حسین احمدی با وجود بی طرفی ایران در جنگ اول جهانی، روسها، عثمانیها و انگلیسی ها وارد خاک ایران شدند و خسارت گسترده ای از حیث مادی و معنوی برجا گذاشتند. دهها هزار ایرانی از گرسنگی، بیماری و یا در نتیجه عملیات جنگی نیروی خارجی از پای در آمدند. گرچه ایران رسماً در جنگ اعلام بیطرفی کرد ولی روسها و انگلیسیها از یک طرف و ترکها و آلمانیها از طرف دیگر در سرزمین ایران برای رسیدن به اهداف خود میجنگیدند.
پس از خروج قوای مهاجم خارجی و قبل از تشکیل کنفرانس ورسای در سال 1919، دولت ایران در صدد برآمد با جمع آوری اطلاعات خسارات وارده از سوی نیروهای خارجی به ایران، از طریق هیئت اعزامی خود در کنفرانس ورسای به اطلاع نمایندگان دیگر کشورهای جهان برساند تا احیاناً بخشی از خسارت وارده را دریافت کند.[1]
دولت ایران نظامنامهای را در خصوص چگونگی حسابرسی به خسارت وارده به شهرها و روستاهای ایران را تدوین کرد. این دستورالعمل از طریق وزارت داخله به حکام شهرهای ایران ابلاغ شد. به موجب این قوانین در هر شهر باید کمیسیونهای محلی مرکب از روسای ادارات، علما، تجار و اعیان و مطلعین در دارالحکومه همان شهر تشکیل شود [2] تا پس از تعیین خسارت وارده، ضمن صورتجلسه آن را به مرکز بفرستند.[3]
آذربایجان آخرین ایالت ایرانی بود که صورتجلسه تعیین خسارت آن به مرکز فرستاده شد[4] زیرا مصادف با اتمام کار کمیسیون خسارت و امضاء صورت جلسه ارسالی، بار دیگر قوای عثمانی وارد آذربایجان شد و حتی تا تبریز پیشروی کرد.[5]
[1]. مرکز اسناد وزارت خارجه ایران، سال 1337 ق، کارتن 67، پرونده 1، سند 29.
[2]. م. ا. و. خ. ا. س 1337 ق، ک 67، پ 1، س 26و 46و 117.
[3]. م. ا. و. خ. ا. س 1337 ق، ک 67، پ 1، س 27.
[4]. م. ا. و. خ. ا. س 1337ق، ک 67، پ 1، س 29.
[5]. م. ا. و. خ. ا. س 1337ق، ک 67، پ 1، س 27.
اشکالاتی که برای برآورد خسارت در کار بود:
۱.اغلب اهالی حاضر به دادن صورت خسارات وارده به دلیل این که اطمینانی از دریافت آن نداشتند خودداری میکردند.[1]
2. امکان به دست آوردن اطلاعات راجع به اشخاص به قتل رسیده یا فوت کرده آسان بود اما تعیین خسارت دقیق مالی به لحاظ عدم دسترسی به تمام خسارت دیدگان در روستاهای کار بسیار مشکل بود در نتیجه بخشی از خسارت باید به صورت تخمینی حساب میشد.[2]
3. به دلیل حضور مجدد عثمانیها در آذربایجان (پس از خروج روسها) تعیین خسارت جدید وارده از سوی عثمانیها در زمان کم امری سخت به نظر میرسید.[3]
4. زمان کم باقیمانده تا به کنفرانس صلح ورسای عملاً تعیین دقیق خسارت را با اشکالات جدی مواجه کرده بود.[4]
اقدامات دول خارجی در آذربایجان:
1.غارت و آتش زدن و ضبط املاک و مغازهها و تخریب آنها
2.صدمه زدن و تعطیل کارهای تجار
3.ندادن اجرت کارگران
4.عدم پرداخت مبلغ به کارگیری چهارپایان
5.ضبط امتعه و مواد خوراکی
6. تبدیل اجباری پول: منات از سوی روسها و قایمه از جانب عثمانیها به قیمت گزاف
7.تخریب ابنیه دولتی
8. عدم پرداخت مبلغی به مردم بابت پذیرایی قشون بیگانه
9. قطع اشجار مردم با هدف درست کردن خطوط تلگراف و تلفن و حمل اتراق قشون بدون پرداخت هزینه.
