شیخ شامل داغستانی

۱۸ تیر, ۱۳۹۲
شیخ شامل داغستانی

و پنج گروه قومی و زبانی از جمله: آوارها، دارگاها، لزگی‏ها، قمق‏ها، لاک‏ها، تابه سران‏ها، تات‏ها و … با نام کلی داغستان در این منطقه زندگی می کنند. داغستان و مردم آن‏ از دیرباز با ایران و ایرانیان پیشینه ی تاریخی‏ و بستگی‏های فراوان داشته‏اند.
تا سال ها، مردمی ایرانی نژاد مانند: سکاها، آس ها، آلان ها،  آوارها، تات ها، تابه سران ها و … در این سرزمین‏ زیسته و نگهبانان دربند و داریال بوده‏اند، گاه با ایرانیان در زیر یک پرچم زیست‏ کرده‏اند و گاه جنگ و جدالی پیش آمده و در بیشتر اوقات خود نگهبانان مرزهای‏ شمال غربی ایران در برابر هجوم قبایل مهاجم بوده‏اند.
نزدیک به دویست و اندی سال پیش نیروهای روس به اندیشه ی دست اندازی به سرزمین های جنوبی تر و با چشم طمع بر سرزمین های شمال قفقاز، به کمک توپخانه ی پیشرفته‌ ی خود به این منطقه تاخته و درصدد تصرف آن بر آمدند. در برابر، اقوام داغستانی نیز به رویارویی شدیدی با روس ها پرداختند به طوری که جنگ های این منطقه به بدترین و سخت‌ترین جنگهای آن روز روسیه تعبیر می‌شود، تا جایی که بسیاری از سربازان روس از ترس اعزام به جبهه ی قفقاز از ارتش می‌گریختند.

در زمان فتحعلی شاه قاجار، که در دو جنگ پی در پی، کل منطقه ی شمال رود ارس را به روس ها واگذار کرده بود، مردم داغستان به رهبری دو تن از رهبران سیاسی و نظامی خود، «شیخ منصور» و «قاضی مراد»، جنبشی ضد حکومت روسیه تزاری بر پای داشتند. پس از کشته شدن قاضی مراد، یکی از مریدان او بنام حمزه ‌بیگ رهبری قیام ضد تزاری را به دست گرفت و قیام همچنان ادامه پیدا کرد تا اینکه با کشته شدن حمزه بیگ، مردم آوارستان در روستای اشلطی گرد آمدند و در راستای پیگیری رویارویی با روس ها به گفتگو پرداختند. در نهایت شخصی به نام شیخ شامل، به رهبری مسلمانان داغستان و چِچِن برگزیده شد
شیخ شامل داغستانی (۱۷۹۷-۱۸۷۱) در سال 1212 هجری قمری همزمان با آغاز فرمانروایی دومین پادشاه قاجار، یعنی فتحعلیشاه، در دهکده ی «دیگر می» داغستان دیده به جهان گشود. پدرش دنقو محمد از بزرگان قفقاز و افراد پاکدامن قبیله ی «لزگی» بود. او دوران کودکی و نوجوانی را در دامن کوههای سر به فلک کشیده داغستان سپری نمود. وی از همان اوان و عنفوان جوانی در درس بزرگان فرزانه منطقه ی خود حاضر می شد. در بیست سالگی علوم عربی و ادبیات را فرا گرفت و با استعداد خلاق و همت والایی که داشت مراحل علمی را پشت سر گذاشت، چنانچه پس از گذشت 14 سال تحصیل علوم و فنون اسلامی و جهاد و رزم به اجتهاد رسید و عناوین محقق و عالم را کسب نمود.
شیخ شامل از سال ۱۸۳۹ به مدت بیست سال به جنگی حماسی علیه نیروهای تزاری پرداخت. تا اینکه سرانجام به دلیل خستگی مردم شمال قفقاز، برتری کمی نیروی روسها و برتری کیفی تسلیحات آنان و حمایت نکردن حکومت قاجار درهم شکست.

