محمود فرحی/ عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی و بحرین دیروز قطر را به حمایت از تروریسم و کارشکنی در میان خود متهم نموده و مناسبات دیپلماتیک خود را با دوحه قطع کردند. به همین بهانه گفتگوی کوتاهی با دکتر «حمـید احمـدی» استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران داشته ایم. دکتر احمدی همچنین پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه نیز بوده و آثار پرتعداد و قابل توجهی درباره جنبش های اسلامی و کشورهای خاورمیانه در کارنامه اش دیده می شود.
زمینههای ایجاد تنش بین عربستان و حامیان منطقهای آن با قطر را در چه عواملی می دانید؟
زمینهها و عوامل تنش بین عربستان و قطر از مدتها قبل شکل گرفته است. امّا این که به موضوعات و بهانه های پیشین ضریب زیادی داده و آنها را عامل ایجاد چنین تنش گسترده و غافلگیرکننده ای بدانیم چندان منطقی به نظر نمی رسد. درواقع زمینههای قبلی به موضعگیری دو کشور در بحث انقلابهای عربی یا بهار عربی باز می گردد.قطر از قدیمالایام تا حدودی مرکز رفتوآمد گروههای اسلامگرا همچون حماس، اخوان المسلمین بوده است. ولی بحث اصلی به بهار عربی مربوط می شود. روی کار آمدن اخوان المسـلمین در مصر، عربستان سعودی را به شدت نگران کرد. چون ریاض پیروزی محمد مرسی را یک چالش برای خود قلمداد میکرد. بهنوعی در صورت موفقیت اخوان در مصر و تشکیل دولتی با مدل جدید از اسلام سنی، عربستان سعودی دچار چالش میشد امّا قطر مشکلی با این رویداد نداشت و از جریان اخوان حمایت میکرد. مشکل اولیه بین عربستان و قطر از این موضوع به وجود آمد.
با این حال به نظر میرسد موضعگیری امیر قطر نسبت به ایران مهمتر از زمینههای قبلی بوده و اصلاً موضوع تنش بین دو کشور به موضعگیری قطر نسبت به مواضع جمهوری اسلامی ایران باز می گردد.
انتظار میرفت همچون گذشته کشورهایی مانند پاکستان و اردن حتی در ظاهر امر دنبالهرو تصمیمات عربستان باشند که درباره قطع رابطه با قطر این اتفاق نیفتاد. تحلیل شما در این زمینه چیست؟
پاکستان و اردن جزء کشورهای خلیجفارس نیستند و وابستگی و نزدیکی که بحرین یا امارات نسبت به این موضوع دارند، درباره آنها صدق نمی کند. البته موضع مصر بسیار شگفتانگیز است و در جای خود قبل بحث. بر اساس خبرها، پاکسـتان هنوز موضع آشکار و روشنی نسبت به موضوع نداشته است. علت آنهم این است که قطر یک کشور مستقل ثروتمند عربی است و نفوذ مالی و جایگاه رسانهای خوبی داشته و حتی ازنظر رسانهای نسبت به عربستان جایگاه بالاتری دارد.
شاید اولویت کشورهایی مانند اردن و پاکستان نباشد که با قطر قطع رابطه کنند. در اردن، قطر دارای نفوذ خوبی از طریق جریانات اسلامگرا به ویژه اخوان المسلمین است. به عبارتی پس از مصر، اخوان المسلمین بیشترین حضور را در اردن داشته و اخوانیها در اردن دارای فعالیت خوبی هستند. انقلابهای عربی به آنجا سرایت نکرد و تعامل خوبی بین اخوان و جریان عمل اسلامی برقرار است. پادشاهی اردن هم نمیخواهد ثبات و آرامش خود را از دست بدهد و باعث اعتراض این جریان های بانفوذ در داخل شود. علت اصلی این که اردن در این بحران دنبالهرو عربستان نبوده است همین است.
پاکستان هم یک کشور مستقل و بزرگ دنیای اسلام و منطقه آسیای جنوبی است. شاید اعلام موضع نسبت به این بحران از سوی پاکستان باعث کسر شأن برای این کشور شده و انتقاداتی را از سوی دیگر کشورها به همراه داشته باشد. پاکستان در ائتلاف علیه یمن هم شرکت نکرد هرچند بهصورت غیر رسمی از آن هم نامبرده شد. حمایت پاکستان از عربستان، بیشتر مایه شگفتی است تا عدمحمایت از آن و این برگرفته از دو مؤلفه نفوذ مالی قطر در پاکستان و انتقادات بینالمللی از این کشور است. دخالت پاکستان برای این کشور به ویژه ازلحاظ پرستیژ بینالمللی هزینهبر خواهد بود و اسلام آباد هم به این امر واقف است.
سناریوهای پیشروی این بحران از دیدگاه شما چه خواهد بود؟
با توجه به اعلام مواضع جدید بازیگران منطقهای و بینالمللی نسبت به این موضوع، تحلیل در این زمینه سخت است. موضع سرسختانه عربستان و حامیان آن از یکسو و عدم عقب نشینی قطر به دلیل خدشهدار شدن چهره بینالمللی این کشور از سوی دیگر باعث پیچیدهتر شدن این بحران خواهد شد. به هر حال با توجه به موضعگیری عربستان،فکر نمیکنم قطر عقبنشینی کند امّا بهاحتمال قوی شاهد میانجیگریهای خواهیم بود که البته کمی طول خواهد کشید تا اوضاع به حالت عادی برگردد.
منبع: رصد (روزنامه خراسان)