ایران بدون برنامه و در نزاع های سیاسی و ایدئولوژیک وارد دوره جدید شده است. پشتوانه مشروطیت زبان فارسی است و مهم ترین متون بررسی اندیشه سیاسی مشروطه ترجمه های دارالترجمه عهد ناصری و دروس مدرسه علوم سیاسی است. مشروطیت تداوم فرهنگ و اندیشه ایرانی است و هیچ گسستی به لحاظ تاریخی در ایران دوره مدرن روی نداده است. دارالترجمه ناصری تا پایان مدرسه علوم سیاسی نیاز به پژوهشی مستقل دارد و این پژوهش نمی تواند از منظر ایدئولوژی های سیاسی که واقعیت را کنار میزنند نگاشته شود.
زبان فارسی ذخیره تمدنی
انسان جهان را از طریق زبان فهم و تفسیر می کند و زبان فارسی قابلیت عجیبی در وفق پیدا کردن و نام نهادن بر موضوعات جدید دارد. زبان فارسی ریشه باستانی دارد به نحوی که اگر فارسی زبانان امروز رسالههای کارنامه اردشیر بابکان یا نامه تنسر را بخوانند اغلب واژگان و جملات دو هزار سال پیش برایشان معنی دارد. زبان و خط ایران باستان با توجه به دایره واژگان و ذخیره تمدنی که در نام نهی وقایع داشت وقتی با رویدادهای جدید رو به رو می گردید مغلوب، شکست خورده و یا حذف نمیشد بلکه در تلاش نخبگان و ذخایر واژگانی به کمک می آمد و رویدادهای علمی، سیاسی، نظامی حتی اگر قالب شکست داشتند به رنگ پیروزی درمی آمدند. زبان فارسی قابلیت خارقالعادهای در گذار ایرانیان به دورههای مختلف تاریخی دارد و توانسته است به شکلی باورنکردنی در کمال پیوستگی، جهان زیست گفتمانی ایران را منتقل سازد. زبان فارسی تنها یک زبان و یا ابزار ارتباطی نیست بلکه میراث ملی همه ایرانیان است که آیین ها، اساطیر، باورها و خط و رسم ایرانی را تداوم بخشیده است. نخبگانی زیادی رودکی، فردوسی، حافظ، سعدی، عطار، جوینی و … در استحکام و انتقال قابلیت زبانی ایران نقش داشته اند و در دوره معاصر نیز همچون گذشته زبان فارسی در برابر علم و تمدن مدرن سازوکارهای خود را به کار گرفت و مقهور سازوبرگ های جدید نگردید بلکه آنها را در خود حل کرد و شیوه بومی ایجاد کرد.
بحران در قاجاریه
سالها پیش از زمان جنگهای ایران و روس زمزمههای شکست ایران در برابر ابزارهای مکانیکی به گوش می رسید و روسیه و انگلیس ایران را میان خود تقسیم کرده بودند و در شمال و جنوب هر اقدامی که می خواستند انجام می دادند. به یک معنا ایران به لحاظ علمی، تکنولوژیکی و نظامی در برابر امواج مدرنیته تسلیم گردید و تنها با سازوکارهای زبانی و کمک زبان فارسی توانست بار دیگر هسته اصلی ایران را حفظ کند. روسیه تا می توانست نواحی شمالی ایران و انگلیس نیز نواحی شرقی را از خاک ایران جدا کردند و نقشه آنها تقسیم و تجزیه شمالی و جنوبی کشور بود. قائم مقام فراهانی، امیرکبیر و سپهسالار و هزاران نخبه قجری تلاش کردند از این وضعیت فلاکت بار بیرون آیند و هر چه در توان داشتند در برابر علم و مدرنیته جدید به کار گرفتند تا میراثی که بعد از یک قرن در صفویه تشکیل دولت ملی داده بود از میان نرود. ایران عصر باستان شاهنشاهی قدرتمندی