قره باغ تقریباً در جنوبی ترین اراضی قفقاز جنوبی قرار گرفته است. قره باغ فعلی ناگورنو(کوهستانی) ، 4400 کیلومتر وسعت دارد. در طول تاریخ 2 قره باغ وجود داشت: قره باغ تاریخی و کوهستانی
قره باغ تاریخی بزرگتر از این جغرافیای موجود در نقشه است. امروز چیزی که در ادبیات سیاسی و جغرافیای سیاسی منطقه به اسم قره باغ معروف است ، قره باغ کوهستانی است. قره باغ در قرن اول و دوم میلادی در کنترل رومی ها بوده و از قرن سوم به کنترل ایرانی ها و ساسانیان درآمده است.در قرن هفتم قوم خزر بر منطقه قره باغ حاکم شدند. از قرن هشتم با ظهور اسلام و حضو راسلام در منطقه، قره باغ به عنوان جغرافیای اسلام محسوب شده است و تا انعقاد قرارداد ننگین ترکمنچای این حوزه جغرافیای اسلامی – ایرانی بوده است.
بعد از آن تحت حاکمیت روس ها قرار گرفت. سه قومیت در این منطقه بوده اند: آذری ها،ارمنی ها و کردها که این 3 قومیت از زیرمجموعه اقوام آریایی محسوب می شدند.
ترکیب جمعیت قبل از الحاق قره باغ به حوزه جغرافیایی روسیه ، 80 به 20 بوده است. 80 درصد جمعیت اعم از اکرات و آذری ها مسلمان و شیعی و 20 درصد جمعیت ارمنی ها بوده اند.
بعد از تسلط روس ها و رفع پاره ای از مسائل سیاسی منطقه به صورت جمهوری خودمختار در جغرافیای آذربایجان قرار گرفت.سپس روس ها با جابه جایی جمعیت و تقسیمات جغرافیایی – سیاسی مسلمانان را در منطقه قره باغ از اکثریت می اندازند.
اهمیت ژئوپلتیک منطقه قره باغ
– از لحاظ موقعیت سوق الجیشی منطقه به دلیل وجود ارتفاعات قابل قبول. معمولا کشورهایی که بخواهند اطراف خود را کنترل نظامی بکنند،خواهان استفاده از این منطقه هستند. لذا هرکسی در هر مقطعی بر ارتفاعات قره باغ حاکم شده توانسته جغرافیای اطراف خود را کاملا کنترل بکند.
– قره باغ خط مقدم یا لبه برخورد اندیشه اسلامی و جریانات اسلامی در مقابل اندیشه مسیحیت است.
– قره باغ برای روس ها از این لحاظ برای روس ها مهم است که میتوانند در آن تغییرات جمعیتی و سیاسی دهند.
– باریکه 65 کیلومتری پایین قره باغ ، که از مرز ایران آغاز می شود و به ارمنستان می رسد،دو حوزه جغرافیای جمهوری آذربایجان را به منطقه نخجوان و آذربایجان تقسیم میکند. این کمرند 65 کیلومتری اکنون در اختیار ارامنه قرار گرفته است.
این کمربند را روس ها با توجه به تهدید پان ترکیسم از لحاظ سرزمینی که از حوزه اروپای شرقی و ترکیه آغاز میشود، دنباله ای برای ارمنستان ایجاد کرده اند که جغرافیای مورد نظر جریان پان ترکیسم را از لحاظ سرزمینی به 2 قسمت تقسیم بکنند و اجازه اتفاق و اتحاد سرزمینی را به جریان پان ترکیسم ندهند. قره باغ دقیقا در حاشیه این منطقه قرا گرفته است.
نبرد قره باغ 3 مرحله در طول تاریخ داشته است : تنازعات قومی ، جنگ های پارتیزانی و نبرد سرزمینی.
