پایدارترین روزنامهٔ آذربایجان
«روزنامهٔ تبریز»، جریده‌ای ملّی

۳۰ بهمن, ۱۴۰۰
«روزنامهٔ تبریز»، جریده‌ای ملّی

مقدمه

تبریز در دوره معاصر در مقاطع مختلفی کانون حرکتهای مهم تاریخ ساز و یا موثر در کشور بوده و در مسیر تحولات و اتفاقات مهم گام برداشته است. درزمینه مطبوعات نیز تبریز اغلب پیشگام جنبش‌های فکری ملّی و ایران‌گرایانه بوده است. در عرصه چاپ و مطبوعات نیز تبریز از پیشگامان و نخستین مراکز در ایران بوده است.

اولین قدم برای فعالیتهای چاپی را که مقدمه انتشار مطبوعات می باشدکه نخستین چاپخانه سربی در ایران بشمار می رود  را میرزا زین العابدین به سفارش عباس میرزای قاجار در سال 1195 یا 1196 شمسی ( 1232 یا 1233 قمری ) در زمان محمدشاه از روسیه به تبریز آورده است .

بعد از انتشار نخستین روزنامه ایران به نام کاغذ اخبار به سال 1215 ش  (1253ق ) که از این روزنامه چند شماره بیشتر منتشر نشد. در سال 1230 ( 1268ق برابر با اول ژانویه 1851م ) روزنامه زاهاریرا دی باهارا   ( شعاع روشنایی ) از سوی مبلغان مسیحی به صورت ماهانه، با چاپ سربی در آذربایجان منتشر می شود

دومین روزنامه آذربایجان روزنامه اخبار دارالسلطنه آذربایجان که به نام های روزنامه ملتی و وقایع محروسه تبریز است . این روزنامه از جمله روزنامه هایی بوده که از سوی حکومت دستگاه قاجار با نام روزنامه ملتی برای مطالعه مردم منتشر شده است.

سومین روزنامه ایکه در آذربایجان منتشر شد روزنامه ناصری بود که این روزنامه  دومین روزنامه دولتی پس از اخبارالسلطنه آذربایجان بشمار می رود، نخست به مدیریت محمدندیم باشی مدیر مدرسه مظفری تبریز بعداً به مدیریت ناظم الممالک و مسعود عدل از سال 1272 ش (1311ق ) به مدت شش سال در تبریز منتشر شده است. این روزنامه جز چند روزنامه دولتی بوده که در زمان پیش از مشروطه از سوی وزارت انطباعات برای خنثی کردن افکار آزادیخواهی و مشروطه طلبی انتشار یافته است. مباحثات این روزنامه برعلیه روزنامه اختر چاپ استانبول شایان دقت است.

حدید یا الحدید نخستین روزنامه غیر دولتی و غیر وابسته و مردمی در آذربایجان است. این روزنامه در سال 1276 ش ( 1315ق) به طور هفتگی در تبریز منتشر شده است. حدید دارای سه نوبت تعطیلی و دو دوره انتشار است که نخست به مدیریت و صاحب امتیازی سیدحسین عدالت و بعداً به مدیریت و صاحب امتیازی سیدمحمد شبستری ( ابوالصیفاء ) انتشار یافته است

سپس علی قلی صفراوف نویسنده دموکرات و شجاع و بی باک، در سال های پیش از مشروطه دست به انتشار سه روزنامه به نام های شبنامه، احتیاج و اقبال زده است. صفراوف شبنامه را که پس از شاهسون دومین روزنامه طنز و هزلی بوده در سال 1271ش ( 1310ق) به طور پنهانی برای بیداری و تحریک توده های زحمتکش برعلیه حکومت ستمگر در تبریز منتشر می کرد. پس از مدت ها در سال 1277 ش روزنامه سیاسی و انتقادی احتیاج را در تبریز انتشار داد.

چند روزنامه دیگر این دوره عبارت بودند از: ادب به مدیریت محمد صادق ادیب الممالک به محتوای علمی و ادبی ( 1277ش) ، کمال به مدیریت حسین طبیب زاده یکی از روشنفکران آذربایجان. روزنامه کمال پس از حدید دومین روزنامه مهم غیردولتی و مردمی بود که در تبریز در مدرسه ای به نام کمال منتشر می شد. در سال 1281 ( 1321ق ) در جریان شورش مردم تبریز علیه ماموران بلژیکی و بستن بازار تبریز، طلبه ها، میخانه ها و مهمانخانه ها و به صاحب امتیازی عبداله جهانشاهی مدیر مدرسه مسایل فرهنگی و آموزش و پرورش مطلب می نوشت.