بود که هزار سال سابقه تمدنی و ابرقدرتی داشت. این سابقه میراث زبانی ایران را شکل داده است و بعد از فروپاشی ساسانیان بار دیگر زبان فارسی عامل تداوم ایده ایران گردید تا تشکیل سلسله صفویه بعد از هزار سال که زبان فارسی، مذهب تشیع و جغرافیا و تاریخ ایران با حاکمیت دولت ملی بار دیگر احیا گردید. این شکل گیری در دوره قاجار برخورد شدیدی با مدرنیته دارد و با توجه به اینکه مرکز درگیری های شرق و غرب و نظام های فکری مختلف قرار می گیرد امکان نابودی و گسست آن فراوان است. روسیه شهرهای شمالی ایران را می گیرد و قالب نظام تزاری و بعدها دولت شوروی سعی می کند تا قزوین و حتی آذربایجان و کردستان پیشروی کند و انگلستان نیز هرات و جنوب ایران را قلمروی نفوذ خود می داند. وقوع دو جنگ جهانی و اشغال سراسری ایران امکان حذف و تجزیه و حل کردن ایران در نظام جهانی را فراهم می کند. آنچه ایران را به شکل کنونی به عنوان دولت کشوری دارای قدرت نرم و توانایی اثربخشی در منطقه نگه می دارد استفاده از ذخائر تمدنی و به خصوص زبان فارسی است که قابلیت خود را بار دیگر در بحرانی جهانی نشان می دهد.
سفر ناصرالدین به اروپا و شروع اصلاحات
با ترفندهای سپهسالار ناصرالدین شاه سفر خود را به اروپا آغاز می کند و این مقدمه ای است بر اصلاحات و شکل گیری دارالترجمه های ناصری. ناصرالدین شاه قبلا هم با راه اندازی دارالشورا، استخدام مستشاران خارجی، فضا دادن به وزیران و دبیران کارآمد سعی داشت هرات را پس بگیرد و جلوی روسیه و انگلیس را سد کند. پنجاه سال سلطنت او نمایانگر اراده او جهت شکل گیری دولت ملی مقتدر ایران است و هر بار از قدرت دادن به امیرکبیر و فراخوان سپهسالار تا نشر روزنامه و تاسیس دارالفنون سعی می کرد فنآوری و علوم جدید را در ایران راه اندازی کند اما نتیجه ای مطلوب حاصل نمی گردید. دخالت قدرت های خارجی، نفوذ دربار و شاهزادگان، قدرت خوانین، نظامیان، علما و زمینداران ممالک محروسهای بیقاعده و بینظم در راستای تحت فشار قرار گرفتن رعیت شکل داده بود. هر کس به میزانی که به شاه و دربار نزدیک بود می توانست بر میل خود جان و مال رعیت را تصاحب کند و نظم و ترتیبات حکومتی قاعده مشخصی و کیفی و فردی بود. اراده اصلاحات ساختاری و ایجاد نظم نوینی که بعدها به مشروطیت معروف گردید بعد از سفر ناصرالدین شاه به اروپا شکل گرفت. ناصرالدین شاه در سه سفرنامه داستان بازدید خود از روسیه، ایتالیا، سوئیس، آلمان، هلند، انگلستان و ترکیه و … را شرح می دهد. البته در تمام سفر علاقه خود به شکار، تفریح، زنان زیبا و … را کنار نمی نهد و سفرنامه طنز تلخ تاریخی است که تکنولوژی های مکانیکی انسانی و مهندسی را چگونه بازنمایی می کند. زبان ناصرالدین شاه نمایانگر انحطاطی شدید در برابر فنآوری های سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و علمی جدید است اما نتیجه سفر دستور برای شروع دارالترجمه و استفاده از ذخائر زبان فارسی در مواجهه با امر نو است.