تاثیر سیاست های قومی روسیه
روس ها زمانی که بر منطقه حاکم شدند، تغییراتی را در منطقه برای کنترل کل منطقه در حوزه قفقاز ایجاد کردند. گاهی جمعیت را جابه جا می کردند. بعضی از اقوامی که به لحاظ سابقه تاریخی و فکری در تضاد بودند را در مجاورت یکدیگر قرار دادند تا یک پازل امنیتی را بر پایه چینش اقوام در منطقه ایجاد کنند و با بازی ها و درگیری های قومی که تنها خودشان توان مدیریت آن را داشتند، بر منطقه تسلط یابند. با همین پازل و فکر چینش قومی برای تامین امنیت مرکز در حوزه آسیای میانه ، این تقابل و تضاد بین تاجیک ها و ازبک ها طراحی شده است و در حوزه قفقاز، ارمنی ها و آذری ها در کنار یکدیگر و گرجی ها و آبخازیا نیز در کنارهم قرارگرفتند. بنابر اقتضاء ، روس ها در هر مقطع تاریخی از ارمنی و گاهی از آذریها حمایت کردند. روس ها در قره باغ یک جابه جایی جمعیت انجام داده اند. ارامنه از چند حوزه ایران ، ترکیه، ایروان به داخل قره باغ مهاجرت کردند .
هدف آنها این بود که مسلمانان از اکثریت بیفتند و جمهوری خود مختار در اختیار ارامنه قرار گیرد.
در جغرافیای ناگورنو (کوهستانی) قرهباغ و در حاشیه این محدوده ما دارای شهرهای پرجمعیت مسلمان هستیم ولی شهرهای پرجمعیت مسلمان در جغرافیای قره باغ تعریف نمی شود و در حاشیه قرار می گیرد زیرا اگر این شهرها در جغرافیای قره باغ قرار می گرفت ، اکثریت قاطع منطقه قره باغ به نفع مسلمانان تمام می شد که روس ها از این اقدام پرهیز کردند.
شهرهای بزرگی مثل بروه در حاشیه ناگورنو قره باغ قرار گرفته اند که در جغرافیای قره باغ محسوب نشده اند.
روس ها بنا به اقتضاء ، در جنگ های مختلفی که بین ارمنی ها و آذری ها در این منطقه اتفاق افتاده است ، بنا به منافع خودشان در گنجه ، ایروان ، قزاق و قره باغ گاهی از ارامنه و گاهی آذری ها استفاده کردند ولی در جنگ اخیر قرهباغ کلاً روس ها از ارمنی ها حمایت کردند.
بعد از شکست اقدامات گورباچف در پیاده کردن ایده گلاسنوست و پروسترویکا، 90هزار ارمنی نامه ای را به آقای گورباچف فرستاده و خواهان کنترل سیاسی قره باغ توسط ارمنی ها شدند . بلافاصله بعداز آن پارلمان قره باغ در سال 1988 مصوبه ای را برای الحاق قره باغ به ارمنستان ارائه داد. پیرو آن، مجلس ارمنستان مصوبه ای را تصویب کرد که قره باغ را جزء خاک خود می داند و درگیری در شهر خان کندی آغاز می شود. نهایتاً در سال 1991 دره استراتژیک لاچین که در کنار منطقه است ، به کنترل کامل ارمنی ها در می آید و ارمنی ها موفق می شوند 20 درصد از خاک جمهوری آذربایجان را اشغال کنند.
علل و عوامل جنگ عبارتند از:
ارمنستان در جغرافیایی قرار گرفته است که در پیرامون آن آذربایجان، ترکیه، روسیه وگرجستان قرار گرفته است که گاهی امنیت اش با توجه به پیشینه درگیری های گذشته ارمنستان و ترکیه ، تهدید می شد و ارمنستان می خواست به نحوی خود را به مرزهای ایران که مرزهای امن و قابل قبول است برساند و از طریق ایران بتواند به لحاظ پشتیبانی ها به آب های گرم و دریای خزر دسترسی پیدا کند.
