یکی از مخاطبان سایت آذریها، ضمن ارسال پیام به سردبیر سایت در هفته گذشته، خواستار ارائه سند و منبع مستند در خصوص این نکته پیرامون شهید شیخ محمد خیابانی شده است که گویا « شیخ محمد، سخن گفتن به زبان محلی را در مدارس تبریز قدغن کرده و جریمه ای مختصر برای دانشآموزانی که سر کلاس و یا در زنگ تفریح به زبانی جز فارسی حرف می زدند، تعیین کرده بود».
ضمن سپاس از این مخاطب گرامی، یادآور میشود که پرسشگری و پژوهش در همه امور به ویژه حوزه تاریخی بسیار پسندیده و لازم است. جامعه ما باید در نظر داشته باشد که هیچ گزاره خلاف اصل و یا هیچ ادعایی را بدون سند نپذیرید. رفتار متمدنانه نیز چنین است که در ساحت نظر از دیگران سند بخواهیم و خود نیز در برابر ادعاهای جدید، سند ارائه بدهیم.
اما در خصوص منبع تاریخی؛ اقدامات شیخ محمد خیابانی!
یکی از مهم ترین منابع در خصوص قیام شیخ محمد خیابانی، کتاب «سید علی آذری» به نام « شیخ محمد خیابانی» است. این کتاب در 500 صفحه به جزئیات زندگی و قیام شیخ محمد خیابانی پرداخته است. هیچ پژوهش تاریخی بی نیاز از مراجعه به این کتاب نیست :
علی آذری، قیام شیخ محمد خیابانی، چاپ چهارم، 1354، نشر صفی علیشاه
در نوشته سایت آذریها به نام «شیخ محمد خیابانی:مردی که توسط قوای عثمانی دستگیر و تبعید شد» به دو نکته مغفول در خصوص شیخ محمد اشاره شده بود.
نخست اینکه، این روحانی وطنپرست در اثر مبارزات بیگانهستیزانه خود، به هنگام اشغال تبریز توسط قوای اشغالگر عثمانی که توام با کشتار،قحطی بزرگ و جنایات زایدالوصف ترکان عثمانی بود، دستگیر و به قارص تبعید شد. به طوری که «علی آذری» از آن با عنوان «شقاوت و قساوت هایی» نام می برد که «قلم عفیف از نوشتن آن باز می ماند» (ص: 204). علی آذری، اشاره میکند که شیخ محمد خیابانی با نیات سلطه جویانه پانترکیستی عثمانیها مخالفت میکرد به همین دلیل به ارومیه و از آنجا به قارص تبعید شد.
در خصوص بحث جریمه برای کسانی که به زبان ترکی در مدارس صحبت میکردند، باید این توضیح را داد که، این اقدام شیخ محمد را، صرفا باید یک اقدام «نمادین» برای آگاه سازی دانش آموزان و نوجوانان از اقدامی که ناپسند محسوب میشد، تلقی کرد، نه در راستای تحقیر. در غیر این صورت شیخ، پس از شهادت و شکست قیام از چنین محبوبیتی در بین مردم و نسل جدید بوروکرات تبریز برخوردار نمیشد.
همان گونه که میدانیم، خیابانی در اعتراض به قرارداد 1919 که استقلال کشور را نابوده کرده و آن را به دو حوزه نفوذ قوای خارجی تبدیل میکرد، اعتراض و قصد داشت به قول خود با اصول رادیکالیسم، ابتدا تبریز و سپس ایران را از دامن ارتجاع نجات دهد. اشغال کشور توسط دول استعماری روس و انگلیس، اشغال غرب کشور توسط عثمانی،قحطی ناشی از جنگ اول جهانی، درگیری در جنگ اول جهانی، تشکیل یک دولت مستعجل تحت الحمایه انگلستان در باکو به نام جمهوری «خلق آذربایجان»، شورش اسماعیل آقا سیمکو و… تنها پاره ای از مشکلاتی بودند که در آن سالها بر ایران عزیز، مستولی شده بود.
