تحریریه آذریها
تکرار جعلیات ضدایرانیِ باکو از زبان روزنامه اسرائیلی

۱۸ خرداد, ۱۴۰۱
تکرار جعلیات ضدایرانیِ باکو از زبان روزنامه اسرائیلی

جعل تاریخ، نفرت‌پراکنی علیه ایران و ارمنستان، و تحریک تجزیه‌طلبی علیه ایران؛ خطوط عمده گفتار جریان پانترکی باکو است که اینک از زبان اسرائیلی‌ها تکرار می‌شود.

راچل اَوراهام روزنامه‌نویس اسرائیلی در مطلبی در روزنامه اسرائیل هَیوم، اسرائیلی‌ها را به حمایت از قوم‌گرایان پانترک و تجزیه شمالغرب ایران فراخوانده است.

این نویسنده که به عنوان تحلیلگر سیاسی در رسانه‌های اسرائیلی فعالیت می‌کند و سردبیر مرکز موسوم به صلح اقتصادی (تأسیس‌شده به دست ایوب کارا وزیر سابق ارتباطات اسرائیل) است، در مقاله‌ای با اشاره به نارضایتی‌های عمومی در ایران، نوشته است «حالا فرصت آن است که اسرائیلی‌ها الحاق آذربایجان ج-ن-و-ب-ی به ش-م-ا-ل-ی را تشویق و تحریک کند»! صفات مجعول جنوبی و شمالی به آذربایجان از کلیدواژه‌های مشهور پانترکیسم است. آنچه به لحاظ تاریخی مسلم است آن است که نام آذربایجان مربوط به سرزمین‌های جنوب رود ارس بوده و سرزمینی که اکنون جمهوری آذربایجان نامیده می‌شود، شامل سرزمین‌های تاریخی اران و شروان و بادکوبه…، تا پیش از سال ۱۹۱۸ هیچگاه آذربایجان نامیده نمی‌شده است.

با این حال، اوراهام با تکرار مطالب یاوه‌ای که در کتاب‌های تاریخ مدارس دولت باکو تدریس می‌شود و لقلقه زبان قومگراهای پانترک است، می‌گوید «در طول تاریخی تقسیمی میان شمال و جنوب آذربایجان وجود نداشته است… و این دو بخشی از یک کشور بوده‌اند. اما در اثر جنگ‌های ایران و روسیه در ۱۸۰۴-۱۸۱۳ و ۱۸۲۶-۱۸۲۸، استعمارگران ایرانی و روس آذربایجان را به دو نیمه تقسیم کردند!»

نویسنده نادان سپس مدعی می‌شود که در بند ۱۵ عهدنامه ترکمنچای، ایران و روسیه توافق کرده‌اند که جمعیت ارمنیان از ایران به «منطقه‌ای به نام آذربایجان» کوچ داده شوند که به گفته نویسنده موجب مهاجرات حدود ۱۵۰ هزار ارمنی از ایران به شمال ارس شده است. نویسنده این مقاله شاید اگر زحمت مطالعه ترجمه انگلیسی قرارداد ترکمنچای را، حتی نسخه‌ای که روی سایت وزارت خارجه باکو قرار دارد، به خود می‌داد، می‌دید که در قرارداد نه هیچ اسمی از ارمنیها آمده، نه از منطقه‌ای به نام آذربایجان در شمال قفقاز. در بند ۱۵ عهدنامه ترکمنچای هم سخن از استان آذربایجان ایران است و اینکه «اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران به این حسن اراده که آرام و آسایش را به ممالک خود باز آورد و موجبات مکاره را که اکنون به سبب این جنگ و خصومت بر اهالی مملکت روی آورده» دور کند، فرمان عفو عمومی می‌دهد. نویسنده اسرائیلی با استناد به جعلیات تاریخی مشهود نتیجه می‌گیرد که ایران و روسیه در قرارداد ترکمنچای مقدمه مهاجرت ارمنیان از سرزمین‌های مختلف به شمال ارس و قراباغ را فراهم و زمینه را برای ادعای سرزمینی ارمنیان علیه جمهوری آذربایجان مهیا کرده‌اند.

نویسنده اسرائیلی سپس از سفر خود به قراباغ و مطالبی که راهنماهای محلی به او گفته یاد می‌کند که در آشفتگی و دروغ چیزی از جعلیات بالا کم ندارد. وی می‌گوید در قراباغ خانه‌های آذربایجانی‌ها را دیده که به دست ارمنیها ویران شده و مصالح آن به ایرانیان فروخته شده است. وی همچنین می‌گوید «خودم دیدم که چگونه یک مسجد آذربایجانی به دست ارمنیان تبدیل به مسجد ایرانی شده بود». وی به نقل از جاعلی باکویی به نام تارلان احمدف می‌گوید «در مناطق اشغال‌شده جمهوری آذربایجان، ایران نقش عمده‌ای در حمایت از ارمنیها بازی می‌کرد. هرچه ایرانی‌ّا کردند علیه باکو بود. در طول جنگ ۴۴ روزه دیدیم که چگونه ایران با انتقال تسلیحات از روسیه به ارمنستان حامی ارمنی‌ها بود. ما از تهدید ایران که در همه امور ما مداخله می‌کند هراس داریم».

احمدف در اظهاراتی به غایت سخیف ضمن اشاره به کنگره ضدایرانی آذربایجانی‌های جهان در شوشی در اواخر آوریل ۲۰۲۲ که با حضور جمعی از عناصر ضدایرانی و تجزیه‌طلب برگزار شد، می‌گوید زمانی که ما این کنگره را برگزار کردیم، «حکومت ایران دست به گشایش موزه ارمنیان برای حفظ تاریخ ارمنیان در منطقه تبریز زد»[کذا]. احمدف در اظهاراتی جنون‌آمیز که ناشی از زوال عقل در اثر تلقینات پانترکی است می‌گوید «اینگونه تحریکات و تحریف تاریخ مناطق آذربایجانی در منطقه نشان‌دهنده ریاکاری و سیاست ضدآذربایجانی رژیم ملاها در ایران است».

نویسنده اسرائیلی در ادامه ضمن تکرار تبلیغات نفرت‌پراکنانه همزمان علیه ایران و ارمنستان، باز با استناد به سخنان یاوه احمدف می‌گوید «آذربایجانی‌های جنوبی نمی‌توانند به زبان خودشان حرف بزنند. آنها رادیو، مدرسه یا رسانه به زبان خودشان ندارند. پیام حکیمانه رئیس جمهور الهام علیف نشان داد که ایشان پیام خوبی به حکومت ایران ارسال می‌کند که بیایید همسایگان خوبی باشیم و در صلح زندگی کنیم…»

نویسنده اسرائیلی پس از ذکر این یاوه‌ها و جعلیات ضدایرانی که آشکارا حاصل تلقینات پانترکی یا پیامد اتحاد استراتژیک باکو-تل‌آویو است، نتیجه می‌گیرد که بهترین راه صلح بین ارمنی‌ها و باکویی‌ها این است که«آذربایجان ج-ن-و-ب-ی و آذربایجان ش-م-ا-ل-ی را در اتحاد با هم در نظر بگیریم»!