
هفته گذشته استان خوزستان شاهد اعتراضات به حقی بود که در واکنش به سوءمدیریّت فاحش در خصوص منابع آبی، خشک شدن اقلیم و سدسازی های بی رویه صورت گرفت. ولی این چالش که در همه حرکت های مدنی و اعتراضی به ویژه در کشورهای در حال توسعه برخی از گروههای حاشیه ای و افراطی وارد عرصه شده و اعتراضات را منحرف میکنند در عین حال که امر جدیدی نیست، یک واقعیت نیز هست. اما مسئله اصلی در تحلیل با این اعتراضات، تفکیک بین معترضات واقعی که به شدت از نابسامانی موجود ضربه خورده اند، با اغتشاشگران است. در استان خوزستان نیز به فاصله چند روز پس از اعتراضات عده ای از عناصر تروریست و الاهوازی سعی کردند با طرح شعارهای بعثی، سوزاندن پرچم مقدس ایران و نیز اهتزاز پرچم صدام حسین اعتراضات اجتماعی را به شنیع ترین شکل ممکن منحرف کنند.
همزمان با اعتراضات خوزستان، گروهی از عناصر تجزیهطلب و پان ترکیست طی فراخوان ها و بیانیّه هایی تلاش کردند مشابه همان اعتراضات را در حمایت از به اصطلاح «الاحواز» در تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان برگزار کنند. فرم و ماهیّت فراخوان ها و پوسترهای تهیّه شده -که تقریبا یک هفته پیش از موعد پیشنهادی اعلام شده بود- نشان میدهد که هماهنگی کلّی بین سرشاخه های اغتشاشگر در هر دو استان وجود دارد. هماهنگی و همکاری بین دو جریان پان ترکیسم و پان عربیسم، موضوع جدیدی نیست. نوع گفتمان مطرح شده به اصطلاح حمایتی از جانب ارتجاع پان ترکیسم نشان میداد که قصد آنها به هیچ روی حمایت یا همدردی با مردم اهواز یا خوزستان نیست بلکه نوعی تعامل یا پاس کاری با تجزیه طلبان بعثی و دومینو کردن تحرکات قومی است.
پیشینه همکاری پان ترکیسم و پان عربیسم
سابقه این همکاری دستکم به دهه پنجاه خورشیدی یعنی انتقال محمود پناهیان (از سران متجاسرین فرقه دموکرات پیشه وری) و محمد تقی زهتابی به عراق و همکاری با استخبارات رژیم بعث علیه ایران باز میگردد. در سالهای اخیر نیز اخبار متعددی در خصوص همکاری گروهک های مختلف پان ترک با سرویس های سعودی و اماراتی منتشر شده است. امروز نیز شاهد همکاری گسترده بین طیف های مختلف قوم گرایان با گروههای بعثی و تروریستی هستیم. هنوز خاطره حملات تروریستی گروه الاهوازیه در شهریور 1397 و استقبال گروههای مختلف پان ترک از این عملیّات پلید فراموش نشده است.
شکست پروژه ناامنی سازی تبریز
اما در روز شنبه گذشته پس از یک هفته تبلیغات و فراخوان «تظاهرات سراسری در استان های آذری» که در فضای مجازی دنبال شد، تجمعات محدودی که بیش از یکی دو ساعت طول نکشید آن هم «صرفا» در شهر تبریز به وقوع پیوست.
محل اعلام شده برای این تجمعات نیز در نوع خود جالب بود. خیابان دارایی تبریز که مشرف به بازار سنتی این شهر است، حتی در روزهای تعطیل نیز پر رفت و آمد و شلوغ است. تعیین موعد تظاهرات در چنین فضایی از شهر، نشانگر قلّت افراد دعوت کننده و قصد آنها برای استفاده از حضور تماشاچی ها، رهگذران و سوءاستفاده از احساسات و هیجان هایی است که گاه به دلیل نابسامانی های موجود به صورت آنی بروز پیدا میکند.