10.ضبط و صدور املاک برای تسطیع جاده شوسه
11. صدمه به زراعت مردم روستاها
12. تفتیش دائمی خانههای به بهانه پیدا کردن آذوقه، اسلحه و ضبط و کشف مراسلات پستی.13. تعرض مکرر به اماکن مقدسه، حکومت، کارگزاری، مالیه، نظمیه، تلگراف خانه، گمرک ، پستخانه، عدلیه، بلدیه و …
14. هتک حرمت به اهالی، مأمورین دولتی، علما و معارف
15. تصرف اجباری و سکونت در خانههای مردم
16. تعدی به نوامیس مردم
17. خوی ضرب و جرح وحبس مردم[5]
به امر وزارت داخله مجلسی در دارالحکومه شهر خوی با حضور علما، معارف ، مامورین دولتی و مطلعین تشکیل شد روحانی به نام محمد باقر بن محمد کاظم، حاکم خوی، ریاست تلگراف خانه، امین عدلیه، امین مالیه و کاظم کفیل کارگزاری خارجه از آن جمله بودند.
جمعیت خوی در جنگ اول جهانی در حدود 95000 تا 000/100 بود 1500 نفر از این جمعیت توسط عثمانیها به قتل رسیدند . بیشترین این کشتار در زمانی اتفاق افتاد که به دنبال انقلاب اکتبر 1917 در روسیه، نیروهای روس منطقه را تخلیه کردند. چون عثمانیها تا هنگام حضور روسها در آذربایجان خود را طرفدار مسلمانان نشان میدادند اما پس از خروج روسها، عثمانیها که در آذربایجان برای خود رقیبی نمیدیدند به مسلمان و غیر مسلمان مخالف رحمی نمیکردند.[6]
قتل شهروندان خوی (نفر) [7]
عثمانیها
1500
روسها
500
جمع
2000
اگر آمار بالا را با آمار قتل شهروندان ارومی مقایسه کنیم آن موقع متوجه میشویم که عثمانیها فشار بیشتری را به خوئیها وارد کردند. [8]
قتل شهروندان ارومی
روسها
1489
عثمانیها
1140
جمع
1629
با ورود نیروی بیگانه به کشورمان امراض مسریه انتقالی از جانب این نیروها جان تعدادی زیادی از مردم ایران را گرفت به علاوه کمبود غلات و محصولات غذایی و به دنبال آن گرسنگی تلفاتی گستردهای در سراسر ایران بر جای گذاشت شهر تاریخی خوی نیز از ره آورد این دو مسالهی بینصیب نماند .
