دکتر میلاد عظیمی: حال زبان فارسی خوش نیست. این داستانی است که بر هر سر بازاری هست. چه باید کرد که زبان فارسی از این حال و روز ناخوش به درآید؟ کارهای زیادی باید بشود. در آموزشوپرورش و دانشگاهها و… اما به نظر من در وهلۀ اول باید تمهیداتی اندیشید که نهادهای فرهنگی حکومتی بهخصوص صداوسیما، خبرگزاریها، روزنامهها و رسانههای مجازی وابسته به حکومت که از بودجۀ دولت و بیتالمال استفاده میکنند، ترویجدهنده زبان فارسیِ درست و پدرومادردار باشند یا دستکم اگر یار شاطر نیستند بار خاطر نباشند و زبان فارسی را ویران نکند.
این کار هم از رهگذر اعمال «ممیزی» سختگیرانه و عالمانه میسر است. من علیالاصول با ممیزی مخالف هستم اما اعتقاد دارم محصولات دستگاههای فرهنگی که از بیتالمال ارتزاق میکنند، باید از حیث درستی زبان فارسی، ممیزی و بررسی شود. فیلم و ترانه و خبر و کتاب و مکتوبی که زبان فارسی نادرست و نامرتبی دارد نباید به دست نهادهای حکومتی تولید و منتشر شود. چطور از حیث محتوا آنهمه سختگیریهای بیوجه و با وجه میشود اما از منظر زبان فارسی نه. این بدیهی است که نباید با بودجه دولت و بیتالمال برنامه ساخت و کتاب و نشریه منتشر کرد و زبان فارسی را تخریب کرد. جایگاه زبان فارسی در قانون اساسی مشخص است. مقامات عالیرتبه کشور هم سخنان صریحی در لزوم حفاظت و تقویت زبان فارسی گفتهاند. ای دریغا که نهادهای فرهنگی کشور درک و دریافت درستی از اهمیت کلیدی زبان فارسی ندارند.
برای اعمال ممیزی و بررسیِ زبانیِ آثار و منشورات نهادهای فرهنگی حکومتی باید متخصصان و ویراستاران کارآزموده، مراقب درستی زبان فارسی در آنها باشند. در صداوسیما هرچه برنامهای پرمخاطبتر باشد، باید در قبال زبان فارسی مسئولتر و سنجیدهکارتر باشد. مجریان بیسواد پرمدعا نباید زبان مردم را تخریب کنند. خبرگزاریهای پرمخاطب کشور قبل از نشر هر خبر باید آن را به ویراستاران آزموده بسپارند تا اخبار با زبان فارسیِ درست و پاکیزه پراکنده شود. فیلمها و سریالها معمولاً مشاور مذهبی و حقوقی و انتظامی دارد اما مشاور زبانی و ادبی ندارد. در برنامههای ادبی رادیو و تلویزیون اشعار بزرگان زبان فارسی غلط خوانده میشود. در زیرنویسهای برنامههای پربینندۀ صداوسیما زبان فارسی گفتاری به کار میرود. گزارشگران فوتبال اسرافکارانه لغات و اصطلاحات فرنگی به کار میبرند. زبان روزنامهها نابسامان است. در فضای مجازی که وضع آشفتهتر است. این ناسازیها و بیاندامیها را باید ویراستاران بصیر ببینند و تذکر دهند و رفع کنند.
نهادهای فرهنگی حکومتی و رسانههای دولتی ابزار کارآمد دفاع از زبان فارسی هستند یا فیالواقع از آنها انتظار میرود ابزار کارساز ترویج و تقویت زبان فارسی باشند لاجرم باید هرچه زودتر مجهز شوند به حضور ویراستاران بادانش و آموزشدیده و آزمونپسداده.
ویراستار باید جزء جدانشدنی و سازمانی این دستگاهها و رسانهها باشد. درنتیجه باید هرچه زودتر ویراستار کاربلد تربیت شود. گروههای ادبیات فارسی دانشگاهها و فرهنگستان زبان و ادب فارسی و آموزشگاههای خصوصی معتبر باید برای نهادهای دولتی ویراستار تربیت کنند. در مملکت پول هست و اینهمه دانشجو و فارغالتحصیل درسخوانده کوشای جوینده کار هست. چرا از این توانایی بالقوه برای این موضوع مهم استفاده نشود؟ از بذل مال و عمر برای زبان فارسیِ نباید دریغ داشت. بنابه قاعدۀ الاهم فالاهم هزینهکرد برای زبان فارسی مقدّم است بر اعم اغلب هزینههای فرهنگی.
این را هم بگویم که بررسی و اعمال ممیزی زبانی را فقط درباره محصولات دستگاههای فرهنگی حکومتی و رسانههای دولتی که از بودجه کشور استفاده میکنند، ضروری میدانم. مردم و رسانههای خصوصی باید آزاد باشند که فارسی را هرطور که دوست دارند بنویسند. به هر شیوهای که تمایل دارند شعر و ترانه و تصنیف بسازند. گیرم غلط بنویسند و زبانشان زبان یأجوج و مأجوج باشد. مردم را برای درستنوشتن باید قانع کرد. باید آموزش داد. باید درستنویسی تبدیل به فرهنگ شود. اجبار و الزام جواب نمیدهد و نقض غرض است. باید آهسته و پیوسته به جایی رسید که جامعه خود به خود آثاری را که زبان فارسی سست و ناتندرست دارد٬پس بزند.
نهادهای فرهنگی حکومتی که از ثروت ملی بهره میبرند باید وظیفه خود را در قبال ترویج و تعمیم و تقویت زبان فارسیِ صحیح و معیار انجام بدهند. برای همین موظفند و مکلفند که در مرحله اول، خودشان، زبان فارسی را درست به کار ببرند.