قرن 19میلادی آغاز تلاشهای برای ایجاد هویت جدیدِ ترکی در عثمانی بود. ناسیونالیسم ترک در آغاز به صورت یک گرایش ادبی خود را نشان داد و برخی از چهرههای ادبی روزگار چون ابراهیم شناسی و ضیاء پاشا و نامق کمال و على سُعاوی در این راستا کوشیدند. احمد وفیق پاشا (۱۸۲۳-۱۸۹۱) با ترجمه کتاب شجرۀ ترک أبوالغازی بهادرخان از ترکی جغتایی به ترکی عثمانی (۱۸۶۴) و تدوین لغتنامهای تحت عنوان لهجۀ عثمانی (1876) گام مهمی در این زمینه برداشت. على سعاوی، ادیب صوفی مشرب عثمانی در سلسله مقالاتی که در مجلۀ علوم در پاریس منتشر کرد، ضمن تأکید بر دستاوردهای فرهنگی ترکها، آشکارا این موضوع را نیز مطرح ساخت که ترکها نه فقط یکی از ملل تابعۀ امپراتوری، بلکه مهمترین رکن آن هستند. علاوه بر آن وی از نخستین عثمانیهایی بود که نسبت به سرنوشت اقوام ترکزبان آسیای میانه نیز علاقه نشان داد و حال و روز آنها را منعکس ساخت. آنچه این گرایش اولیه را توان بخشید تحقیقاتی بود که پارهای از شرق شناسان اروپایی در این زمینه ارائه کردند.
کتاب دستور زبان ترکی نوشۀ آرتور لوملی دیوید و به ویژه مقدمۀ تاریخی آن که در 1832م در لندن منتشر شد، تاثیر چشمگیری در این زمینه برجای نهاد. قواعد عثمانی اثر فواد جودت پاشا، به عنوان نخستین دستور زبان ترکی که در عثمانی منتشر شد (1851) و انبوهی از نوشتههای زبان شناسی که در سالهای بعد در آن سامان منتشر شدند همگی از کتاب دیوید متأثر بودند.
از جمله نوشتههای دیگری نیز که در این زمینه مؤثر واقع شدند میتوان به کتاب تاریخ عمومی هونها، ترکها و مغولها اثر دوگن اشاره کرد که در فاصلۀ سالهای ۱۷۶۵-۱۷۶۸ در پاریس منتشر شد و در مراحل بعد بر آثاری چون کتاب ذی نفوذ تاریخ عالم نوشته سلیمان حسنوپاشا ( ۱۸۳۲ – ۱۸۹۲ ) تأثیر نهاد. ولی این آثار و نوشتههای لئون کاهون و به ویژه کتاب مقدمهای بر تاریخ آسیای او بود که تأثیری تعیین کننده بر جای گذاشت. این کتاب که در ۱۸۹۶ در فرانسه منتشر شد از لحاظ تأکیدی که بر تاریخ پیش از اسلام ترکها داشت، بازتاب وسیعی در میان روشنفکران عثمانی پیدا کرد. آثار نجیب عاصم (۱۸۶۱-۱۹۳۶) که نخستین ترکشناس واقعی عثمانی محسوب میشد و به ویژه کتاب ترک تاریخی او (۱۸۹۸) در توصیف پهلوانیهای اقوام کوچ رو ترک و هم چنین کتاب ترکلرین علوم و فنونا خدمتلری (خدمات ترکان به علوم و فنون) که در ۱۸۹۷ در استانبول منتشر شد همگی از نوشتههای کاهون متأثر بودند.
سیدحسن تقیزاده که پس از تبعید از ایران در خلال کشاکشهای مجلس دوم، خود در استانبول بود و ناظر دست اول این تحولات، بعدها در توصیف تأثیر گستردۀ آثار کاهون چنین نوشت:
«… اشخاصی که از عقیده عجیب پان ترکیزم یا پان تورانیزم… اطلاع دارند شاید آگاه نباشند از این که این عقیدۀ عجیب و مضحکِ لزوم احیای شاهنشاهی چنگیز و تبرئۀ مغول از هرگونه نقائص و مبالغه در عدد و کمالات و مفاخر تاریخی قوم ترک به حد هذیان که مبنی بر انکار تمام روایات تاریخ و قلب حقایق مسلمه بود بیشتر ناشی از یک کتاب قصه مانندی بود که یک یهودی فرانسوی آن را تالیف کرده و در اوائل انقلاب مشروطیت عثمانی به ترکی ترجمه شده است… عامۀ بدبخت عثمانی و خواص کم عمق و مفاخر جوی آنها نیز با اعتماد این که آقای لئون کاهون از بزرگان علما و فلاسفه و محققین به نام اروپا است، در هر موردی به حرفهای او استناد و استدلال و مبالغات او را هضم کردند و بدین طریق عقیده به علو نژاد تورانی را که به شهادت همۀ اروپاییها و مخصوصا قاهون شهیر جزء مسلمات علمی شده بود و ضمناً با احساسات خود پسندی حضرات موافق میآمد مانند امراض وبایی انتشار گرفت و به قفقازیه و ترکستان نیز سرایت کرد…»
گروه دیگری از پژوهشگران اروپایی که آثار و آرائشان در مقایسه با افرادی چون دوگن و کوهن، از انگیزه سیاسی مشخص و ملموستری برخوردار بود، لهستانی ها و مجارها بودند. آنها نیز چون عثمانیها قربانی توسعه طلبی روسها بودند. در این زمینه می توان به کنستانتین پولکوزیچ بُرزچکی اشاره کرد که پس از شورش ناموفق لهستان برضد روسیه در ۱۸۴۸ به عثمانی پناهنده شد و پس از تشرف به دین اسلام به نام مصطفی جلالالدین پاشا در آمد و طی نوشتههایش نظریهای در باب یک نژاد «تور- آریایی» عنوان کرد که به زعم او از مغولان جدا بود و در واقع اروپایی به شمار میرفت. آرمینیوس وامبری، جهانگرد و ترکشناس مجار نیز با طرح نظریۀ زبان شناختی «توران»، آثار ذی نفوذی در تاریخ زبان و فرهنگ ترکها بر جای گذاشت. پژوهشهای مستشرقان فرنگی در تعیین و تشکیل و پرورش یک نوع هویت ملی برای ترکها نقش بسیار مهمی داشت و این نفوذ تا سالهای اول قرن بیستم که پژوهشگران ترک خودشان پرورش این هویت جدید را بر عهده گرفتند، برقرار بود. ولی اندیشۀ حاکم و مسلط در ایام مورد نظر هنوز هم اندیشۀ اتحاد اسلام بود و این گرایش اولیه در جهت شکل دادن به نوعی ناسیونالیسم ترک، گرایشی بود بالنسبه مهجور و ناشناس که روی هم رفته از گرایشهای ادبی و زبان شناختی -که شاید نقطه اوج آن انتشار ترکجه شعرلر (اشعار ترکی) توسط محمدامین در سال ۱۸۹۹میلادی بود- فراتر نرفت.*
*بر گرفته از کتاب پانترکیسم و ایران اثر کاوه بیات، با اندکی دخل و تصرف