تاتی و گرینگان

۱۰ آبان, ۱۳۹۳
تاتی و گرینگان

 (شور دره)، (نوروزآباد)‏، (یاستی بولاق)، (شاه دوزلاقی)‏ (قوووشوق شیطان‌آباد)، (گلزار)، (گلوجه)‏، (مشکغبر)، (الیرت)، (لجین)، (برخواران)، (شرفه)، (ایزاوان)، (ملک)، (کرینگان) و از کرینگان به (سردو) و (وینستان) که از قراء حسنو می‌باشند می‌رود. محصول عمده کرینگان گندم و جو و چاودار و گردو می‌باشد، اهالی این ده عموماً مسلمان و پیرو مذهب تشیع هستند، ولی از مسلمانی و آداب آن جز نام چیزی با خود ندارند. شغل آنان اغلب زراعت و نگاهداری گاو و گوسفند، و تهیه زغال چوب از درختان جنگلی می‌باشد. این قریه امروزه مرکز زبان تاتی در قره‌داغ است. و دیهی است که بر کمره کوه واقع شده و دارای نود خانوار می‌باشد و همه اهالی آن بدون استثناء به زبان مادری خود تاتی صحبت می‌کنند. قرائی که در حوالی کرینگان واقع شده و اهالی آنها هنوز به زبان تاتی آشنائی دارند عبارتند از:
چای کندی ـ ملک و وینستان که هر کدام بیش از یکی دو فرسخ از دیه کرینگان فاصله ندارند و عموماً در کمره یا نزدیکی قله رشته صعب‌العبوری از قره‌داغ قرار دارند. پیرمرد شصت ساله‌ای که من برای فراگرفتن این لهجه اجیرش کرده بودم می‌گفت من تا ایام بچگی را بخاطر می‌آورم بسیار تعجب می‌کنم‏، چه چهل و پنجاه سال پیش که اهالی این محال با شهرها چندان مراوده نداشتند بیشتر قراء نزدیک به کرینگان جز به زبان تاتی صحبت نمی‌کردند و چه بسا از اشخاص بافت می‌شدند که اصلاً زبان ترکی را بلد نبودند، ولی در عرض این نیم قرن اوضاع تغییر یافت و با سرعت هر چه تمام‌تر زبان ترکی جانشین زبان تاتی شد و هم‌اکنون این عمل به اندازه‌ای با سرعت انجام می‌گیرد‏، که بیم آن می‌رود تا پنجاه سال دیگر این زبان از کرینگان و چند قریه نزدیک آن نیز به کلی رخت بربندد.