تکنولوژیهای مکانیکی و زبان فارسی
قبل از ناصرالدین شاه نیز دانشجویان، تجار، اشراف و جهانگردان به اروپا سفر کرده بودند و داستان حیرتنامهنویسی آنها مشهور و معروف بود. اما سفر اصلی و اثرگذار را ناصرالدین شاه انجام می دهد که به عنوان شاهنشاه ایران و شخص اول کشورداری قدم در سرزمینهایی قرار مینهد که پارلمان، دموکراسی، احزاب، کارخانه، بانک، موزه و دانشگاه دارند. ناصرالدین شاه با چشم خود میبیند که چگونه رعیت تبدیل به شهروند شده اند و با حاکمیت قانون، آزادی و امنیت در کنار یکدیگر جمع است. او از موزه ها و دانشگاه ها، صنایع و پارلمان کشورهای اروپایی دیدار می کند و چون قدم به خاک ایران ایران مینهد از رنگ زرد رعیت، خاکی و ناامن بودن راهها، نبود امکانات حمل و نقل و ضعف فنآوری میگوید و در اقدامی ماندگار و اثرگذار فراخوان میدهد که ترجمه و نوشتههایی در باب اصلاح مملکتداری و شیوه مناسبات نوین سیاستورزی ارسال گردد. با فرمان ناصرالدین شاه همه نخبگان که راهی به راهی میشناسند پیشنهادهای خود را ارائه میدهند. برخی نظر دارند دانشگاه جدید تاسیس شود و زبان فارسی به کنار و زبان های فرانسه و انگلیسی جایگزین گردد. برخی حتی سخن از تغییر زبان فارسی و یا تغییر رسم الخط ایران می دهند و در چنین شرایطی بار دیگر عهد اردشیر، شاهنامه فردوسی، سیاستنامه نظامالملک، دیوان حافظ، گلستان سعدی، جهانگشای جوینی پیروز میگردند و زبان فارسی موفق میشود همه مبانی، نهادها و فنون مملکتداری جدید را در گفتمان مشروطیت ارائه دهد.
مشروطیت چه نیست؟
اغلب تفسیرهایی که در مورد مشروطیت با غلبه جریانهای چپگرا و پسامدرن نوشته شده است امکان دیدن واقعیت را سلب کرده است. مشروطیت ناگهانی و توطئه جهانی و یا در نقشه چند کشور وارد ایران نگردید. مشروطه توسط اقشار ناآگاه و تنها در چند اصطلاح به بازی گرفته نشد. بسیاری از پژوهشگران که شناختی از تاریخ اندیشه و فرهنگ ایران ندارند عنوان میکنند ایرانیان نمیدانستند مشروطیت چیست و این عنوان را انگلیسیها ایجاد کردند. برخی نیز به اشتباه به سراغ رسالههای کوچه بازاری و شبنامهها و اعلامیهها و متون بی ارزشی می روند که به صورت پرسش و پاسخ و یا جوابیه در باب مشروطیت نوشته شده است. چپ گرایان که سر ستیزی با فرهنگ و تاریخ ایران دارند عنوان میکنند مشروطیت گسست ایران از دوران فئودالی و قدم گذاشتن به دوران جدید است. پسامدرنها هم بازیهای سیاسی و بازنماییهای دانش و قدرت را نشانه می روند و همه اینها ایدئولوژی های شکستخورده و فرضیاتی است که به تاریخ، جغرافیا، زبان و فرهنگ ایران آگاهی ندارند. مشروطیت توطئه خارجی نیست و یک شبه خلق نشده است. مشروطیت را نمی توان در رساله های بی محتوا و گیج و گنگ عوام جستجو کرد و حکم صادر کرد که ایرانیان نمی دانستند چه می خواهند. مشروطیت گسست ایرانیان از تاریخ باستان و میانه نیست بلکه همان سازوکارهای زبانی که در روزگاران قبل روی داده است در دوره جدید نیز توانسته است مبانی، نهادها و فنون قدم نهادن ایران به دوره جدید را فراهم کند. مشروطیت در ایران دارای اندیشه است و ریشه در زبان فارسی دارد و ایرانیان می دانستند چه می خواهند و رساله های نخبگان در نهضت دارالترجمه ناصری تا مدرسه علوم سیاسی نشانگر فهم درست و ارزشمند آنها از مشروطیت و حکومت قانون است. بنابراین مشروطیت ریشه در زبان فارسی دارد و نیاز است بار دیگر میراث دارالترجمه های ناصری و به خصوص دستگاه های معرفتی مدرسه علوم سیاسی بررسی گردد.
