پیامدهای رخداد سلماس

۱۹ اسفند, ۱۳۹۳
پیامدهای رخداد سلماس

ابولقاسم فردوسی را در از میدانی تحت همین عنوان در شهر سلماس حذف نمونده و نام میدان را نیز به میدان انقلاب تغییر داده اند. در پی همین اقدام اعتراضات گسترده ای توسط جامعه مدنی آذربایجان و دیگر شهرهای ایران در فضای مجازی،وبلاگ ها، وبسایت ها و زوزنامه های کثیر الانتشار رخ داد که نشان از عمق فاجعه داشت. با پیگیری مردم فرهنگ دوست ایران و نامه نگاری ها جمعی از اساتید و هنرمندان و نمایندگان آذری مجلس و نائب ریس کمیسیون امنیت ملی مجلس،وزیر محترم کشور دستور بازگردانی نام و تندیس فردوسی به جایگاه اصلی خود در سلماس در اسرع وقت صادر کرد که بعد از زمان کوتاهی انجام شد.
اما این فقط ماوقع ماجرا بوده و کمتر کسی به پیامدهای مثبت و منفی این اتفاق توجه نموده است.در این نوشته خرد به بخشی از این پیامدها خواهیم پرداخت که  از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره نمود.
1- اولین و مهمترین پیامد این اتفاق ناگوار، پیروزی جامعه مدنی و میهن دوستان در برابر قومگرایان وابسته به خارج بود که خود پیامی برای بیگانه پرستان داشت و اینکه باید بدانند آذربایجان هنوز هم مهد میهن دوستی ایران است و خواهد بود و دشمنان این مرز و بوم با تمام هزینه کردها و جاسوسی ها و اقدامات کارشکنانه خود نتوانسته اند مردم فهیم و وطن خواه و متدین آذربایجان را تحت تاثیر موهومات ساختگی خود قرار دهند وفقط اندکی را از بی خردان و وطن فروشان را به عنوان مزدور که با تطمیع و شستشوی مغزی به سان تکفیری ها به استخدام خود در آورده اند.
2- پیامد دوم هشداری بود به مسئولان دولت، از این جهت که قوم گرایان و دشمنان کشور تا چه حد توانسته اند با ریاکاری و فریب و به نام اسلام و انقلاب  به بدنه حکومتی نفوذ کنند و منویات رهبران صهیونیست و سازمانهای جاسوسی میت و جمهوری آذربایجان را عملی سازند. تا جایی که ریاکارانه برای تضعیف هویت ملی از نامهای انقلابی مایه گذارند و علاوه بر حذف نامهای تاریخی وحدت جامعه را خدشه دار نموده و اقدامات نابخردانه خود را بر گردن انقلاب و نظام اندازند تا فرهنگ دوستان این اقدام کثیف را از چشم حکومت ببیند.
بنیادگرایان قومی در توهمات خود این گونه می اندیشیدن که با یک تیر دونشان خواند زد و هم هویت ایرانی را خدشه دار خواهند ساخت و هم شکافی بین نیروهای وطنخواه و حکومت به وجود خواهند آورد که در نهایت به درگیری های لفظی و لقع و قمع وطنخواهان منجر می گردد، اما هوشیاری و نکته سنجی مردم ایران را در محاسبات خود نادیده انگاشتند. بنابرین ضرور است که مسئولان حکومتی در گزینش کارگزاران خود دقت نموده و به پیشینه و ایدئولوژی افراد توجه کنند تا دشمنان کشور نتوانند به این راحتی در بدنه حکومت نفوذ کنند و هدف دشمنان را بدست و هزینه حکومت به انجام برسانند.
3- این اقدام نشان دهنده آن است که یکی از راهبردهای جدایی طلبان و در راس آنها رهبران صهیونیست-پانترک در قدم اول زدودن هویت ایرانی از آذربایجان و دادن هویت های ساختی به این مناطق است که در اصرع وقت بتوانند آنها را نیز تغییر داده و اسامی مورد نظرشان را بر آنان بگذارند و برای این کار اولین بار اقدام به حذف نام فردوسی حکیم کردند در قدمهای بعدی ایجاد تقابل هویتی بین آذربایجان وایران است که این دو را جدا از هم معرفی کنند، همانگونه که جناب یونسی در سخنان خود در حاشیه نشست علمی بین المللی استاد شهریار در تبریز هوشمندانه عنوان کردند:هدف دشمنان القای تقابل هویتی بین ترکی و فارسی است،این اقدام نشان از دقت کار آنهاست. آنها می دانند که مهمترین عنصری که آذربایجان را به ایران متصل میسازد هویت ایرانی مردم آذربایجان است، مردم آذربایجان با شاهنامه بزرگ شده اند و خود را وارث و پاسدار هویت ایرانی میدانند و اگر بنیادگرایان قومی نتوانند عنصر هویت ایرانی را از مردم آذربایجان بگیرند هرگز نخواند توانست هویت جعلی و موهومی خود را ارائه کنند، پس هدفی را نشانه رفته اند که کارساز تر از فرافکنی های تبعیض اقتصادی و قومیتی است که  خوب میدانند از آن به جایی نخواهند رسید.
4- مورد بعدی نقش فضای مجازی و قدرت هویت ملی در بازگشت تندیس فردوسی  و کمک به پیروزی در برابر توطئه شوم قوم گرایان که می توان این را تجلی قدرت هویت ملی در فضای مجازی دانست.
چندی پیش در کهگیلویه و بویر احمد شاهد حذف مجسمه های آرش و آری برزن بودیم. ولی این حس ملی و وطن خواهی مردم  آذربایجان بود که با اطلاع رسانی و ابراز نگرانی از این وضعیت در فضای مجازی مسئولان را باخبر نموده و وادار به جلوگیری از این حرکت شوم نمودند. مسئولانی که به این نگرانی پاسخ گفتند مردم به شکل شایسته ای از آنها قدردانی نمودند. پس باید سرمایه گذاری های زیادی در زمینه ی رسانه ها و فضای مجازی برای آگاهی سازی هویت ملی در ایران و بخصوص در آذربایجان صورت گیرد و از رسانه های موجود حمایت های مالی و معنوی فراوانی شود.
5- حمایت رسانه های ترکیه و آذربایجان از این حرکت خرابکارانه و پوشش خبری آن نشان از روابط تنگاتنگ قومگرایان تجزیه طلب با دشمنان خارجی است. امروزه برهمگان مشحص است که جمهوری آذربایجان و ترکیه با وجود صعه صدر ایران نسبت به آنان و دراز کردن دست دوستی هنوز هم به فکر تهدید تمامیت ارضی ایران بوده و در حمایت از مزدوران و بیگانه پرستان در داخل کشور از هیچ اقدامی فروگزار نمی کنند. با توجه به این دخالت آشکار و تهدید تمامیت ارضی و وحدت ملی ایران باید پاسخی در خود از سوی مقامات داده شود که اگر این اقدامات بدون پاسخ باقی بماند بدون شک آنان جریح تر شده و اقدامات بزرگتری انجام خواهند داد:

اظهار عجز پیش ستمگر ز ابلهی است
 اشک کباب باعث طغیان آتش است

 

* دانشجوی ارشد جغرافیای سیاسی