با ظاهری موجهی برگزار می شد، «قیزیل آلما» نام داشت.
یک جستجوی ساده در ادبیات پان ترکیستی رایج در ترکیه نشان می دهد که “قیزیل آلما” یکی از کُدهای پان ترکی به شمار می رود که مورد توجه گروه های مرتجع موسوم به گرگ خاکستری ترکیه است. در صفحه ویکی پدیای مربوط به این واژه آمده است که قیزیل آلما نماد هدف بزرگ دولت سازی در بین ترکان اغوز است! باید پرسید اگر منظور واقعی برگزار کنندگان این نشست خواندن شعر بود چرا چنین کلمه و عباراتی را انتخاب کردند و شهر ارومیه چه ارتباطی با القای این «هدف» به دانشجویان دارد؟ آیا هدف نهایی گروه برگزار کننده نیز «دولت سازی» در ارومیه یا به عبارت بهتر تجزیه طلبی است؟از سوی دیگر چرا عوامل مشکل ساز و مخل امنیت شهر که بعضا نیز ارتباطی با دانشگاه نداشتند در این نشست شرکت کردند؟
از زمان انتصاب غلامعلی سعادت به استانداری آذربایجان غربی و انتصاب برخی معاونین و فرمانداران قوم گرا،در حوزه “سیاسی و فرهنگی” تحرکات ضد امنیت کشور در ارومیه و به طور کلی استان ، وجه جدیدی به خود گرفته است و در چشم انداز اخیر نیز پیش بینی برخورد بین قومی در استانی که مرکب از آذریها و کردها است، محتمل به نظر می رسد.
مدیران و فرمانداران قوم گرا، این استان را به یکی از چالشی ترین استانهای کشور تبدیل کرده اند. از برچیدن مجسمه فردوسی توسط فرماندار قومگرای سلماس که معتقد به وجود نژادپرستی دولتی در ایران بوده و “غلامعلی حداد عادل” را نماد “پان فارسیسم” می داند، تا واکنش نسنجیده معاون سیاسی- امنیتی استاندار به مساله هتل تارای مهاباد که ممکن بود حوادث این شهر را شدت بخشد و همچنین عدم برخورد قاطع با کسانی که در ورزشگاه الغدیر این شهر شعار مرگ بر فارس و مرگ بر کرد سر دادند، در کارنامه مدیران این استان ثبت شده است.
همچنین برخورد ناجوانمردانه با مدیران وب سایت “روانگه” در مهاباد که منجر به تعطیلی این سایت ملی که در برابر پان ترکیسم و “قوم گرایی کرد” فعالیت می کرد از حوادث ناگوار و مکتوم این استان در یک سال گذشته است که توسط مسئولان رقم خورد. افراد مسئول در این زمینه باید به ملت و دولت ایران پاسخ دهند که چرا در حالی که دست تجزیه طلبان را در فعالیت علنی،خیابانی و مطبوعاتی باز گذاشته اند، به پرونده سازی و برخورد “جدی” با محافلی ملی مانند روانگه می پردازند که خواستار ایرانی آباد،قدرتمند و متحد می باشند.