اسفندماه ۱۳۶۴ سالگرد درگذشت استاد بنان است که نام او به همراه حسین گلاب و روحالله خالقی با سرود ملی ایران گره خورده است؛ اما سویههای سیاسی و معناشناسی این سروده ارزشمند کمتر مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفته است. در این یادداشت که در واقع چکیدهای از مقاله ارائهشده به همایش سالانه علوم سیاسی بود، به بررسی مجوز برخی از این سویهها خواهیم پرداخت. سرودهای ملی یکی از پدیدههای عصر مدرن برای قوام دولت- ملتها است. با ورود ملتها به دوران معاصر، هنر نیز بیش از گذشته در خدمت جوامع قرار گرفت و خاطرات جمعی و شور میهنی در شعر و موسیقی ادغام شد. سرود «ای ایران» میهنیترین سرودهای است که در تاریخ معاصر کشور در آستانه یک رویداد مهم ژئوپلیتیک یعنی اشغال ایران از سوی متفقین و پایان جنگ دوم جهانی ساخته شد.
حسین گلگلاب، غلامحسین بنان، روحالله خالقی
رویدادهایی در این سطح میتوانند فرایندها و کنشهای درون جوامع را شکل داده، ایدئولوژیها را تحت تأثیر قرار دهند و گفتمانها را بازتعریف کنند. در زمانه سرودهشدن این شعر (۱۳۲۳خورشیدی) ایرانیها بر این باور بودند که با تشکیل دولت مدرن در آغاز سده ۱۳۰۰ دیگر هرگز شاهد اشغال و تقسیم سرزمینشان مانند ترکمانچای، قرارداد ۱۹۰۷ و ۱۹۱۹ نخواهند بود؛ اما اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ هم شوکهکننده بود و هم گیجکننده. زیرا جوامع در حال تغییر مانند ایران در آستانه تقسیم جهان به دو قسمت شرق و غرب قرار میگرفتند و درگیر یک چالش مهم و ناخواسته بودند. تاریخچه سرایش ای ایران، خود نشانگر همین وهن تاریخی ناشی از اشغال کشور از شمال و جنوب است. درونمایه این سروده مملو از مضامین جغرافیایی و گاه جغرافیای سیاسی مانند مرز، آب و خاک، میهن، سرچشمه، کوه، گوهر و جهان است که در پایان با برداشتی استعلایی از سرزمین یعنی تمثیل میهن به «بهشت» به حوزه «اندیشه» گره میخورد و با مفاهیمی متعالی مانند جاودانگی، نور ایزدی و مهر پیوند مییابد. در این متن کشور ایران مانند بهشتی خرم تصویرسازی شده که بخشی از اندیشه و دغدغه انسان ایرانی است. این مفاهیم چنان هنرمندانه در متن به کار رفته است که مبین چند رهیافت از چشماندازهای گوناگون باشد. همین مسئله ویژگیهایی منحصربهفرد برای «ای ایران»، ایجاد کرده است. نخست اینکه «دیگری» بهکاررفته در این شعر اشاره مستقیم یا غیرمستقیم به ملت یا قومیتی خاص ندارد؛ بلکه با مفاهیم عام مانند «دشمن و بدان» همراه شده است. از سوی دیگر مفهوم «خودی» یا مفهوم ملی با مفاهیم استعلایی، آسمانی و سرزمینی ترکیب شدهاند. کیستی منسوب به ایران در این شعر کاملا سرزمینی و در نهایت جغرافیایی است. «خاک» محوریترین مفهوم با هفت بار تکرار در کل منظومه است.
مفاهیمی فرهنگی که برگرفته از تاریخ کهن ایران است؛ مانند هنر و نور ایزدی یا بهشت زمینی با ظرافت و هنرمندی به استخدام درآمدهاند و در نهایت چشماندازگونهای از ناسیونالیسم سرزمینی و مثبت ارائه شده که اشغال سرزمین، از سوی هر دشمنی را طرد میکند؛ درعینحال «دیگری» مشخصی نداشته و صرفا به صورت ایجابی به توصیف مرز و میهن میپردازد. در نتیجه این سرود خالی از کینه و نفرت و سرشار از عشق و وفاداری است. استقلالطلبی و ضدیت با اشغال، مفاهیم پنهان و بینِ سطور در این سروده است که مجموعه این ویژگیها، این منظومه را از ظرف زمان خالی کرده و قابلیت تعمیمش را به همه اعصار فراهم میکند. مفاهیم برآمده از فرهنگ که در حافظه ادبی و جمعی ایرانیان اهمیت دارد؛ مانند «دل و جان» و «مهر» مفهومی تکرارشونده در کل منظومه هستند و ترکیب «نور ایزدی» ناخودآگاهِ تاریخیِ انسان ایرانی را به حرکت درمیآورد. «ایزد مهر» و «دل و جان» همراه با «مهر»بانی مکملی تاریخی برای «دوگانه» خودی و دیگری هستند. درواقع تنها خطاب این سروده به همان خودی و دیگری است که در ترکیب «ای ایران» و «ای دشمن» تجلی یافته و نوعی از ثنویت ملی را به نمایش گذاشته است؛ ثنویتی که در تاریخ فرهنگی ایرانیان، سابقه درازی دارد. اشغال کشور از سوی قوای متفقین از شمال و جنوب ادراک سیاسی انسان ایرانی را بهشدت تحت تأثیر قرار داد؛ بنابراین در این برهه وجدان عمومی در درجه اول در پی حفظ استقلال و تمامیت ارضی و در نهایت صیانت از مرز است. بههمیندلیل نخستین مضمون سیاسی بهکاررفته در این شعر واژه «مرز» در بیت اول است. مفهوم دوم «خاک» (استعاره از سرزمین) است که با «هنر» یعنی عصاره فرهنگ یک ملت گره خورده است.