قیام شیخ شامل پس از مدتی کوتاه، همه ی داغستان را فرا گرفت. علیرغم همه ی ترفند ها و تلاش های ارتش تزار امواج این قیام به چچن و اینگوش نیز رسید. شیخ استحکامات و قلعه های جنگی خود را بر فراز قله ی کوه ها بنا می کرد. در سال 1838 میلادی وی همه ی نیروی خود را صرف تحکیم موقعیت نظامی طوایف داغستان نمود. او مرکز حکومت خود را صخره ی آخولقه که دژی طبیعی و سنگی بود و بیش از 182 متر از رود قویسو ارتفاع داشته قرار داد.
رفته رفته مریدان شیخ شامل چنان افزوده شدند که تزار روسی هراسناک برای سرکوب ایشان ارتشی در قالب نیرویی مرکب از 5000 سرباز و 20 عراده توپ به سوی اشلطی روان کرد.

 

نیروهای زیر فرمان شیخ شامل اما با پیروزی آسان بر نیروهای روس، توپ ها به غنیمت گرفتند. فرمانده ی نیروهای روسی در حالی که زخمی بود خود را به ستاد فرماندهی رسانده به مافوق خود چنین گزارش داد:
«شیخ شامل با نیرومندی و مدیریتی ویژه جنگ را رهبری می کند. مریدان او چنان جان بر کف اند که با خنده و شادمانی به استقبال مرگ می روند.»

یک سال بعد در سال 1839 میلادی، یک نیروی 8000 نفری به فرماندهی ژنرال گرایبه به مراکز دلاوران داغستانی یورش آوردند. در این حمله ی سراسری، فئودال ها و خان ها نیز به نیروهای روسی کمک می کردند. در این نبرد آخولقه مرکز اصلی تجمع مبارزان پس از یک جنگ خونین و نابرابر به دست سربازان روس افتاد و طی این جنگ جواهر همسر شیخ شامل و کودک خردسالش کشته و یک فرزند او به نام غازی محمد مجروح شد و خود شامل به چچن گریخت.
در 29 آگوست 1839 میلادی ژنرال گرایبه به تزار خبر می دهد که شیخ شامل به چچن پناهنده شده است.

تزار در پاسخ می نویسد: «افسوس که شامل گریخت. جنگ از این به بعد شدیدتر و دهشتناک تر و گسترده تر خواهد بود.»

پیش بینی تزار درباره ی قیام شیخ شامل درست از آب درآمد. چرا که طی یک سال پس از اشغال آخولقه، شیخ شامل ارتش مردمی و مجاهدان را برای مبارزۀ اشغالگران از نو سازماندهی نمود. این بار مرکز فرماندهی و مبارزه روستای دارغا بود. در سال 1840 میلادی تزار نیروهای تازه نفس فراوانی را به قفقاز گسیل کرد. اما همه ی آنها به دست جنگاوران شیخ شامل درهم کوبیده شدند و تلاش روس ها برای خاموش نمودن کانون آتش انقلاب در قفقاز ناکام ماند.

شیوه ی گردآوری سرباز در ارتش شیخ شامل این گونه بود که در هر روستا، هر ده خانه می بایست یک سرباز بدهد. خانواده ای نیز که سرباز می داد از مالیات معاف می شد. لذا در سال 1843 میلادی نیروهای شیخ شامل به 5000 نفر رسید. افزون بر آن ارتش دائمی متشکل از مردان همه ی روستاها که سن آنها بین 15 تا 50 بود موظف به یادگیری تیراندازی و سوارکاری بودند. نگهبانان شخصی شیخ شامل از دلاورترین کسان برگزیده میشدند. آنها کلاهپوستی بلندی از پوست گوسفند بر سر و پیراهنی زرد برتن داشتند. این در حالی بود که فرماندهان شیخ، پیراهنی به رنگ سیاه می پوشیدند.