اندرزنامه ها تداوم اندیشه ایران
مشروطیت را باید از رساله های جدی پایان قاجاریه به خصوص آنها که با فرمان ناصرالدین شاه نوشته شد و همینطور درس های مدرسه علوم سیاسی فهم کرد. اندرزهای عامیانه و جدال های میان مردم عادی یا برخی که از سر تفنن در موافقت و مخالفت مشروطیت می نوشتند اهمیتی به لحاظ اندیشه سیاسی ندارد. جدال های سطح پایین و مخالفان و موافقانی که با روح مشروطیت و فنون آن آشنایی نداشتند و حتی حیرت نامه ها و سفرنامه ها و رساله های طبقات عامه اگر در موضوع اندیشه سیاسی مورد توجه قرار گیرد پژوهش را به سمتی می برد که ایرانیان فکر مشروطه نداشتند. حتی روش شناسی ها و دستگاه های فکری که شناختی از اندیشه سیاسی و سنت قدمایی ایران ندارند گمان می کنند مشروطیت گسستی است که ایران را به دو قسمت تبدیل می کند. آنچه اردشیر در عهد اردشیر، ابن مقفع در رساله صحابه و نظام الملک در سیرالملوک انجام می دهند همان شکل دهی به ترتیبات و قواعد حکمرانی است. آنها قانون اساسی در عصر باستان و میانه برای حکومت می نوشتند که البته ارتباط زیادی به تکنولوژی های قدرت روزگار خودشان داشته است. طبیعی است که با تکنولوژی های ساده و طبیعی نمی توان از اشکانیان و ساسانیان فراتر است و مشروطیت جدید تحول در تکنولوژی های جدید بوده است. هدف مشروطیت آبادانی کشور، برقراری حکومت قانون و مداخله شهروندان در امور سیاسی به شکل قاعده مند بود. اغلب اهداف و قواعد حکومت در سیاست نامه های قدیمی ایران نیز آمده است اما تفاوت دوره جدید تنها فنون و راهبردهایی است که بر اثر اختراعات و اکتشافات امکان ایجاد بوروکراسی و دموکراسی را فراهم ساخته است. اتفاقا آنچه از دارالترجمه ناصری تا پایان مدرسه علوم سیاسی شکل می گیرد، نوشتن و انتقال میراث جدید حکمرانی در زبان فارسی است که تجربه ای بی مانند و افتخار آمیز را شکل می دهد. بنابراین در این دوره رساله های مهمی نوشته می شود که خروجی آن مشروطیت است و اگر این رساله ها تحلیل نگردد فهم درستی از مشروطه حاصل نخواهد شد.
آنچه اردشیر در عهد اردشیر، ابن مقفع در رساله صحابه و نظام الملک در سیرالملوک انجام می دهند همان شکل دهی به ترتیبات و قواعد حکمرانی است. آنها قانون اساسی در عصر باستان و میانه برای حکومت می نوشتند که البته ارتباط زیادی به تکنولوژی های قدرت روزگار خودشان داشته است. طبیعی است که با تکنولوژی های ساده و طبیعی نمی توان از اشکانیان و ساسانیان فراتر است و مشروطیت جدید تحول در تکنولوژی های جدید بوده است. هدف مشروطیت آبادانی کشور، برقراری حکومت قانون و مداخله شهروندان در امور سیاسی به شکل قاعده مند بود. اغلب اهداف و قواعد حکومت در سیاست نامه های قدیمی ایران نیز آمده است اما تفاوت دوره جدید تنها فنون و راهبردهایی است که بر اثر اختراعات و اکتشافات امکان ایجاد بوروکراسی و دموکراسی را فراهم ساخته است.