در شرایطی که در اثر مبارزه های طولانی مردم، مشروطه در حال استقرار بود، شخصی به نام احمد کاتب تبریزی ملقب به بصیرالعلما در سال 1284 ( 1324ق ) در ماه های نزدیک به استقرار مشروطه از سوی انجمن اسلامیه، دست به انتشار سه روزنامه به نام های اتحاد، اخوت، اسلامیه زد.

روزنامه تبریز

این روزنامه از روزنامه های با سابقه تبریز بوده و بیش از ۴۰ سال منتشر شده و نخستین شماره آن در پانزدهم ذیحجّه 1328 آغاز شد .صاحب امتیاز آن حسین (فشنگچی) تبریزی بود و مدیرمسئول آن اسماعیل یکانی، از سران حزب عامیون دموکرات و از قضات عالی رتبه دادگستری، بود (صدرهاشمی ، ج 2، ص 102).این روزنامه در ابتدا فقط در روزهای یکشنبه و چهارشنبه منتشر می شد.  و با مدیریت و سر دبیری حسین امیدنیز فعالیت داشته است ، پس از توقیف نشر آن در سال 1279 شمسی در اول اسفند 1316 انتشار مجدد آن آغاز شد ، در دوره بعد، از سال 1322 تا آغاز حکومت فرقه دموکرات در سال 1324 انتشار یافت و توسط فرقه توقیف و تعطیل شد و بعد از حکومت فرقه نشر آن بار دیگر شروع شد.

مسعود برزین در کتاب شناسنامه مطبوعات آن را چنین معرفی می کند:

روزنامه سیاسی خبری ، حسین آقا تبریزی ، چند بار تعطیل و تجدید امتیاز گردید، از روزنامه های معدودی که به نیم قرن انتشار حتی نامرتب نزدیک شد.

روزنامه تبریز ، خود را روزنامه ای «آزاد، ملی ، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی که در طرفداری عامه سخن می گوید» معرفی کرد. مقاله افتتاحی آن با عنوان «تکالیف اجتماعیه » در تبیین شعار روزنامه تحریر شد که مقالاتی با همین عنوان در شماره های بعدی نیز چاپ گردید. نگارنده این مقاله بر اهمیت روزنامه آزاد ملی تأکید ورزیده و آن را نخستین وسیله برای آگاهی افراد از حقوق و تکالیف خود برشمرده است . به همین منظور هیئت تحریریه آن ، خدمت به عالم انسانیت را به واسطه مطبوعات ضروری دانسته و به انتشار روزنامه آزاد ملی که به نشر افکار سودمند بپردازد و در حفظ حقوق مردم سخن براند، اقدام کرده است (سال 1، ش 1، 15 ذیحجّه 1328، ص 1ـ2).

این روزنامه درطول حیات سیاسی خود سه دوره را پشت سر گذاشت :

دورۀ اول، که پس ‌از قیام مردم‌ تبریز در مخالفت با محمد‌علی‌شاه و سپس فرار او به روسیه (1327ق/ 1909م) آغاز شد.

دورۀ دوم، که در 28 جمادی‌الاول 1337، یعنی چند ماه پس از دومین‌دورۀ صدارت وثوق‌الدوله (شوال 1336) آغاز شد. در این دوره نیز حسین تبریزی به عنوان مدیر مسئول و «ح. ف.» (حسین فشنگچی) به عنوان صاحب امتیاز و ناشر، روزنامه را اداره می‌کردند

دورۀ سوم، یا سال پانزدهم، که در 19 جدی (دی) 1303ش، با انتشار هفته‌ای دو شماره آغاز گردید (همان، سال 15، شماره‍ 2). از تغییرات اداری این دوره، کنار رفتن حسین کمال از مدیریت روزنامه و جای‌گزینی «اصناف» (که ظاهراً اشاره به اصناف تبریز است) به جای اوست.