نخستین آرزوی انسان ایرانی در این سروده، دورماندن سرزمین از «اندیشه» به آن است و در بیت سوم به بیان اراده ملی در برابر دشمن و نوید مقاومت اشاره میشود و این چرخه تا پایان منظومه ادامه دارد. در پایان آرزوی جاودانگی سرزمین ترجیعبند هر سه قطعه اصلی سروده را تشکیل میدهد. اشاره به میهندوستی بهعنوان یک «ارزش» جمعی و پیشهشدن «مهر میهن» و گرهخوردن اندیشه با این «مهر» مضامینی چندلایه هستند؛ بنابراین استخدام این مفهوم با این مقدار از ایهام و معانی جنبه عمیقتری به سروده داده است. مفهوم «مهر» افزون بر معنای دوستی به معنای «پیمان» نیز هست. معنی دیگر «مهر» خورشید است که «سرچشمه» هستی شمرده میشود. مهر در لایهای عمیقتر و اسطورهای به «ایزد مهر» اشاره دارد که نخستین دین ایرانی بود. «دل و جان» از دیگر مضامین نیرومند این سروده است که در ضمیر هر ایرانی معنای مشخص و عمیقی دارد که به عرفان نیز بازمیگردد. سرود «ای ایران»، علاوه بر ویژگیهای ظاهری، ویژگیهای پنهان نیز دارد که آن را به اثری کمنظیر تبدیل کرده است. در این سروده خبری از «نفرت» نیست. با اینکه منطق وجودی آن با حکایتی از سیلیخوردن یک سرباز از اشغالگران انگلیسی گره خورده است؛ اما متن آن از بغض یا داوری نسبت به دشمن فراغت دارد. باید توجه داشت که همه سرودهای ملی چنین نیستند. تصویرسازیها یا اشارههای غیرمستقیم به دشمنی معین در بسیاری از سرودهای ملی که در حین جنگ یا مقاومت خلق شدهاند، وجود دارد. برای مثال میتوان به سرود «مارسییز» اشاره کرد که رنگی از تحقیر و تهدید دشمن و مناظر خونآلود در متن اصلی دارد. سرود «ای ایران» فارغ از طبقهبندیهای صنفی، جنسیتی، نژادی و زبانی است. حتی برخلاف سرود «لید در دویچن» و «لند در بِرگ» (سرود آلمان و اتریش) فارغ از ارجاعات مردانه است. اگرچه ستایش و توصیف میهن مقتضای ذات هر سرود ملی است؛ اما این ستایش در «ای ایران» با صُور خیال و معانی ادبی به شکلی ظریف و غیرمستقیم گره خورده است و در قیاس با «لید در دویچن» که با ترجیعبند اصلی «آلمان برتر از همه» آغاز و «سرزمین پدری» پایان مییابد، اشارت ظریفتری دارد. در سرود «ویلهلموس» (سرود ملی هلند) نیز مدلولهای نژادی و مذهبی معینی دیده میشود. در بیت اول آن اشاره به «خون ژرمنی» و سپس مسیحیت بازنمود پررنگی دارد. دیگر ویژگی پنهان سرود «ای ایران» این است که در متن آن نام هیچ حاکم (مانند ویلیام اورانژ در سرود هلند) یا سیاستمداری و حتی هیچ نام خاصی غیر از «ایران» دیده نمیشود. به نظر میرسد به طور کلی هر اُتوریتهای غیر از میهن در این متن به کنار رفته و معنویت آن نیز با کمکگرفتن از «نور ایزدی» تأمین شده است. در این سرود، انسان ایرانی نه با حاکمان با خود سرزمین پیمان میبندد؛ زیرا در طول تاریخ حاکمان میآیند و میروند؛ اما استمرار میهن، نامحسوس ولی ابدی است. حتی تأکید نیرومند بر استقلال و ضدیت با اشغالگری در متن سرود مستتر است؛ اما نامی از آن برده نمیشود تا هدف اصلی یعنی تداوم بقای موجودیت ملی در رأس باشد. به طور کلی تعلق مکانی در این سرود، ارجحیت دارد و در نهایت این پیام کلی یعنی آرزوی جاودانگی سرزمین در آن مستتر است.