دارالترجمه تا پایان مدرسه علوم سیاسی
در ابتدا ترجمه ها از شیوه حکمرانی زبان ناقص و ناتوانی دارد به نحوی که نثر آنها سخت و کلمات قدیمی یاریگر انتقال مفاهیم جدید حکمرانی نیست. نمونه کامل این نثر را می توان در رساله آثار الهمدیه ممتحن الدوله مشاهده کرد. میرزا مهدی خان ممتحن الدوله شقاقی از سیاستمداران عهد ناصری و معاون وزارت خارجه بوده است. پدر میرزا مهدی خان به نام رضا قلی خان از سران ایل شقاقی بود که به تهران آمدند و مورد حمایت میرزا سعید خان انصاری مؤتمن الملک قرار گرفت و به وزارت امور خارجه راه یافت و اهل تاریخ و کتابت بود به نحوی که دو جلد کتاب در تاریخ مصر پس از ناپلئون نوشت. میرزا مهدی خان به مکتب خانه و سپس دارالفنون رفت و پس از رحلت پدر با حمایت وزیر خارجه به جای پدر مشغول خدمت گردید. به دستور ناصرالدین شاه گروهی از محصلان ایرانی برای یادگیری علوم جدید به اروپا رفتند و بدین ترتیب میرزا مهدی خان نیز رهسپار فرانسه شد. در فرانسه مهندسی معماری گرفت و پس از بازگشت بار دیگر به وزارت امور خارجه مراجعه کرد. ممتحن الدوله در زمینه تخصصی خود نیز فعالیت هایی مثل ساخت مدرسه و مسجد سپهسالار، کاخ فیروزه، پارک اتابک و ساختمان بانک شاهی را انجام داده است. در زمینه سیاسی نیز مترجم دربار و وزارت خارجه، ماموریت ایتالیا برای خرید تخم ابریشم، ماموریت لندن برای قرارداد راه آهن، نیابت دوم سفارت لندن، نیات دوم وزارت خارجه، عضویت مجلس شورای کبری را بر عهده داشته است. ممتحن الدوله از نخبگان دنیا دیده و با تجربه دارای کنشگری سیاسی و ذوق هنری به همراه کتاب های درسی اثرگذار در سال ۱۳۰۰خورشیدی از دنیا رفت و در باغ شخص خود در امام زاده قاسم شمیران به خاک سپرده شد (آل داود،۱۴۰۰: ۲۶). رساله ای است که ممتحن الدوله در صد و پنجاه صفحه در دو جلد برای آشنایی کارگزاران حکومتی با حقوق بین الملل، دیپلماسی، تشریفات، وزارت امور خارجه و سیاست خارجی نوشته است. در جلد اول از اصول سیاست و قواعد دیپلماسی و سیاست خارجی نوشته است و در جلد دوم قواعد جنگ، صلح، بی طرفی و معاهدات بین الملل را توضیح داده است. رساله قدیمی ترین اثر در زمینه حقوق بین الملل و دانش سیاست و دیپلماسی به زبان فارسی است (آل داود، ۱۴۰۰: ۲۳). این رساله یکی از منابع حقوق بین الملل در ایران بود و برای اولین بار قوانین سیاست خارجی، تشریفات، وظایف وزیر، سفیر، سرکنسول و اصول جنگ و صلح و تعهدنامه های بین المللی را بر اساس مصالح عموم و منافع کشور نوشته است.