از شماره پنجم (دوم محرّم 1329)، حسین فِشَنگچی ــ که نامش به صورت اختصاری ح . ف . چاپ می شد ــ صاحب امتیاز و ناشر روزنامه گردید و از شماره سیزدهم (1 صفر 1329) نام اسماعیل یکانی از روزنامه حذف و مدیریت آن به حسین فشنگچی واگذار گردید. حسین تبریزی ، معروف به کربلایی حسین آقا فشنگچی ، از آزادی خواهان صدر مشروطیت و از یاران ستارخان بود. وی قبل از مشروطه ، صرافی داشت و چون همانند بعضی صرافان فشنگ و اسلحه کمری می فروخت ، به فشنگچی معروف شد. وی به «کمال » نیز شهرت داشت که به مناسبت تأسیس دبستان کمال در تبریز بود. دبستان کمال در شورش مردم تبریز علیه بلژیکیها در 1321، غارت شد و پس از آن حسین تبریزی به قفقاز و سپس به مصر رفت . در مصر به انتشار روزنامه کمال که قبلاً در تبریز منتشر می ساخت ، همت گمارد. وی از مؤسسان انجمن حقیقت * بود و با حزب اجتماعیون عامیون ارتباط داشت (برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به طاهرزاده بهزاد، ص 427؛ امیرخیزی ، ص 29، 372؛ صدر هاشمی ، همانجا؛ کسروی ، ص 31).

مدیر جدید تبریز ، از هر روزه شدن نشریه و دگرگونیهایی در محتوای آن خبر داد: الحاق یک فصل ادبی ، ثبت اهم وقایع تاریخی ، عنایت بیشتر به مسائلی در باب اخلاق و معارف و نظام و مالیه و امورخارجه ، و پرهیز از تمجیدات بیهوده از اشخاص (حسین کمال ، «از اداره »، سال 1، ش 13، 1 صفر 1329، ص 1)، ولی عملاً تمامی آنچه وعده شده بود، تحقق نیافت . وجه بارز شماره های جدید، آن بود که سرمقاله ها با امضای «حسین » درج شد، در حالی که پیش از آن سرمقاله فاقد نام نگارنده بود. انتشار آن نیز به سه شماره در هفته افزایش یافت .

روزنامه تبریز محافظه کار و در مشروطه خواهی میانه رو بود و یکی از مهمترین جراید ملی و آزاد تبریز محسوب می شد (تربیت ، ص 282؛ کهن ، ج 2، ص 599). مضامین روزنامه ، به استثنای سرمقاله ها، غالباً جنبه خبری داشت . روزنامه تبریز بندرت از زبان بومی بهره می جست و فقط گاهی در برخی شماره ها معماها یا لطایفی به ترکی در آن چاپ می شد.

درج سلسله مقالاتی با عنوان «لزوم جلب مستشارها» در شماره های اولیه روزنامه ، حاکی از بدبینی کامل به رجالی بود که هیچ نوع همسازی با مشروطه نداشتند و در دوره استبداد رشد کرده بودند. ازینرو نشریه تبریز خواهان به کارگیری مستشارهای خارجی برای جلوگیری از هرج ومرج بود (سال 1، ش 3، 22 ذیحجّه 1328، ص 1، ش 4، 25 ذیحجّه 1328، ص 1). این نشریه در حیطه محلی بر لزوم دایر شدن مراکزی چون دارالمعلمین و اداره معارف تأکید می کرد، همچنین نامه های مردم را در انتقاد از وضع شهر تبریز یا مشکلات کلی کشور نظیر نبودن رفاه و امنیت و قشون منظم ، درج می کرد و از مسئولان برای رفع مشکلات یاری می خواست .

ورود سپاهیان تزار به تبریز و اشغال آن در 1329 ــ که وقایع خونین عاشورای 1330 را به دنبال داشت ــ موجب تعطیلی روزنامه در ذیحجّه 1329 شد. در این فاصله حسین تبریزی راهی سفر شد و پس از مراجعت مجدداً روزنامه را دایر کرد (صدرهاشمی ، ج 2، ص 101).

سال نخست روزنامه با 127 شماره خاتمه یافت و در سال دوم ، پس از انتشار حدود پنج شماره در ذیحجّه 1329 به علت وقایع تبریز از نشر بازماند.

