میرزاآقا محمدوف خواستار نصب مجسمه آقامحمدشاه قاجار در شهر شوشی شد

میرزاآقا محمدوف خواستار نصب مجسمه آقامحمدشاه قاجار در شهر شوشی شد

میرزاآقا محمدوف، پژوهشگر و روزنامه نگار فعال در باکو برای حفظ هویت شوشی خواستار نصب مجسمه آقامحمدشاه قاجار در شوشا شد.

میرزاآقا محمدوف گفت:«اگر ما تاریخ را به ملت یاد بدهیم و خوب بفهمانیم، دیدگاه مردم جمهوری آذربایجان نیز به ایران مثبت خواهد شد. دکتر علی ولایتی، وزیر خارجه وقت ایران در سال 1989 قبل از فروپاشی شوروی در دیدار با گورباچف گفته بود که استقلال جمهوری های قفقاز و بخصوص جمهوری آذربایجان ضروری است. همه می دانند که بخش اعظم اراضی قفقاز حدود 200 سال قبل در پی شکست نظامی ایران از روسیه تزاری و براساس معاهدات گلستان و ترکمانچای از ایران جدا شده اند. وقتی در سال 1801 ، حاکم محلی گرجستان قصد الحاق به روسیه را داشت، آقا محمد شاه قاجار لشکر کشید و تفلیس را بطور کامل آتش زد. در آن زمان، بسیاری از جمعیّت در تفلیس مسلمان بودند و از آمدن آقامحمدشاه قاجار استقبال و حمایت می‌کردند. همچنین وقتی آقامحمدشاه قاجار به شوشی آمد، اهالی شوشی با نان و نمک از او استقبال کردند. میان حاکم محلی شوشی و شاه ایران که در تهران مستقر بود، مناسبات خانوادگی نیز وجود داشت. باید این مناسبات تاریخی را دانست و به آیندگان نیز آموخت. متاسفانه در ایران، گویی نظام پادشاهی به بایگانی فرستاده شده است و به همین خاطر، تاریخ نیز به فراموشی سپرده شده است. اما، تاریخ هم پیشینه و هم آینده را تشکیل می دهد. اگر ما تاریخ را به ملت یاد بدهیم و خوب بفهمانیم، دیدگاه مردم ما نیز به ایران مثبت خواهد شد. اما، متاسفانه هم در ایران و هم در جمهوری آذربایجان به تاریخ اهمیت زیادی داده نمی شود.»

میرزاآقا محمدوف افزود : « میان شوشی و تهران روابط نزدیک خانوادگی نیز وجود داشته است. همه می‌دانیم که آواز معروف “شکسته قراباغ” چگونه ایجاد شده است. من در سال 1991 ، مقاله ای در نشریه “قراباغ” در باکو، با عنوان “آقا محمدشاه قاجار که بود؟” نوشتم. در زمانی که در سال  1991 و مجددا در سال 1992، مقاله “آقامحمدشاه قاجار که بود؟” را منتشر کردم، اکثر اساتید آکادمی ملی علوم جمهوری آذربایجان خیلی به من ایراد گرفتند، اما یکی از اساتید آکادمی به نام واقف آرزومانلی، مقاله مبسوطی نوشت و از من حمایت کرد.  من مقاله ام را به شاعر مشهور شوشایی علی محمود، سردبیر وقت  “نشریه شوشا” که 30 سال قبل منتشر می شد و خود علی محمود هم  شاعری خیلی محترم و اهل شوشی بود، دادم و او گفت که آرزو دارم یک روز مجسمه آقامحمدشاه قاجار در شوشا نصب شود! من نیز مانند علی محمود همین درخواست را دارم که در شوشا مجسمه آقامحمدشاه قاجار نصب شود.»

میرزاآقا محمدوف گفت :

«آقامحمدخان قاجار وقتی شنیده بود که ابراهیم خان، حاکم محلی قراباغ می خواهد به روسیه بپیوندد، به آنجا حمله کرد و اهالی شوشی نیز از آقامحمدشاه قاجار با نان و نمک استقبال کردند. آقا محمدشاه قاجار همچنین وقتی نقشه ایراکلی ، حاکم محلی تفلیس را برای الحاق به روسیه نیز شنید، به مقابله با آن پرداخت. یوسف وزیر چمن زمین لی، یکی از نویسندگان ما که در سال 1937 قربانی سیاست سرکوب و تیرباران شد، اثری به نام “غرقه در خون” (قان ایچینده)  دارد. در همان رمان ، یوسف وزیر چمن زمینلی نوشته شده است که مردم شوشی از آقا محمدشاه قاجار با نان و نمک استقبال کردند و حتی در وصف او نغمه و سرود زیبایی نیز سروده بودند.»

میرزاآقا محمدوف گفت : «ما اگر تاریخ ایران را خوب بررسی کنیم و بیاموزیم، اصطلاحات و نام های جعلی نظیر آذربایجان جنوبی و… نیز بکار برده نخواهند شد. حتی ایرانی هایی که از گذشته در جمهوری آذربایجان زندگی می‌کنند نیز این نام را استفاده نمی کنند. ایجاد شعبه در اتحادیه نویسندگان و آکادمی ملی علوم جمهوری آذربایجان  تحت عنوان “شعبه آذربایجان جنوبی” طرح هایی بود که مسکو طراحی کرده بود که در آن زمان می خواست رژیم ایران را سرنگون و سوسیالیسم را در ایران هم برقرار کند. اگر خوب کار کنیم، هم در رسانه ها و هم در انتشار کتب و بخصوص در سطح روزنامه نگاری پژوهشی ، می توانیم افکار منفی موجود در جمهوری آذربایجان درباره ایران را  به زودی و به راحتی اصلاح کنیم. همه کارها را دولت ها نمی توانند انجام دهند. بلکه، باید روزنامه نگاران پژوهشگر  در این زمینه فعالیت کنند، حتی می توان افکار منفی تحلیلگرانی مثل قابیل حسینلی را نیز اصلاح کرد. بطوری که وقتی با چنین افرادی قدری درباره ایران صحبت می کنیم، به راحتی تبدیل می شوند به ایران‌شناس و حقایق را می پذیرند!»