کشور از قابل پیش بینی بودن فاصله گرفته است. به همین خاطر گزارشهای پیش بینی سیاسی ممکن است بی ارزش شوند.
تنشها به سود ایران شد
تصادم گفتاری که اردوغان به ایران گفت ” باید از یمن، سوریه و عراق خارج شود” به اندازه قابل توجهی نتیجه مداخله آمریکا است که فکر میکند ترکیه میتواند بازی ساز باشد. در طی 12 سال اخیر به آن چیزی که ترکیه با پیشتازی در میدانی که با مداخلهی خارجی باز شده بود نرسید، ایران با صبر در قلعهی (جای) خودش به آن دست یافته است. آنکارا همیشه بازی را اشتباه طراحی کرده است. خواست تا جلوی تهران را بگیرد اما فراموش کرد که در مناطقی که نفوذ مشترک دارند، نه مناقشه با ایران، بلکه همراهی منفعت بیشتری برایش دارد. به عنوان مثال، زمانی که ترکیه با سوریه تنها متحد ایران در جهان عرب روابط نیک برقرار میکرد تهران پیش پای آن سنگ اندازی نکرد. سوریه بدون این که از محوری که ایران در راس آن بود خارج شود، با آنکارا توانست دوست باشد. این یک نوع رقابت صلح آمیزی بود که هم برای ترکیه و هم برای ایران منفعت بخش بود. در عراق هم در بین سالهای 2003 تا 2010 وضعیتی وجود داشت که به نفع هر دو کشور بود. با تلاشهای آنکارا در انتقال قدرت به سنیها در عراق و خروج حکومت شام در سوریه از شبکه متحدین قدیمیاش رقابت تندتر شد. کار به جنگ نیابتی کشیده شد. باز هم در دورانی حماس از ایران اسلحه و از ترکیه حمایت سیاسی میگرفت. ترکیه در صدد جدا کردن حماس از ایران برآمد، هم خودش و هم حماس ضرر کردند. نمونههای دیگری را هم میتوان به ترتیب آورد که نشان دهد چنانچه مداخله در امور داخلی و طرفداری به میان نمیآمد ایران و ترکیه میتوانستند با رقابتی شیرین در منطقه تحت نفوذشان با هم حرکت نمایند.
مناقشات که شروع شد ایران طرف برنده و ترکیه طرف بازنده شد. بعد از این نقطه هم، پیشرفت ایران برای آنکارا دردآور شد. با حالتی جنون آمیز تئوری ” ایران، بغداد، بیروت، شام و صنعا را اشغال نموده است” را پی گرفته است. گرفتن پشت سعودیها با روحیهای مذهبگرا و حمایت از حمله به یمن هم خط بطلان کشیدن روی کل گفتمان پرچمداری ترکیه در طی بهار عربی هست.
تغییر نگرش در ایالات متحده آمریکا
پاتریک بوکانان از نامهای مطرح قشر محافظهکار آمریکا است که همانند اردوغان مشکل ایران را دارد اما نتیجهی متفاوتی به دست آورده است، به مطلبی از او که در گزارش واشنگتن در امور خاورمیانه انتشار یافته است نگاهی بیندازیم. بوکانان در دوران ریچارد نیکسون، جراد فورد و رونالد ریگان مشاور ریاست جمهوری امریکا را به عهده داشته است، یک روزنامه نگار و تحلیلگر که برای کاندیداتوری ریاست از جانب جمهوریخواهان وارد میدان شده است در نوشتهای تحت عنوان ” پارسها میآیند” به صورت خلاصه اینگونه بیان میدارد:
مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل شعار حوثیهاست. اما حوثیها چه کسی را به عنوان دشمن میبینند؟ القاعدهای که در شبه جزیره حضور دارد. القاعده دشمن ما هم هست.
گفته میشود که گوهر سلطنتی امپراطوری جدید پارسها، عراق است. خوب، امپریالیستهای ایرانی این را چگونه بدست آوردند؟ جورج بوش ارتش را به عراق فرستاد، صدام بزرگترین دشمن ایران را سرنگون ساخت و اکثریت شیعی را که پیوندهای دینی و تاریخی با ایران دارند را بر سر قدرت آورد.