نخستین شماره از دوره دوم در 28 جمادی الاولی 1337 منتشر شد و در سرمقاله آن علت 84 ماه تعطیلی روزنامه ، تجاوز دولت روس ذکر شد («علت تأخیر و تعطیل انتشار روزنامه تبریز»، سال 10، ش 1، 28 جمادی الاولی 1337، ص 1). ادامه کار به شیوه سابق بود. دوره دوم به سبب کوتاهی دوره دولتها که ناشی از بی ثباتی اوضاع سیاسی بود، ویژگی بارزی داشت که در سرمقاله ها بازتاب یافته است . آرزوی رهایی کشور از جهل و فقر و ذلت و داشتن دولتی جوان و مقتدر، که ضعف آن منشأ تمامی خرابیها بود، نگارنده را بر آن داشت که وظایف ملت را در تقویت دولت یادآور شود و راهکارهایی نیز برای خلاصی از این وضع برشمارد که از جمله نشر معارف و تعمیم مدارس و استقرار تعلیم اجباری بود («تقویت دولت وظیفه ملت است »، سال 10، ش 3، 6 جمادی الا´خره 1337، ص 1؛ «امروز ما به چه محتاجیم »، سال 10، ش 40، 9 شوال 1337، ص 1). در این دوره آثاری از نویسندگان خارجی با ترجمه کسانی نظیر پورحسین عظیم زاده اسکویی ، میرزا محمدخان صفازاده و حسن ولادی خان ، در پاورقی درج می شد. تحولات اواخر دوره قاجاریه که کشور را در آستانه کودتای سوم اسفند 1299 قرار داد، بار دیگر روزنامه را در بیستم شعبان 1338/ نوزدهم اردیبهشت 1299 به تعطیلی کشاند.

آغاز دگرباره آن پس از گذر از بحرانها در دوره ریاست الوزرایی رضاخان بود که در نوزدهم دی 1303 نخستین شماره دوره جدید تبریز (شماره مسلسل 317) منتشر شد. در این شماره ، عبارت «برای مدارس نصف قیمت دریافت خواهد شد» و در کنار نام صاحب امتیاز و ناشر که حسین تبریزی بود، اسم شخصی به نام اصناف به عنوان مدیر مسئول دیده می شد. شعار دوره جدید این بود: «روزنامه تبریز طرفدار جدّی توسعه معارف و ادبیات ، تعلیم اجباری عمومی ، نظام اجباری ، تسطیح طرق و شوارع ، ایجاد راه آهن ، تعدیل مالیات ، اصلاح زراعت و فلاحت با اصول فنی و علمی ، ترک تجملات ، ترویج زندگانی ساده ، مبارزه بر ضد مسکرات ، تشویق در استعمال امتعه وطنی ». این عبارت از همسویی نشریه با اهداف دولت حکایت داشت (سال 15، ش 4، 30 دی 1303، ص 1).

زبان صریح یکی از خصیصه های این روزنامه است بطوریکه در یکی از سرمقالات خود بنام احوال طبییعه آذربایجان با اشاره ای مختصر به منطقه جغرافیایی آذربایجان به شهر تبریز می پردازد مینویسد تبریز اولین شهر بزرگ ایران بودکه از درودیوارش کتاب تاریخ است امروزشهر تبریز ازلحاظ نظافت درعقب ماندگی وکیسه شهرداری خالی از بودجه است این باعث شده خیلی از بناها وعمارت های  تاریخی مثل مسجد جهانشاه ازبین برود(شماره دوم –سال16)

روزنامه تبریز در دوره رضا شاه:

در آستانه تغییر سلطنت ، خبر مراجعت احمدشاه موجب نگرانی گردانندگان روزنامه تبریز از به هم خوردن امنیتی شد که رضاخان به وجود آورده بود (سال 16، ش 27، 15 مهر 1304، ص 1) و ازینرو روزنامه برضد احمدشاه مطالب تندی نوشت . به طور مرتب تلگرامهای «کمیسیون مختلط نهضت ملی آذربایجان » به مجلس که در آن صریحاً خواستار انقراض دودمان قاجار بودند، در روزنامه درج می شد (سال 16، ش 30، 28 مهر 1304، ص 1). پس از انقراض حکومت قاجار در نهم آبان 1304، روزنامه ضمن درج «بشارتنامه نهضت ملی آذربایجان »، آن روز را عید رسمی و ملی اعلام کرد (سال 16، ش 34، 13 آبان 1304، ص 1).