تلفات جانی خوی به واسطه امراض مسریه و کمبود آذوقه (به نفر) [9]
عثمانی
10/000
روسها
4000
جمع
14000
این تلفات در ارومیه چنین گزارش شده است:
روسها
53020
عثمانیها
80
جمع
53100
خسارات مالی فراوانی نیز به شهر خوی وارد شد . اجبار کردن مسئولین و مردم خوی به تأمین اجباری احتیاجات ارتش عثمانی و عدم پرداخت مبلغ بابت دریافت این تسهیلات، خسارات وارده به زمینهای دولتی و شخصی، مجبور کردن اهالی خوی برای خرید پول رایج عثمانیها به نام قایمه آن هم به قیمت بالا و دریافت مالیاتهای نقدی و جنسی را میتوان بخشی از خسارات وارده مالی از سوی عثمانیها دانست.[10]
باتوجه به این که قشون عثمانی در اطراف خوی اردو زده بود فرمانده قشون عثمانی مستقر در قفقاز – که نیروهای عثمانی مستقر در اطراف خوی تحت فرمان وی بودند – با حاکم و امین مالیه قراردادی را برای تحویل گندم، جو، چودار، روغن زرد، کاه، گیاه و یونجه در 15 قوس 1297 منعقد ساخت و بابت پرداخت قیمت به آنها قبض داد اما پس از دریافت کالاها، از دادن هرگونه مبلغی خودداری کرد.[11]
خسارات مالی وارده به خوی به تومان [12]
روسها
15000/000
عثمانی
1500/000
جمع
16500/000
این خسارات مالی وارده به شهر خوی با جمع خسارات وارده به آذربایجان (شرقی، غربی و اردبیل) مقایسه شود، سهم خوی بسیار بالاست:
خسارات مالی وارده به آذربایجان به تومان [13]
روسها
213000/000
عثمانیها
47000/000
آشوریها
4200/000
انگلیس
16000
جمع
242216000
و اگر خسارات مالی وارده به شهر خوی توسط عثمانیها با بعضی از شهرهای دیگر مقایسه کنیم آن وقت میتوان با توجه به میزان جمعیت خروجی بهتری گرفت ( به تومان):[14]
ارومی
4492000
میاندوآب
2770/000
مرند
3000000
مراغه
1500/000
خسارات معنوی
بعضی از خسارات غیر قابل جبران از سوی عثمانیها – بعد از خروج روسها از ایران – در خوی سر زد همچون تعدی به نوامیس مردم روستاهای اطراف- به ویژه غیر مسلمانان- ضرب و جرح و زندانی کردن مردم، هتک حرمت به مأمورین و مسئولین دولتی، علما و رؤسای مذاهب، ورود اجباری به اماکن دولتی از قبیل دارالحکومه، اداره مالیه، اداره نظمیه، اداره عدلیه و همچنین تفتیش خانههای مردم به بهانههای مختلف میتوان به عنوان مثال یاد کرد. [15]
[1]. م. ا . و. خ. ا. س 1337ق، ک 67، پ 1، س 112.
[2]. م. ا . و. خ. ا. س 1337ق، ک 67، پ 1، س 29.
[3]. م. ا . و. خ. ا. س 1337ق، ک 67، پ 1، س 27.
[4]. م. ا . و. خ. ا. س 1337ق، ک 67، پ 1، س 29.
[5] . م. ا. و. خ. ا، س 1337ق، ک67، پ 1، س 111؛ م. ا. و، خ ، ا، س 1337ق، ک 67، پ 2، س 37.
[6]. م. ا. و . خ. ا، س 1337ق، ک 67، پ 2، س 90.
[7]. م. ا. و. خ. ا، س 1337ق، ک 67، پ2، س90.
[8]. م. ا. و. خ. ا، س 1337ق، ک 67، پ 2، س 59.
[9]. م. ا. و . خ. ا. س 1337ق، ک 67، پ 1 ، س 111.
[10]. م. ا. و. خ. ا، س 1337 ق، ک 67، پرونده 1، س 50، 47، 116، 50.
[11]. م. ا. و. خ. ا، س 1337 ق، ک 67، پرونده 1، س 58.
[12]. م. ا. و. خ. ا، س 1337 ق، ک 67، پرونده 1، س 111.
[13]. م. ا. و. خ. ا، س 1337، ک 10، پ 15، س 23.
[14]. م. ا. و. خ.ا.س 1337 ق. ک 67، پ 1؛ س و 45؛ م. ا. و. خ. ا، س 1337ق، ک 10، پ 15، س 30، م. ا. و. خ. ا، س 1337ق، ک 67، پ 2، س 45 و 59.
[15]. م. ا. و. خ. ا، س 1337ق، ک 67، پ 2، س 59.
* حسین احمدی استادیار دانشگاه