ولی با وجود مشکلات عظیم معیشتی، اقتصادی، اجتماعی و حتی گله مندی های جدیِ سیاسی، عدم تجمع گسترده پس از یک هفته و بی تفاوتی به فراخوان قومگرایان از سوی مردم در نوع خود جالب بود. تجمعات محدود که شاید تعداد آن به چند صد نفر نیز نمی رسد، عمدتا حاوی شعارهای معمولی و وحدت گرایانه با دردمندی خوزستانیها بود. البته جریان پان ترک سعی کرد، این شعارها را به دلیل آذری بودن به نفع خود مصادره کند که اقدامی کاملا مضحک است! زیرا در این صورت شعارهای سر داده شده در نماز جمعه و تظاهرات 22 بهمن یا روز قدس نیز نیز لابد متعلق به پان ترک ها است! از سوی دیگر با دقت در فیلم های منتشر شده از این تظاهرات، تعدادی از شعارهای قومگرایانه که مشخصا از سوی عناصر ارتجاع قومی پیش بینی شده بود نیز شنیده میشود. اما همان گونه که از تُن و آهنگ صداها پیدا است، با همراهی مردم مواجه نشده است و در بهترین وضعیت حدود 20-30 نفر در خیابان های شلوغ آنها را همراهی کرده اند. با این حساب بهتر بود جریان پانترک یک قرار محفلی در زمین خالی پیش بینی میکرد تابه جای پنهان شدن در تراکم جمعیّت بازار تبریز، تعداد و وزن کلّی آنها مشخص می شد. با وجود این، عناصر قومگرا در فضای مجازی بلافاصله پس از شکست این پروژه سعی کردند شعارهایی که حدااکثر از سوی چهل نفر(در خوش بینانه ترین برآورد) مطرح می شد را برجسته کنند.
مرزبندی بدنه اجتماعی با قومگرایان
جای این سوال وجود دارد که چرا از بین «چهل میلیون جمعیت ادعایی» تنها این تعداد محدود با فراخوان پان ترکها به خیابان آمدند؟ پاسخ کمابیش مشخص است، و باید گفت حتی آن چهل نفر نیز از بدنه مردم نبودند بلکه بیشتر همان دست اندرکاران دسیسه شوم پروژه ناامن سازی تبریز محسوب می شدند که در روزهای قبل، از راه ارسال پیام انبوه و چسباندن اعلامیه به در و دیوار، به تبلیغ این تجمعات میپرداختند. ورنه اگر قرار بدنه مردم به فراخوان پان ترکها پاسخی بدهند باید جمعیت های هزاران نفره تشکیل می شد. اصولا مردم یا به این بیانیه ها بی توجه بودند یا اصلا از آن بی اطلاع بودند. آن تعداد موجود نیز عمدتا محصول جمعیّتی است که در مراکز شهری پر تراکم حاضر میشوند.
هوشمند مردم تبریز در آنجا مشخص شد که پایستگی شعارهای پان ترکی در تجمعات بیش از چند ثانیه نبود. یعنی پس از ادای یک شعار از سوی هسته قومگرا و فهم محتوای آن از سوی مردم، آنها فورا از این گروه فاصله می گرفتند تا جایی که در نهایت یک یا دو صدای شعار دهنده باقی میماند. اکنون پان ترکیست ها سعی دارند با ضریب دادن به این شعارهای کودکانه، وزن و قیمت خود را در نزد کارفرمایان افزایش دهند و البته دلارهای بیشتری از منابع سعودی دریافت کنند.
نوع حرکتهای رقتانگیز افرادی مانند محمد رحمانیفر که در فضای مجازی و تلویزیون اینترنشنال، سعی میکرد بال رسانه ای این «پروژه» را نمایندگی کند، مشخصا از جنس دلار بود. به ویژه که همو در طول یکسال گذشته پس از برخورد به مشکلات مالی و بی پولی در ترکیه، پیام های متعددی به دوستانش برای گرفتن پروژه های کاری داده و رسما آمادگی خود را برای حضور در چنین پروژه هایی اعلام کرده بود. به راستی در نبود چنین چالش هایی، افرادی مانند او چگونه فرصت حضور در این شبکه های و گرفتن حق الزحمه صد دلاری هر مصاحبه خواهند داشت؟
فیلم توهین عناصر پان ترکیست به بیرق امام حسین (ع) در خیابان های تبریز
حمایت از تروریسم
بسیاری از کاربران در شبکه های اجتماعی معتقدند که افراد خاطی در روزهای گذشته (چه در فضای مجازی و چه در بیرون آن) که به بهانه همدردی با خوزستان قصد حمایت از گروه تروریستی الاهوازی را داشتند باید با اتهام حمایت و تبلیغ گروههای تروریستی روبرو و به اشد مجازات برسند. در غیر این صورت این همکاری تبدیل به بدعتی خواهد شد که پایانی ندارد.
تبلیغات سیاه رسانه ای
امّا پروپاگاندای حامیان جریان های تجزیه طلب خارج از کشور در خصوص این تظاهرات نیز در نوع خود جالب بود. برجسته کردن سویه های قومیِ کم سو در این تجمعات مسالمت آمیز که حتی خود مردم نیز آن را رد کردند، توسط رسانه هایی لندنی مانند بی.بی.سی و اینترنشنال تعمدا برجسته شد که هدف آنها نیز برای جامعه مشخص است. این رسانه ها پیوسته سعی دارند، یک مسئله بغرنج داخلی به مسئله بغرنج تر دیگری تبدیل کنند و احتمالا اگر شد، به منازعات قومی دامن بزنند. زیرا نان این سازمان های سیاسی که با ظاهرا رسانه ای به میدان آمده اند در حل نشدن مشکلات داخلی است.