این روزنامه از تاجگذاری رضا شاه ابراز خرسندی کرده و درصفحه اول شماره هفتاد (7اردیبهشت1305) روز تاجگذاری رضا شاه را به عموم ایرانیان تبریک می گوید ودرصفحه دوم شعری با این دوبیت چاپ می کند:

مژده که آمد بهار دلکش زیبا          وعده که به بلبلی می رسد شیدا
لاله برافروخته است آتش زردشت   یا که تجلی نموده است آیت موسی

و در همان صفحه نطق رضاشاه رادر روز تاجگذاری را بطورکامل درج نموده است.
در فاصله سالهای 1304 تا 1308ش مطالب روزنامه متنوع و پرمحتوا، و در باره مسائلی بود از قبیل آزادی («آزادی چیست »، سال 16، ش 65، 20 فروردین 1305، ص 1)، مسائل و حقوق زنان در حیات سیاسی که غالباً برگرفته از جراید خارجی بود، درخواستهای اصلاح طلبانه خصوصاً در باره آذربایجان و مباحثی در باره اوضاع اقتصادی ، تجارت و کشاورزی .

از اواخر 1307ش تبریز هر روز، بجز ایام تعطیل و سوکواری و اعیاد، منتشر می شد و کلمه «یومیه » نیز به عنوان اصلی آن افزوده شد. تبریز بتدریج تحت تأثیر فضای حاکم در دوره رضاشاه ، شیوه سابق خود را از دست داد و سیاست طرفداری از حکومت مرکزی را در پیش گرفت که تا آخرین شماره آن ادامه داشت .

با مقایسه روزنامه تبریز در اوایل دوره رضاشاه و اواخر آن ، نوع بینش حکومت نسبت به مطبوعات و محدودیتهای ایجادشده ، بخوبی معلوم می شود. مطالب اوایل و تا حدی اواسط این دوره مفید و بازگوی فکر و اندیشه است ، اما در اواخر آن ، فاقد محتوا و رسالت روزنامه می باشد.

ظاهراً انتشار تبریز پس از آنکه متفقین در شهریور 1320 ایران را اشغال کردند، متوقف شد، زیرا دوره جدید آن از 1322ش تا برقراری حکومت خودمختار آذربایجان در آذر 1324، انتشار یافت تا آنکه این حکومت آن را توقیف کرد (ابوترابیان ، ص 66). پس از سقوط حکومت خودمختار، تبریز بار دیگر، در سیزدهم دی 1325 انتشار یافت .

حسین تبریزی پیش از شروع دوره جدید، درصدد بود روزنامه را در تهران منتشر کند، اما با مخالفت و مذمت دانشجویان مواجه شد، ازینرو پس از ترک تهران ، که مدتی در آنجا ساکن بود، نشر روزنامه را در تبریز از سر گرفت (تبریزی ، «چه فکر می کردم و چه دیدم »، سال 38، ش 3، 16 دی 1325، ص 1). در دوره جدید صاحب امتیاز و مدیر همچنان حسین تبریزی و سردبیر حسین امید بود.

روزنامه تبریز در دوره محمدرضا پهلوی (1320ـ1357ش )ونهضت ملی نفت:

تبریز در دوره محمدرضا پهلوی (1320ـ1357ش ) با سیاستهای حاکم هماهنگ بود، در عین حال در دوره دکتر محمد مصدق ، اقدامات و شیوه سیاسی وی را تحسین و حمایت می کرد («پیروزی دکتر مصدق پیروزی ملت ایران است »، سال 44، ش 6، 9 بهمن 1331، ص 1، 4)، ولی پس از 28 مرداد 1332 با درج سرمقاله «اطاعت السلطان من الایمان »، محافظه کارانه عزل وی را گردن نهاد (سال 44، ش 39، 11 شهریور 1332، ص 1). در اواخر دهه 1320ش انتشار روزنامه به سبب کمبود و گرانی کاغذ به چهار شماره در هفته کاهش یافت . روزنامه تبریز از آن پس تا پایان فعالیتش همانند سایر جراید، صرفاً خبری بود، البته از خبرهای محلی کاسته شد و بیشتر خبرهای کشور و جهان چاپ گردید. این خبری بودن صرف سبب شد که در گزارش استاندار آذربایجان به فضل اللّه زاهدی ، نخست وزیر، در باره پیشینه مدیران جراید شهرتبریز، از روزنامه تبریز به عنوان «روزنامه سالم » نام برده شود و قید گردد که در صورت تقویت آن می توان برای تحقق اهداف دولت از آن استفاده کرد ( اسنادی از مطبوعات ایران ، ص 195).