بنابراین شیخ محمد در چنین فضای به پا خواست. او نگاه ایدهآلیستی به جهانی می نگریست، سخت گیری وی نسبت به زبان محلی نیز ناشی از همین ایده آلیسم و به قول خود « اصول رادیکالیسم» بود. شاید وی بر این باور بود که یک دوره، سیاست ترجیحی به نفع زبان فارسی نیاز است تا بتوان یکرنگی و سادگی را در سراسر ایران گسترش داد و تفاوت های کم اهمیت محلی را کمرنگ نمود.
شیخ محمد نخستین کسی است که تا این حد بر « حاکمیت ملی» ایران تاکید دارد و خواستار استقلال کشور است. از سوی دیگر هیات حاکمه مرتجع، باید بهانه مناسبی جهت، سرکوب شیخ در دست میداشتند. شیخ محمد هم در برابر ارتجاع حاکم قیام کرده بود و هم در اعتراض به رفتار مساواتیها در قفقاز و تشکیل یک کشور جعلی با سوءاستفاده از نام آذربایجان و با آگاهی از نیات آنها، نام ایالت آذربایجان را به «ایالت آزادیستان» تغییر داده بود.
ولی هیات حاکمه مرتجع وقت، از این دو مورد سوءاستفاده کرده، تهمت تجزیهطلبی به شیخ محمد خیابانی زدند که به هیچ روی صحیح نیست.
مهندس«ناطق» فرزند «میرزا جواد ناطق» از رجال بزرگ مشروطهخواه تبریز، در مقاله ای که پیوست کتاب علیآذری است، به نام: « چهره تابناک خیابانی» به دفاع از شیخ محمد در برابر اتهام جداییطلبی از سوی مستوفی می پردازد و در جایی مهم چنین استدلال میکند که اگر شیخ محمد جدایی طلب بود هیچگاه به زبان فارسی تا این اندازه ارزش نمی بخشید که صحبت کردن به آن را در مدارس تبریز با « دستور موکد» حتی در ساعت استراحت، اجباری کند.
نویسنده در اینجا به یکی از خاطرات خود احتمالا در مدرسه امیرخیز تبریز اشاره میکند:
« در دوران قیام مرحوم خیابانی،بنده محصل بودم و در مدرسه متوسطه منحصر به فرد تبریز درس می خواندم. مرحوم شیخ، دستور موکد به معلمین همان مدرسه داده بود که زبان محاوره مدرسه، خواه بین معلمین و شاگردان و خواه میان شاگردان،در سر کلاس و ساعات گردش و استراحت باید به زبان فارسی باشد و حتی برای کسانیکه در موقع بازی، یک کلمه ترکی میگفتند، تنبیه مختصری قائل شده بود و اگر امروز در آذربایجان در همه مدارس لااقل در کلاسها حتی یک کلمه ترکی گفته نمیشود، این وضع یادگار دوران آن قیام است» (ص:497).
ناطق ادامه میدهد که شیخ محمد حتی در محافل خصوصی تر نیز اهتمال خاصی در صحبت کردن به زبان فارسی داشت.
همانطور که گفته شد، پدر مهندس ناطق (میرزاجواد ناطق) از مشروطه خواهان سرشناس تبریز بود و مرحوم کوزه کنانی تحت تاثیر سخنرانی ها و نطقهای آتشین وی بود که مبالغ زیادی را به مشروطه خواهان کمک میکرد.
مهندس ناطق از رفت و آمد شیخ به منزل پدری اش صحبت کرده و میگوید شیخ محمد، در این جلسات با اینکه همه حاضرین تبریزی بودند، اهتمام خاصی به صحبت کردن به زبان فارسی داشت.
اگر خود را دوستدار شیخ محمد خیابانی میدانیم و برای فعالیت های وی ارزش قائل هستیم، باید به ارزشهای ملی که شیخ خود را پایبند آن میدانست، ملزم کنیم.