کمال تبریزی با انتشار بیانیه ای در سایت جشنواره فیلم اقوام ایرانی، اعلام کرد که برگزاری این جشنواره به زمان دیگری موکول شده است. پیش از این دبیرخانه این به اصطلاح جشنواره، در اطلاع رسانی های خود، زمان برگزاری آن را 14 آبان تعیین کرده بود.
در تابستان سال 1402، رسانه ها، با انتشار خبری از آغاز به کار دبیرخانه جشنواره موسوم به فیلم اقوام ایرانی خبر داده بودند. قرار بود این جشنواره، از فیلم هایی در خصوص اقوام رونمایی کند که دبیری آن را کمال تبریزی بر عهده داشت. این کارگردان صداوسیما، در نخستین نشست رسمی این جشنواره، بیان داشت که هدف از این کار «پایان دادن به انحصار زبان فارسی در سینما است» و گفته بود:
اینکه در تولیدات سینمایی کاراکتری(شخصیتی) که به عنوان مثال ترک زبان است، او را مجبور به فارسی صحبت کردن کنیم، به هیچ عنوان درست و منطقی نیست و در این میان استفاده از شیوه زیرنویس می تواند بهترین روش برای تولید فیلم هایی به زبان اقوام مختلف کشور باشد» و سپس هر نوع «اعتراضی را بی جا» اعلام کرد.
البته سریال سرزمین کهن، که به کارگردانی کمال تبریزی در سال 1391 از سیما پخش شد، اعتراض گسترده بختیاری ها را در همان قسمت اول برانگیخت و همین اعتراض موجب توقف پخش سریال شد. همچنین سریال «شهریار» که در اواخر دهه 1380 پخش شد، اعتراضات بسیاری را در خصوص نحوه تصویرسازی از این شاعر ملّی برانگیخته بود و واکنش منفی زیادی در آذربایجان داشت. مسعود فراستی نیز با نقدی تند در خصوص فیلم سینمایی «دونده زمین» ساخته تبریزی، رویکرد آن را بسیار منفی توصیف کرده بود. از سوی دیگر شهروندان ایرانی به ویژه از میان استان های مختلف نیز نسبت به برگزاری چنین رویدادی و بازی های مرتجعانه قومی- قبیله ای در سینمایی ایرانی واکنش نشان دادند.
سایت آذریها نیز مقاله ای انتقادی در این باره منتشر کرده و نشان داد که چرا تاکید بر بافتارهای قبیله ای، طایفه ای و قومی که بسیاری از آنها عملا دیگر حضور پررنگی در زندگی شهروندانه ایرانیان ندارند، موجب «شهروندزدایی» و تضعیف وحدت ملّی خواهد شد. برای خواندن این مقاله کلیک کنید.
اکنون به نظر می رسد خود کمال تبریزی نیز به این نتیجه رسیده است که شاید لازم است درباره چنین رویدادی بیشتر فکر بکند و یا تجددنظرهای اساسی درباره نام، ساختار و رویکرد آن صورت بدهد که طبیعتا زمان بر است.
از نظر اجرایی موسسه «فصل هنر» خود را متولی این برنامه اعلام کرده و نوعی انحصار برای خود در زمینه فیلم سازی پیرامون اقوام قائل شده بود. ولی آنچه که «ملّی» است نمیتواند در انحصار یک موسسه خصوصی و غیرملّی که غایت نهایی آن دستیابی به سود بیشتر است قرار گیرد. اگرچه ممکن است، موسسات و نهادهای خصوصی بتوانند در زمینه استانها و عشایر و آداب و رسوم آنها فیلم سازی کنند، اما این موسسات حق بر هم زدن «نظم ملّی» کشور و گذاشتن زیرنویس و تولید مضامین قومگرایانه را ندارند، زیرا این کار برخلاف طبیعتِ فرهنگی و تاریخی مردم ایران است و میتواند تضادهایی را برانگیزد. ایرانیان مردمی هستند که همواره در شهر زندگی کرده و دارای دولت و ملّت تاریخی می باشند ولی تلقی این موسسات از اقوام ایرانی با برچسب «اتنیک» که در عنوان انگلیسی جشنواره خودنمایی میکرد نشانگر عمیق مفاهیم عمیقی بود. تبدیل شدن شهروند ایرانی به «اتنیک» یعنی هدایت او به بیرون از شهر یا همان دولتی که ارسطو گفته بود، انسان بیرون از آن نمی تواند زندگی کند! در واقع با تحقق چنین رویدادهایی (که نام اتنیک را شایسته تر از شهروند میدانند) انسان ایرانی دیگر «مدنی بالطبع» نخواهد بود، بلکه باید جنگل و کوه و دشت و دمن یعنی جایی بیرون از دولت زندگی کند و بدیهی است که در کنفدراسیون قبایل و عشایر و مجمع الجزایر اقوام، وفاداری انسان نه به «دولت» بلکه به ایلخان و رئیس طایفه است، وضعی که در جاهایی همچون پاکستان، افغانستان، نیجریه و عراق وجود دارد همان مسیری است که از برگزاری جشنواره اقوام … عبور میکند. پاکستانیزه شدن به معنای این است که انسانها در یک سرزمین وسیع، بدون هیچ وفاداری به دولت ملّی و آرمان های تاریخی، صرفا به قبیله و عشیره وابستگی اجتماعی داشته باشد، از همین رو است که هفتاد درصد خاک پاکستان بیرون از قلمرو موثر دولت و کنترل آن است که اصطلاحا به آن مناطق قبیله ای گفته میشود.
انتظار می رود موسسه فصل هنر در فعالیت های آینده خود، ملاحظاتی از این دست را جدی بگیرد و بر اساس مصلحت عمومی برنامه ریزی کند.