چندی بعد ژنرال گرایبه بار دیگر با ده هزار نیرو به سوی دارغا حرکت نمود و طی چهار روز جنگ با از دست دادن 66 افسر و 700 سرباز و مقدار متنابهی مهمات جنگی مجبور به عقب نشینی شد.

شکست های پی در پیِ سربازان روس سبب ترس کرملین می شود. چنانکه پس از به قدرت رسیدن الکساندر دوم، تزار قشون 270 هزار نفری ای به فرماندهی آرای باریانیسکی به سوی قفقاز گسیل می دارد. سربازان روس این بار به هر منطقه که وارد شدند، خانه های مردم را آتش زده، زنان و کودکان را آزار داده و اموال آنان را به غارت بردند.

در آغاز، شیخ شامل به مدت دو سال به همراه نیروهایش مقاومت جانانه ای کرد اما با ادامه یافتن کشتار غیر نظامیان بدست ارتش روسیه، برای نجات جان غیر نظامیان داغستان و جلوگیری از وارد آمدن خسارت به مردم عادی و محروم، شیخ وادار به مصالحه شده و به همراه همرزمانش به غاز قونیت عقب نشینی نمود. تا اینکه به سال 1275 قمری با پیش شرط رهایی همرزمانش دو نفر را مأمور کرد تا با روس ها

وارد مذاکره شود. پس از آنکه فهمید با تسلیم او جان مردم داغستان زنان و مردان و کودکان در امان خواهد بود بر اسب نشست و عازم اردوی قشون روس شد و خود را تسلیم آنان نمود. ژنرال باریا حکم آلکساندر دوم را برای او خواند که اگر شیخ شامل زنده به دست آمد فوراً او را روانه پایتخت کنند. لذا به پترزبورگ روانه شد.
گفتنی است جنگاوری شیخ شامل چنان به دیده ی روس ها پرشکوه و ستایش برانگیز می نمود که در طول مسیر روس ها در برابر هیبت و عظمت او سر تعظیم فرود می آوردند. امپراطور الکساندر دوم نیز او را بدون سلب اسلحه پذیرفته، وی و خانواده اش را به منطقه ی بد آب و هوای کالوقا یا کالوتا تبعید نمود. شامل مدت ده سال در تبعید ماند .تا اینکه در سال ۱۸۶۹ اجازه یافت برای مراسم حج به مکه و مدینه برود. شیخ شامل داغستانی سرانجام در سال ۱۸۷۱ در مدینه درگذشت و در گورستان جنت‌الباقی آن شهر به خاک سپرده شد.

 

پس از شیخ، ستم روس ها به مردم قفقاز تا انقلاب اکتبر بسال 1917 ادامه می یابد. پس از انقلاب قبایل و بزرگان قفقاز دوباره به اتحاد برخاستند و حکومتی محلی تشکیل می دهند. اما بلشویک ها این بار دشمنانه تر از روس های تزاری به قفقاز یورش آورده و به ویرانی داغستان همت می گمارند. درماندگی بزرگان قفقاز بدان جا رسیده که نواده شیخ شامل یعنی ملاحسین شامل، برای دفع ستم شوروی به دولت ضعیف ایران و حکومت احمدشاه متوسل می شود. اما چه سود که حکومت ایران در آن روزگار در اوج سُستی بسر می بُرد.

 

پی نوشت ها :

    سلحشوران داغستان، مهدی طهوری، فریده جمشیدی
    شیخ شامل داغستانی، فیتس روی مک لین، بازگردانی کاوه بیات
    اقوام مسلمان اتحاد شوروی، نوشته شیرین آکینر، ترجمه محمدحسین آریا، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1367
    ملیت های شوروی، زیر نظر گراهام اسمیت، ترجمه میرحسین سرشار، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1375
    ترکمن های ایران، محمدرضا بیگدلی
    دلیران قلعه ی آخو لقه، حمید گروگان

* منبع: ایران بزرگ فرهنگی