نهادها و فنون و حکمرانی
ترجمه های زیادی در مورد خزانه داری، نیروی نظامی، شهرداری، وزارت خارجه، بانکداری، عدلیه و مجلس انجام گرفت. رساله ها مبانی، نهادها و فنون حکمرانی جدید را به زبان فارسی منتقل می کردند و زبان فارسی قابلیت انتقال مفاهیم جدید را داشت. نخستین کتابچه ها، رساله ها و قوانین مدنی، مجازات، اداری، اساسی و بین الملل ترجمه گردید و ترجمه هنری بود که دستاوردهای جدید را به ایران منتقل می کرد. قوانین ثبت، تشکیلات عدلیه، مدعی عموم، آیین نامه وزارت امور خارجه، قانون تسهیل ساختن طرق و شوارع و رساله های حقوق دولت و ملت نگاشته شد. همه آنچه بعدها در انقلاب مشروطیت شکل گرفت رساله هایی دارد که قابل ردیابی و تجزیه و تحلیل است. مشروطیت اتفاقی ناگهانی بر اساس جهل و رویدادهای عدم قطعیت و نهادها و قواعد تصادفی نبود بلکه اندیشه ای پشت آن قرار دارد که از نهضت ترجمه تا نهاد علمی مدرسه علوم سیاسی آن را پشتیبانی می کنند. مجلس، عدلیه، دیوان سالاری جدید، وزارت خانه ها، بانک، خزانه داری، شهرداری، پلیس، گارد شاهی، دانشگاه، قوانین احزاب و مجموعه اصول و قواعد و قوانین مدنی، اداری، اساسی و بین الملل از قبل ترجمه، تفسیر و تدریس شده است. بخشی از این رساله ها به کوشش سید علی آل داود در سه جلد با عنوان نخستین کوشش های قانون گذاری در ایران جمع آوری شده است که نشان می دهد مشروطیت امری ناگهانی و توطئه ای خارجی و یا رخدادی بدون اندیشه نبوده است. مهم ترین رساله هایی که منجر به مشروطیت گردید در قالب زبان فارسی ترجمه و تفسیر شد و در نهایت در مدرسه علوم سیاسی تدریس گردید.
ترجمه های زیادی در مورد خزانه داری، نیروی نظامی، شهرداری، وزارت خارجه، بانکداری، عدلیه و مجلس انجام گرفت. رساله ها مبانی، نهادها و فنون حکمرانی جدید را به زبان فارسی منتقل می کردند و زبان فارسی قابلیت انتقال مفاهیم جدید را داشت. نخستین کتابچه ها، رساله ها و قوانین مدنی، مجازات، اداری، اساسی و بین الملل ترجمه گردید و ترجمه هنری بود که دستاوردهای جدید را به ایران منتقل می کرد. قوانین ثبت، تشکیلات عدلیه، مدعی عموم، آیین نامه وزارت امور خارجه، قانون تسهیل ساختن طرق و شوارع و رساله های حقوق دولت و ملت نگاشته شد. همه آنچه بعدها در انقلاب مشروطیت شکل گرفت رساله هایی دارد که قابل ردیابی و تجزیه و تحلیل است. مشروطیت اتفاقی ناگهانی بر اساس جهل و رویدادهای عدم قطعیت و نهادها و قواعد تصادفی نبود بلکه اندیشه ای پشت آن قرار دارد که از نهضت ترجمه تا نهاد علمی مدرسه علوم سیاسی آن را پشتیبانی می کنند.