کلمه تات
تا جایی که بنده امکان مراجعه پیدا کرده‌ام، فرهنگ‌نویسان زبان پارسی یا در کتاب خود به لغت تات عنایتی نکرده‌اند و یا در صورت عنایت معنی آن کلمه به کلی با «تات» مورد بحث ما مغایر و بیگانه بوده است. ولی این عمل عدم توجه آنان به کمله‌ای چون «تات» دال بر عدم، و یا بدون معنی بودن آن نمی‌باشد. چه بیشتر این فرهنگ‌نویسان به کلمه آران نیز توجه نکرده و از نظر دور داشته‌اند و فقط پاره‌ای از آنان در کتب خود «آران» را ذکر و در مقابل آن جمله‌ای بدین مضمون نوشته‌اند: «نام محلی است، یا نام محلی است در شمال آذربایجان» و دیگر از این حد تجاوز نکرده‌اند در صورتی که آران به معنی سرزمین آفتابی و آفتابگیر است و تنها اسم خاص نبوده، بلکه به تمام قراء و نواحی گرمسیر اطلاق می‌شود و هم‌اکنون در خود آذربایجان مصطلح است. کلمه تات نیز مانند (آران) لغتی است که هم اسم خاص و هم دارای معنی عام می‌باشد. و از دهها قرن پیش در آثار نویسندگان بزرگ به کار برده شده است.
1- محمودلن الحسین بن محمد کاشغری در (دیوان لغات الترک) که تألیف آن در سال 466 هجری پایان یافته در صفحه 292 مجلد اول در ضمن کتاب الاسماء (ابواب ثلاثی) زیر عنوان برک (بضم اول و سکون ثانی و ثالث) می‌نویسد:
«برک = الفلنسوه‏، و فی‌المثل: تات سیز ترک بلماس ـ باش سیز برک بلماس معناه: لایخلوالترک من الفاسی، کمالایخلوالفلنسوه من رأس» یعنی (بدون ایرانی ترک و بدون سر کلاه نمی‌شود). در این عبارت محمود کاشغری «تات» را به معنی ایرانی ترجمه کرده است.
2- در کتاب داستان دده قورقوده که به زبان غزی در حدود نه قرن پیش تألیف یافته، مؤلف در ضمن حکایت اول (در سه خان اوغلی بقاج خان حکایه‌سی ـ ص ۶ الی ٢١ چاپ استانبول 1332 هـ.) موقعی که می‌خواهد کیفیت طلوع فجر و پیدایش صبح صادق و بانگ نماز برداشتن یک نفر ایرانی مسلمان را شرح دهد، می‌نویسد: «اوزون سقاللی تات اری بانلادیقدا» یعنی «مرد ایرانی ریش درازی در حال اذان دادن» به طوری که ملاحظه می‌شود در اینجا نیز تات به معنی ایرانی مسلم استعمال شده است.
3- مرحوم استاد ملک‌الشعراء بهار در صفحه (50) جلد سوم سبک‌شناسی در ضمن بحث از سبک و لغات طبقات ناصری راجع به کلمه «تات» که در آن کتاب بسیار بکار برده شده، می‌نویسد: «در این کتاب (طبقات ناصری) لغات مغولی برای بار اول داخل زبان فارسی شده است و لفظ مغول نیز شنیده می‌شود و کلمات «تات» به معنی «تاژیک و تاجیک» یعنی فارسی‌زبانان در این کتاب دیده می‌شود …» و سپس علامتی گذاشته در حاشیه همان صفحه می‌نویسد: «ایرانیان از قدیم به مردم اجنبی «تاجیک» یا (تاژیک) می‌گفته‌اند چنان که یونانیان (بربر) و اعراب (اعجمی) یا (عجم) گویند ـ این لفظ در زبان دری تازه (تازی) تلفظ شد و رفته‌رفته خاص اعراب گردید‏، ولی در توزان و ماوراءالنهر لهجه قدیم باقی و با جانب (تاجیک) می‌گفتند ـ و بعد از اختلاط ترکان (آلتائی) با فارسی‌زبانان آن سامان لفظ (تاجیک) به همان معنی داخل زبان ترکی شد و فارسی‌زبانان را (تاجیک) خواندند‏، و این کمله بر فارسیان اطلاق گردید‏، و ترک و تاجیک گفته شد.» از گفتار بالا نیز معلوم می‌شود که تات به معنی (تاجیک) و (پارسی) و به عبارت دیگر (ایرانی) می‌باشد. ناگفته نماند که اختلاف ترک و تاجیک‏، و یا ترک و تات آن روز که از مطالعه کتب: دیوان لغات الترک کاشغری ـ داستان‌های دده قورقود ـ و نزهت القلوب حمدالله مستوفی و غیره مستفاد می‌شود‏، امروزه نیز با وجود شیوع و رواج کامل زبان ترکی در اغلب نقاط آذربایجان میان روستائیان موجود است‏، و هر یک دیگری را با نسبت بتات و یا بترک تعبیر می‌کنند، و از این نقاط می‌توان محال (لوجان) و (هشترود) را نام برد.
4- شمس‌الدین سامی مؤلف (قاموس ترکی) در ستون دوم صفحه (270) زیر عنوان (تات) می‌نویسد: «تات ـ اسکی تر کلرین کندی حکم‌لری آلکنده بولونان‌یر لرده اسکی ایرانی و کردلره و بر دیکلری اسم اولوب مقام تحقیرده قوللانیلیردی ـ یعنی تات اسمی بوده که ترکان قدیم به ایرانیان و اکراد قدیمی که زیر سلطه خود داشتند می‌دادند و این کلمه در مقام تحقیر استعمال می‌شد.»
5- در شعر ذیل که بین عوام‌الناس مخصوصاً بچه‌ها مشهور است، تات به معنی مردی آبای‌نشین و زراعت‌پیشه استعمال شده است:

«ارشودوم، ها، اوشودوم                داغدان آلما داشیدیم . . . .
گوموشی ویردیم تاتا                    تات منه داری ویردی
دارینسی سپسدیم قوشا                قوش منه قانات ویردی
قانادلاندیم اوچماقا                    حق قاپوسان آچماقا»

 

یعنی: سیم را بتات دادم و ارزن گرفتم‏، ارزن را به مرغ دادم‏ مرغ برای من بال و پر داد‏، پر پرواز گشودم تا در حق را باز کنم.
6- در این مثل مشهور: «بوسوز هیچ تاتین کتابندا یوخدر» یعنی این حرف در کتاب هیچ تات نیست، کلمه تات به معنی شخصی دانشمند و اهل کتاب بکار برده شده است.
7- از هر فرد روستائی یا ایلات آذربایجان بپرسید: تات یعنی چه؟ بیدربک می‌گوید: «تات یعنی تخته قاپو= آبادی‌نشین» پس به طور کلی از مراتب مزبور به این نتیجه می‌رسیم که تات کلمه‌ای بوده به جای تاجیک که لااقل از ده قرن پیش از طرف ترکان بیابانگرد بیسواد به ایرانیان قدیم شهریگر و کشاورز و دانشمند اطلاق می‌شده است. و زبان تاتی لهجه‌های مختلف زبان ایرانیان قدیم را می‌گفته‌اند.