به شام (دمشق) که برسیم؛ ایران رژیم علوی و شیعی ( به نظر من این تعریف اشتباهی است) بشار اسد را حمایت میکند که حافظ اسد، پدر اسد، متحد بوش پدر در عملیات طوفان صحرا بود.
به بیروت که برسیم؛ پس از اشغال لبنان در سال 1982 توسط آریل شارون، حزب الله به عنوان یک جنبش مقاومت به میان آمد. اسحاق رابین از نتیجهای که به میان میآمد پشیمان خواهد بود. «جن شیعی را از بطری خارج کردیم.» امروز وقتی به هرج و مرج خاورمیانه نگاه میکنیم شاید علاوه بر عراق و افغانستان در لیبی، یمن و سوریه هم حکومتهای فقیر را به ترتیب ببینیم. فاجعهی استراتژیک به میزان بزرگی اثر ماست. اما اگر القاعده و داعش دشمنان واقعی ما باشند فعلا ایران، حزب الله، اسد و حوثیها متحدینی هستند که با ما در یک صف میجنگند. دهشت آفرینان ممکن است امپراطوری جدید پارسها را برای همه بشریت به عنوان یک تهدید بنگرند. از نزدیک که بنگریم، در دنیایی با اکثریت سنی، شیعیان را به عنوان منحرف تحقیر میکنند. و هیچ کدام از گروههای تروریستی که از آنها میترسیم و نفرت داریم مانند القاعده، دولت اسلامی (داعش)، انصار الشریعه، بوکو حرام، شیعه نیستند، همهی آنها سنی هستند. خوب، چه خبر از تلاشهای ایران برای تولید سلاح هسته ای؟ اسرائیل 100 تا 300 بمب اتمیدارد. آمریکا هزاران عدد از آن را دارد. همسایه مسلمان ایران، پاکستان هم تعداد بیشماری دارد. خوب ایران چطور؟ بمبی ندارد. اطلاعات ایالات متحده آمریکا دو بار گزارش داد که ایران برنامه تولید بمب اتمی ندارد.
هر تخلیه یک انزوا
سخنان بوکانان علاوه بر مبارزه با القاعده و داعش روشنگر تاثیر پیش توافق هستهای که با ایران در لوزان بدست آمده بر سیاست آمریکا است. تشخیص بوکانان را میتوان به عنوان موضع غیرمتعارفانه او که باعث خشم لابی صهیونیستی شده است تفسیر نمود. اما این تغییری در این حقیقت که یک شیوه متفاوت در مقابله با ایران به وجود آمده است نمیدهد. به این ترتیب مشاهده افزایش تعداد محافل سیاسی در واشنگتن که ” اتحاد با رژیمهای سنی که سازمانهای افراطی را ایجاد مینمایند را به پرسش بگیرند و همکاری با ایران را پیش بکشند غیرمنتظره نخواهد بود. مسئله اصلی در اینجا این است که اگر ایرانی که با القاعده و داعش میجنگد به عنوان شریک جدید ایالات متحده آمریکا به میان آید ترکیه کجا خواهد نشست. نام ترکیه با سازمانهای در حال افزایش متعصبی که خوی خشونت گری دارند یاد میشود. ورای اینکه متحد آمریکا باشیم یا نباشیم این وضعیتی است که نیاز به تنظیم ریشهای گرایشهای سیاست خارجی ترکیه دارد. کسانی که فکر میکنند با توانایی ناکافی میتوانند یک سیاست خارجی جوابگو را پیش ببرند نتیجهای را که فردا به آن خواهند رسید باز هم همین نقطه است. تخلیههای بیشتری در راه است. هر تخلیه به معنی یک حلقه جدید انزوا است.
با وجود 5 یا 6 سال تخریب، با این منطق کسانی هستند که میگویند ” ترکیه باید راه توقف ایران را بیابد”. رقابت بر اساس عناصر مناقشه آفرین در شرایط فعلی بازی شطرنجی نیست که ترکیه آن را ببرد. برای حل مشکلات موجود در منطقه لازم است که ایران و ترکیه همفکری نموده و با هم همکاری نمایند. امیدوارم قبل از اینکه در پایتخت دیگری نیاز به عملیات تخلیه به وجود آید کسی این حقیقت را ببیند.
منع: روزنامه اعتدال