در دورۀ نهضت ملی نفت(1954)، این روزنامه ضمن هواخواهی از دولت دکتر مصدق (نک‍ ‍: همان، س 44، شم‍ 6، ص 1: «پیروزی دکتر مصدق، پیروزی ملت ایران»)، طرفدار اتحاد شاه و مصدق بود (نک‍ : همان، س 44، شم‍ 14، ص 1: «بگذارید شاه و مصدق در کنار یکدیگر باشند»). با آنکه روز به روز بر گزارشهای ضد انگلیسی روزنامه می‌افزود (نک‍ : سخنرانی مدیر روزنامه در رادیو تبریز، همان، س 44، شم‍ 26، ص 1، 4)، اما با 28 مرداد 1332 و سقوط دولت مصدق، روزنامۀ تبریز با چرخشی ناگهانی و طرح شعار «اطاعت السلطان من الایمان»، مصدق را «مرد کهن سال سست عنصر» معرفی کرد (همان، س 44، شم‍ 29، ص 1، 4). در شهریور همان سال تیمسار شاه بختی، استاندار و فرمانده نیروهای نظامی آذربایجان، تنگناها و محدودیتهایی برای نشریات آن استان اعمال کرد ( اسنادی از …، 13-14). اسناد نشان می‌دهد که این محدودیتها کار انتشار روزنامۀ تبریز را دشوار ساخت و سرانجام در شهریور 1333، منجر به توقیف آن گردید، اما با تذکر شهربانی تبریز مبنی بر اینکه مدیر روزنامه، حسین تبریزی، از ‌آزادی‌خواهان، و در مقابل فرقۀ دموکرات و دولت مصدق بی‌طرف بوده است، در شهریور 1335، اجازۀ انتشار مجدد روزنامه صادر شد ( اسناد، شم‍ 007001323). به درستی روشن نیست که این روزنامه تا چه زمانی منتشر می‌شد، ولی برزین (ص 125-126)، انتشار آن را تا حدود سال 1347ش/ 1968م می‌داند.

روزنامه تبریز تا نیمه های دهه 1340ش ، تا یکی دو سال پس از مرگ حسین تبریزی (خرداد 1343)، منتشر می شد. حسین تبریزی با بیش از پنجاه سال روزنامه نگاری ، پس از مرگ همانند فردی گمنام به خاک سپرده شد (برزین ، ص 125).
از آخرین شماره های روزنامه تبریز ، تک شماره ای از 1338ش در سازمان اسناد ملی ایران ، شاخه تبریز، نگهداری می شود. دوره تقریباً کاملی از آن (از 1289ش / 1328ق تا 1332ش ) در خانه مطبوعات و کتابخانه ملی تبریز موجود است . چند شماره آن نیز در سازمان اسناد ملی تبریز نگهداری می شود. در تهران نیز، شماره های سال اول در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر و چند شماره در کتابخانه ملی موجود می باشد.

گردآورنده:مجید انتظاری ملکی

منابع :

حسین ابوترابیان ، مطبوعات ایران از شهریور 1320 تا 1326 ، تهران 1366ش ؛ اسنادی از مطبوعات ایران (1340ـ1320 ه . ش ) ، تهیه و تنظیم اداره کل آرشیو، اسناد و موزه دفتر رئیس جمهور، تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات ، 1378ش ؛ اسماعیل امیرخیزی ، قیام آذربایجان و ستارخان ، تبریز 1339ش ؛ مسعود برزین ، شناسنامه مطبوعات ایران از 1215 تا 1357 شمسی ، تهران 1371ش ؛ ادوارد براون ومحمدعلی تربیت ، تاریخ مطبوعات ایران ، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت ، ج 2، ترجمه محمد عباسی ، تهران 1337ش ؛ محمد صدرهاشمی ، تاریخ جراید و مجلات ایران ، اصفهان 1363ـ1364ش ؛ کریم طاهرزاده بهزاد، قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران ، تهران 1334ش ؛ احمد کسروی ، تاریخ مشروطه ایران ، تهران 1363ش ؛ گوئل کهن ، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران ، تهران 1362ـ1363ش .

اسناد، سازمان اسناد ملی ایران، شعبۀ تبریز؛ اسنادی از مطبوعات ایران و دولت کودتا، مرکز اسناد ریاست جمهوری، تهران، 1383ش؛ بیات، کاوه و مسعود کوهستانی نژاد، اسناد مطبوعات، تهران، 1372ش؛ تبریز (روزنامه)، تبریز، شماره‌های مختلف؛ روستایی، محسن و غلامرضا سلامی، اسناد مطبوعات ایران، تهران، 1376ش؛  مجیدی، موسى، تاریخچه و تحلیل روزنامه‌های آذربایجان، 1230-1380، تهران، 1382ش.