رسانه های لندنی پیوسته سعی دارند، یک مسئله بغرنج داخلی به مسئله بغرنج تر دیگری تبدیل کنند و احتمالا اگر شد، به منازعات قومی دامن بزنند. زیرا نان آنها در حل نشدن مشکلات داخلی است.
توهین به نمادهای شیعی از سوی اغتشاشگران
یکی دیگر از سویه های حضور تعدادی از عناصر قومگرا در این تجمعات توهین به نمادهای شیعی و به زمین انداختن بیرق امام حسین(ع) بود که توسط دوربین های حاضر ضبط و پخش شده است. جریان پان ترکیست دشمنی پایان ناپذیری با تشیّع و حکومت های شیعی در ایران به ویژه صفویان دارد. البته این جنبه سِرّی از قومگرایی از سالها پیش آغاز شده و به تدریج همان گونه که از سوی کارشناسان پیشبینی میشد نمودهای عینی پیدا خواهد کرد. به نظر میرسد این کّنش به صورت آگاهانه صورت گرفته و حادثه ای اتفاقی نبود زیرا به ذهن کمتر کسی خطور میکند که در میان ازدحام مردم، دست به بیرق نصب شده در خیابان برده و آن را به زمین بی اندازد. بررسی رسوبات ضد شیعی در پروژه پانترکیسم مجال دیگری می طلبد و باید از سوی کارشناسان بررسی شود اما همین مقدار باید گفت که هویّت برساخته این پروژه، با تفکرات شیعه تضاد دارد زیرا «خلافت» که آخرین نماینده آن در عثمانی مستقر شد و تا 1924 عمر کرد، یکی از محترم ترین نهادهای تاریخی در نوعثمانیگری و پان ترکیسم است و بدیهی است که خلافت نیز دشمنی بزرگ تر از شیعیانی که قائل به «امامت» بودند ندارد.
هویت تجویز شده از سوی پان ترکیسم با تفکرات شیعه تضاد دارد زیرا «خلافت» که آخرین نماینده آن در عثمانی مستقر شد و تا 1924 عمر کرد، یکی از محترم ترین نهادهای تاریخی در نوعثمانیگری و پان ترکیسم است و بدیهی است که خلافت نیز دشمنی بزرگ تر از شیعیانی که قائل به «امامت» بودند ندارد.
خشکسالی تحمیلی در انتظار آذربایجان: از دیوار مرزی ترکیه تا سدّ سازی
بیآبی و خشکسالی مفرط مشکلی است که دیر یا زود گریبان مردم آذربایجان را نیز خواهد گرفت. چندین سدّ احداث شده از سوی ترکیه بر بستر رودخانه های مهم منطقه مانند ارس در آینده نزدیک موجب خشکسالی، از بین رفتن کشاورزی ، خالی شدن روستاها و مهاجرت مردم خواهد شد.
دیوار مرزی احداث شده از طرف ترکیه با بلوک های «یک تُنی» موجب ضربه های جبران ناپذیری به طبیعت و اقلیم آذربایجان شده است. صدها دیوار بلوک یک تنی در یک خط مرز ممتد که گاه عرض آن از صد کیلومتر فراتر می رود، موجب قطع شدن ارتباط سفره های آب زیر زمینی و به هم خوردن نظم اقلیمی شده است. یکی از نمونه های بارز آن ضربه ای بود که در اثر جاری شدن سیل در نوروز 1400 در محدود این دیوار و سرنگون شده برخی از بلوک ها غول پیکر اتفاق افتاد و طرف تُرک با ریختن سیمان بر بخشی از بستر «چشمه سریّا» ماکو در مرز ایران و ترکیه موجب خشک شدن آن شد. چشمه سریا تالابی بسیار زیبا در مرز دو کشور و دامنه آرارات است که انتظار می رود، به زودی در اثر مداخلات اقلیمی ترکیه چه از طریق سازی و چه از طریق دیوارکشی خشک شود.
چشمه سریا تالابی زیبا در مرز ایران و ترکیه و دامنه آرارات است که انتظار می رود، به زودی در اثر مداخلات اقلیمی ترکیه چه از طریق سازی و چه از طریق دیوارکشی خشک شود
اکنون مطالبه مردم آذربایجان پایان دادن به تخریباتی است که تُرکها در اقلیم زیستی آنها صورت می دهند و همگان باید تحرّکات اقلیمی ترکیه را در مرز به دقّت دنبال کرده و در صورت نیاز، شکایتهایی را در مجامع بین المللی مطرح سازند. همچنین طرفداران میحط زیست و سمن ها نیز باید در خصوص پایان یافتن ستم های محیط زیستی ترکیه علیه زیست بوم آذربایجان، فعّال شوند و مطالعات گسترده همراه با رصد منظم اخبار این حوزه را صورت داده و به اطلاع مردم برسانند.