
مهستی گنجوی برای کسانی که با شعر و ادبیات شکوهمند ایرانی آشنا هستند، «مهستی گنجه ای» نامی آشناست. و به قولی بزرگترین زن شاعر رباعی سرای تاریخ شعر فارسی است. به تازگی کتابی با عنوان «مهستی گنجهای، بزرگترین زن شاعر رباعیسرا» به کوشش پژوهشگر ارجمند آقای معینالدین محرابی و توسط انتشارات توس منتشر شده است که میتوان گفت مجموعهای بینظیر از لحاظ بررسی زندگی مهستی و روشن کردن وضعیت رباعیهای این شاعر و توضیحی نیکو درباره «شهر آشوب» و شیوه شعری شاعر میباشد. نکته مهم اینکه پژوهشگر ارجمند در تدوین رباعیهای مهستی و شرح زندگی وی، از دهها منبع مختلف، کتب پیشینیان، کتابهای چاپ خارج از کشور، و کتابهای چاپ شده در ایران سود برده و با حوصلهای فراخ، کتابی تحقیقی، جامع و بینظیر درباره مهستی فراهم آورده است. وی درباره جایگاه ادبی مهستی در تاریخ شعر فارسی مینویسد: «اگر مهستی را از شاعران عصر غزنویان به شمار آوریم، باید نقش وی را در اعتلای نخستین دوره ترقی و نضج ادبیات فارسی فراموش نکنیم، و اگر از شاعران دوره سلجوقیان ـ یعنی دومین مرحله رشد ادبیات فارسی بدانیم ـ باید جایگاه وی را در کنار شاعران برجستهای چون خیان، انوری، سنایی، خاقانی و ملای رومی قرار دهیم … شاعر ما در آفرینش معانی لطیف و آن نیز با زبانی روان و شیرین و سرآمد رباعیسرایان هم عصر خویش است».
نویسنده پس از تبیین ویژگیهای شعر مهستی، در بخشی از کتاب با عنوان «شعر آشوب در شعر مهستی» توضیحاتی روشن درباره شعر آشوب که عدم آشنایی با آن موجب برداشتهای ناصواب از شعر و شخصیت مهستی شده، ارائه کرده است: «مهستی اولین سراینده پارسیگویی است که در قالب رباعی شهر آشوب سروده است که با حلاوت سخن و با طراوت طبع، و با بیانی عاشقانه، طبقات گوناگون جامعه را در قالب رباعی کشانده و معرف حرف و صناعت آنان شده است … .
جای بسی تأسف است که تذکرهنویسان و برخی تاریخپردازان بر اثر ناآشنایی با شهر آشوب، هر یک با خواندن شهر آشوبی از مهستی، نفهمیده و ندانسته با تصوراتی نادرست، او را لاابالی دانسته و در خلال سخن وی را نکویدهاند … .
شهر آشوب یکی از انواع شعر فارسی است که در آن از اسامی کارافزارها، حِرَف رایج و صنایع دورهای خاص سخن به میان آمده است. با مطالعه در شهر آشوب موجود میتوان از مشاغل و پیشهها، و نیز از لغات و اصطلاحات فنی ادوار گذشته آگاهیهای ارزشمندی به دست آورد».
دو نمونه از شهر آشوبهای مهستی
پارهدوز
ای تنگ شکر، چون دهن تنگت نی
رخساره گل چون رخ گلرنگت نی
از تیره مژه این دل صد پاره من
میدوز و زپاره دوختن ننگت نی
مؤذن: مؤذن پسری تازهتر از لاله مرو
رنگ رخش آب برده از خون تذرو
آوازه قامت خوشش چون برخاست
در حال به باغ در نماز آمد سرو
پژوهشگر ارجمند، رباعیهایی را که تاکنون به نام مهستی گنجهای ثبت شده است، به سه بخش تقسم کرده است. در بخش نخست که شامل 155 رباعی است. رباعیهایی آمده است که در مآخذ نگاشته شده از سال 630 هجری قمری تا پایان قرن نهم به نام مهستی ثبت شده است که آنها را با اطمینانی نزدیک به یقین میتوان از مهستی دانست.
رباعیات بخش دوم، 37 رباعی است که در برخی از تذکرههای تألیف شده از اوایل قرن یازدهم تا پایان عهد ناصرالدین شاه به نام مهستی آمده است. این رباعیها از لحاظ انتساب به مهستی از اعتبار ضعیفتری برخوردارند.
رباعیات بخش سوم، شامل 106 رباعی است که به قول مؤلف در کتابهای معاصران به نام مهستی آمده و اعتباری بر آن متصور نیست.
مطالعه 155 رباعی بخش نخست کتاب، و تأمل در مضامین و فضای حاکم بر آنها حاکی از آن است که به احتمال قوی رباعیهای گونهگونی که از کلمات و مضامین خلاف ادب در آنها استفاده شده و منسوب به مهستی میباشد، از وی نمیباشد.
شیوه خوب دیگر که مؤلف در تدوین رباعیهای مهستی گنجهای به کار بسته، ذکر منابع هر رباعی در پای آن است. برای مثال رباعی شماره 79 صفحه ٩٩ کتاب؛ ابتدا رباعی را آورده و آنگاه منابع آن را:
رباعی
«با لاله رخان به باغ، سرو از سرناز
میکرد ز شرح غم تو قصه دراز
از باد صبا چو وصف قدّت بشینید
زآوازه قامت تو آمد به نماز»
منابع
الف) نزههالمجالس، ص 333.
ب) استانبول 1203F، ص 23b.
د) رباعیات مهستی، ص 52؛ رباعیات حکیمه مهستی دبیر، ص 100؛ مهستی زیبا، ص 255.
چاپ نخست کتاب «مهستی گنجهای، بزرگترین زن شاعر رباعیسرا» با کیفیتی زیبا در 245 صفحه و با شمارگان 2200 نسخه و به قیمت 2950 تومان توسط انتشارات توس منتشر شده است. انتشار کتاب «مهستی گنجهای …» گامی در راستای تحکیم و احیای روابط ادبی ایران، با قفقاز و مناطقی است که در پایان تعرضها و جنگهای طولانی روسیه ایران و پس از انعقاد عهدنامههای سیاه گلستان و ترکمانچای از کشور ما جدا شدهاند. با تأسف بسیار باید گفت که شاعران بزرگی چون مهستی گنجهای، نظامی گنجهای و خاقانی شروانی، امروز در قفقاز و گنجه و شروان غریباند! چرا که به علت تلاشهای گسترده انجام شد در آن سامان برای نابودی زبان فارسی و مظاهر ایرانی و نیز تغییر الفبا به کریل و لاتین طی ۶٠ سال اخیر، مردم توانایی خواندن اشعار شاعران بزرگی چون نظامی و خاقانی و مهستی را ندارند. اما در ایران اشعار ماندگار این شاعران زمزمه دل اهل شعر و ادب و سخن است.
نظامی گنجهای میگوید:
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران دلِ زمین باشد
دل زتن به بود، یقین باشد.