خروج از انزوای ژئوپلیتیک برای ارمنستان: توسعه سرزمینی جغرافیای کوهستانی ارمنستان ، امکان توسعه اقتصادی را فراهم نمی کرد و آنها خواهان الحاق قره باغ به ارمنستان بودند که برای این کشور به لحاظ ویژگی های کشاورزی و تسلط بر آب که از محورهای اصلی حمله ارمنی ها به منطقه بود،مفید واقع می شد.
نتایج جنگ قره باغ :
– نهایتاً 20 درصد از خاک جمهوری آذربایجان در کنترل ارامنه قرار گرفت.
– یک میلیون آذری آواره شدند.
– 23 میلیارد دلار خسارت جنگی بر جمهوری آذربایجان وارد شد.
– خسارت اجتماعی ناشی از مهاجرت ، بر بدنه اجتماعی جمهوری آذربایجان خسارت های جدی وارد کرد .
– قریب به 20 هزار نفر در این جنگ کشته شدند و نزدیک به 50 هزار نفر مجروح شدند
– نهایتا ارمنی ها علاوه بر حوزه قره باغ که 4400کیلومتر است ، بر جغرافیایی معادل 8800کیلومتر مسلط شدند تا خود را به مرزهای ایران بکشانند و توسعه سرزمینی بدهند.
مقایسه نیروهای نظامی طرفین در جنگ قرهباغ:
طی نبرد سرزمینی در بررسی توان رزمی طرفین با توجه به سابقه حضور خود بنده در منطقه در آن مقطع در زمان جنگ قره باغ، نیروی هایی ارمنستان دارای پنجاه و دو فروند هواپیمای جنگی و غیر جنگی و در مقابل جمهوری آذربایجان دارای هشتاد و شش فروند بود.
نیروی جنگی رزمی پیاده ارمنیها 32700 نفر بود که 20 هزار نفر آنها از قره باغ به آن ملحق شدند و نیروی جنگی رزمی پیاده جمهوری آذربایجان نزدیک به 50 هزار نفر بود یعنی تقریبا بالانس نیروی زمینی نیز فراهم بود. تانک و نفربر ارمنی ها 350 فروند و در مقابل تانک و نفر بر جمهوری آذربایجان ششصد فروند بود.
جمهوری آذربایجان و ارمنی ها هر دو از نیروی پلیس و مرزبانی استفاده کردند .
جمهوری آذربایجان نیرویی به نام نیروی دریایی داشتند که توانی مضاعف برای آنها بود ولی ارمنی ها فاقد آن بودند.
ارمنی ها به قدر کافی از ظرفیت های مردمی در این جنگ استفاده کردند که متاسفانه به دلیل ضعف مدیریت و نا کارآمدی دولت آذربایجان ، آنها نتوانستند مردم را به کارگیری کنند.
دلایل پیروزی ارمنستان در جنگ قره باغ:
اما چرا علی رغم اینکه در تحلیل سازمان نبرد دو کشور، ما شاهد آن هستیم که وزن آذربایجان سنگین تر از ارمنستان است ولی آذربایجان در این جنگ شکست می خورد؟
1- فقدان روحیه ملی در جمهوری آذربایجان: عامل اصلی شکست جمهوری آذربایجان فقدان روحیه بود که برعکس ارمنی ها دارای روحیه قوی بودند. عدم وجود روحیه جنگ در رهبران آذربایجان ، فقدان روحیه مقاومت در نظامیان آذربایجان ، خوش بینی به حل مسئله قره باغ با رویکرد سیاسی از جمله علل شکست آذری ها مقابل ارمنی ها بود.
2- تعطیلی کوشش نظامی به امید پیروزی در میز مذاکره: طی صحبت های ما با سیاسیون آذری ، آنها بر این نظر بودند که ما با گروه مینسک و پشت میزهای مذاکره این قضیه را حل خواهیم کرد. این اقدام دولتمردان آذربایجان که رویکرد نظامی غالب بر منطقه را که می توانست کارساز باشد را تعطیل کردند و به سراغ رویکرد سیاسی رفتند و درآن رویکرد سیاسی فریب خوردند ، خیانت محسوب می شود.