مدرسه علوم سیاسی
تکامل ترجمه ها و اصل مشروطیت در مدرسه علوم سیاسی شکل می گیرد. این مدرسه قبل از مشروطه با ابتکار خاندان مشیرالدوله تاسیس می گردد. مدرسه علوم سیاسی درگاه ورود ایران به عصر جدید است. این ورود بدون توجه به سنت و نظام قدمایی نیست. برای تربیت دیپلمات و کارگزاران وزارت خانه ها مدرسه علوم سیاسی شکل می گیرد و به تدریج درس ها و کتاب ها و کرسی های مدرسه تحولات سیاسی ایران نوین را رقم می زند. در مدرسه علوم سیاسی تاریخ و جغرافیای جهان و ایران، زبان فارسی و فرانسه، حقوق اساسی، اداری و بین الملل، فقه و دیپلماسی آموزش داده می شد. در این مدرسه فروغی ها و مشیرالدوله ها و دهخدا آموزش می دادند. درس تاریخ باستان و حقوق بین الملل را حسن پیرنیا ارائه می داد و درس حقوق اساسی را محمد علی فروغی بر عهده داشت. برای حقوق اداری استادی از اتریش به نام دمرنی دعوت گردید تا کرسی حقوق اداری را برعهده گیرد. درس ها کاربردی بود و مدرسه درس ساختن ایران نوین را آموزش می داد. درس ها به قدری پیشرفته و تخصصی بود که با مقایسه قانون اساسی مشروطه و درسی که محمد علی فروغی در مدرسه علوم سیاسی می داد می توان نتیجه گرفت که قوانین پیشنهادی فروغی اساسی تر و منظم تر از متن قانون اساسی مشروطه است. هر آنچه از نهادها و قوانین که بعدا تاسیس یا تصویب گردید خروجی مدرسه علوم سیاسی بود. در این زمان نثرها تکامل یافته است و دقیقا مشخص است که ایرانیان چه آرمان هایی در سر دارند. محمد علی فروغی اولین استاد علوم سیاسی در ایران طرفدار سنت قدمایی بود و دین و دولت را در مکتب فردوسی و سعدی آموخته بود. او مسلط به زبان فارسی بود و دانش جدید حکومت داری را می دانست. فروغی حقوق ملت و دولت را به بهترین شکل ممکن به زبان فارسی نگاشت و نابغه ای بود که هنوز هم بهترین اثر در باب فلسفه غرب کتاب حکمت در اروپا است.
تکامل ترجمه ها و اصل مشروطیت در مدرسه علوم سیاسی شکل می گیرد. این مدرسه قبل از مشروطه با ابتکار خاندان مشیرالدوله تاسیس می گردد. مدرسه علوم سیاسی درگاه ورود ایران به عصر جدید است. این ورود بدون توجه به سنت و نظام قدمایی نیست. برای تربیت دیپلمات و کارگزاران وزارت خانه ها مدرسه علوم سیاسی شکل می گیرد و به تدریج درس ها و کتاب ها و کرسی های مدرسه تحولات سیاسی ایران نوین را رقم می زند. در مدرسه علوم سیاسی تاریخ و جغرافیای جهان و ایران، زبان فارسی و فرانسه، حقوق اساسی، اداری و بین الملل، فقه و دیپلماسی آموزش داده می شد. در این مدرسه فروغی ها و مشیرالدوله ها و دهخدا آموزش می دادند. درس تاریخ باستان و حقوق بین الملل را حسن پیرنیا ارائه می داد و درس حقوق اساسی را محمد علی فروغی بر عهده داشت. برای حقوق اداری استادی از اتریش به نام دمرنی دعوت گردید تا کرسی حقوق اداری را برعهده گیرد. درس ها کاربردی بود و مدرسه درس ساختن ایران نوین را آموزش می داد.
ایران بدون برنامه و در نزاع های سیاسی و ایدئولوژیک وارد دوره جدید شده است. پشتوانه مشروطیت زبان فارسی است و مهم ترین متون بررسی اندیشه سیاسی مشروطه ترجمه های دارالترجمه عهد ناصری و دروس مدرسه علوم سیاسی است. مشروطیت تداوم فرهنگ و اندیشه ایرانی است و هیچ گسستی به لحاظ تاریخی در ایران دوره مدرن روی نداده است. دارالترجمه ناصری تا پایان مدرسه علوم سیاسی نیاز به پژوهشی مستقل دارد و این پژوهش نمی تواند از منظر ایدئولوژی های سیاسی که واقعیت را کنار میزنند نگاشته شود
*چاپ شده در مجله سیاستنامه، شماره بیست