گروه مینسک متشکل از آمریکا، روسیه ، فرانسه بود که آنها هیچ یک منافع باکو را به منافع ایروان ترجیح نمی دهند.
3- عدم استفاده از ظرفیت های جهان اسلام : اکثر مردم مسلمان آمادگی قرارگیری درکنار آذری ها داشتند ، ولی آذری ها به هیچ وجه هنر به کارگیری نیروی مسلمان و ظرفیت های اسلامی را نداشتند.
4- خیانت مسئولین سیاسی و نظامی آذربایجان و همکاری با ارمنی ها درپشت صحنه ، باعث سقوط قسمت هایی از منطقه شد.
5- عدم وجود استراتژی در جنگ ،
6- عدم اراده آنها درحل مشکلات ارتش
7- اختلاف نظر بین فرماندهان ارتش آذربایجان
8- وجود تنش بین سیاسیون و نظامیها در آذربایجان
9- نبود وحدت فرماندهی
10- ضعف تجهیزات و ضعف آموزش
رسالت جمهوری اسلامی ایران در جنگ آذربایجان و ارمنستان :
جمهوری اسلامی ایران در قره باغ به بهترین و شیواترین شکل ممکن ، رسالت خود را ایفا کرد . در تمامی مقاطع ما از آذربایجان و مردم آذربایجان و قره باغ دفاع کردیم.
بنا بر فتوای مقام معظم رهبری که قره باغ خاک اسلام است و هرکس در این جنگ کشته شود، شهید محسوب می شود.
در طول جنگ با محدودیت های فراوانی برای توسعه روابط با ارمنستان مواجه شدیم. هر چیزی که کمک به موتور جنگی ارامنه می کرد ، مشروع نبود و ما اجازه این همکاری ها را نمی دادیم.
نجات نخجوان :
تنها راهکارما این بود که از دو نقطه آذربایجان به منطقه نخجوان راهی را تعبیه کنیم که نخجوان سقوط نکند.
در زمانی که آذری ها در جنوب قره باغ گیر کرده بودند ، باز هم سرزمین ایران به آنها کمک کرد که بتوانند از آن منطقه عبور کنند. ما کمک های فراوانی به آنها کردیم که اگر مقامات و مسئولین جمهوری اسلامی ایران مصلحت بدانند یک روزی این اقدامات خاص جمهوری اسلامی ایران را با اسناد و مدارک عرضه خواهیم کرد ، ولی متاسفانه آذری ها قدردان این زحمات و اقدامات ما نبوده اند.
راه کار آزادی قره باغ :
1- اراده لازم در مسئولین برای آزادی قره باغ با تکیه بر استراتژی جهادی و نظامی که متاسفانه به جای اینکه دولت آذربایجان به این امر بپردازد دنبال اجرای یوروویژن است.
2- تغییر رویکرد آزادی قره باغ از سیاسی به نظامی، به کارگیری ظرفیت های ملی و مردمی ، تقویت اراده ملی برای آزادسازی قره باغ .
3- راه کار بعدی که وظیفه دولت آذربایجان در قبال قره باغ است ،استفاده از ظرفیت های همه جانبه جهان اسلام برای آزادسازی قره باغ است. اگر دولت آذربایجان به وظیفه خودش عمل نکند ، نظر بنده این است که رسالت اسلام ، آذری ها و مسلمانان جهان این است که دست به دست هم بدهند. سازمان آزادی بخش قره باغ بر پایه تعالیم و ارزش های اسلامی را بنیان گذاری کنند.
وقتی دولتی در آزادسازی خاک اسلام ناکارآمد می شود ، مردم مسلمان باید این دولت را پس بزنند و خودشان اراده اسلامی خودشان را نشان دهند تا قره باغ توسط سربازان جهان با تاکید با به کارگیری جوانان مسلمان آذربایجان صورت گیرد.